دوست داری در قیامت در کاروان امام حسین باشی

فهرست کتاب

دلایلی ملموس مبنی بر ایمان علمای شیعه به تحریف قرآن

دلایلی ملموس مبنی بر ایمان علمای شیعه به تحریف قرآن

وقتی فرد معتاد به مواد مخدر و یا مشروبات الکلی، مواد مصرف می‌کند، آثار مصرف آن در عقل و بدن و اعمال و تصرفات او نمود می‌یابد؛ علمای شیعه نیز اینگونه‌اند، نمود اعتقاد آن‌ها به تحریف و عدم کامل بودن قرآن، در عقاید و اقوال و افعال و احوال آن‌ها پیدا است؛ حتی اگر تلاش کنند این حقیقت را مخفی نگاه دارند، این آثار و نشانه‌ها حقیقت‌شان را آشکار می‌نماید؛ در این زمینه می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:

قرآن نزد آن‌ها کتابی ناچیز و كم اهميت است، بطوری که حتی یک عالم از علمای آن‌ها را نمی‌یابید که حافظ قرآن باشد، زیرا دین‌شان آن‌ها را به این امر [عدم حفظ قرآن] فرمان داده و تشویق کرده است و لو اينكه به تلاش و توجه در این زمینه تظاهر نمایند یا پیرامون برخی آیات آن سخن بگویند؛ این کم توجهی به قرآن از سوی علمای شیعه در میان جامعه‌ی شیعی منعکس شده است و در حوزه‌ها، مدارس و دانشگاه‌ها اهتمام و توجهی به قرآن صورت نمی‌گیرد و منجر به تعطیلی حلقه‌های حفظ قرآن و تبدیل آن به حسینیه شده است و جامعه‌ی شیعی خود از وضع خویش آگاه است!! و دلیل این مدعا این است که آن‌ها در سخنرانی‌ها و درس‌های خود جز در موارد بسیار نادر، به قرآن استدلال نمی‌کنند!! چرا؟ زیرا قرآن هرگز با آن‌ها و افکار و باورهای‌شان همراه نبوده و پیوسته با آنان مخالف است.

هنگام شنیدن سخنرانی‌ها و موعظه‌های ایشان، خبری از علوم قرآن و تفسیر و فنون آن نیست؛ بلکه محور سخنان ایشان جز حوادث سیاسی و مظلومیت اهل بیت و وقایعی که ادعا می‌کنند بین فلانی و فلانی به وجود آمده و فلانی فلانی را کشته است و نیز اینکه این کافر است و آن منافق و فلانی خائن و این عمل چنین و چنان است، نمی‌باشد!! و به این ترتیب اسلام و اهداف و مقاصد ارزشمند آن در جهتی و آن‌ها در جهتی دیگر سیر می‌کنند!.

همچنین می‌بینیم که علمای آن‌ها غالبا به کتاب‌های تاریخ و سیره، خصوصا کتاب‌های نگاشته‌ی خودشان استناد می‌کنند؛ بارها شنیده و می‌شنویم که وقتی می‌خواهند مسأله‌ای را اثبات کنند، به عوام خود می‌گویند: به کتاب‌های تاریخ مراجعه نمایید! اما از آن‌ها نشنیده‌ایم که بگویند به قرآن مراجعه کنید!! و این بیانگر آن است که دین آن‌ها بر سیاست بنا شده است نه بر نور و تقوای الهی؛ و به این ترتیب مشغول به چیزی هستند که الله و رسولش  ج ایشان را به آن فرمان نداده‌اند.

همچنین در شبکه‌های تلوزیونی آن‌ها شاهدیم که علمای شیعه سوره‌های کوچک قرآن را نیز اشتباه می‌خوانند، به گونه‌ای که بینندگان را به حیرت وا می‌دارند و برخی از آن‌ها سوره‌های کوچک را حفظ نیستند و آن را از رو می‌خوانند، درحالی‌که کودکان اهل سنت که چهار و یا پنج سال سن دارند، این سوره‌ها را حفظ هستند و به زیبایی و دقت تمام تلاوت می‌کنند!!!.

بلکه معممین شیعی در نماز‌های خود نه خشوع دارند و نه ترتیل را رعایت می‌کنند، آن‌ها در تمامی نمازهای خود سوره‌های کوچک را می‌خوانند و در قرائت قرآن نه تجوید را رعایت می‌کنند و نه با ترتیل می‌خوانند و این واقعیتی ملموس است که هیچ شیعه‌ای منکر آن نیست.

در تمامی شبکه‌های تلوزیونی آن‌ها و از میان بزرگان ایشان تنها قاریان اندکی یافت می‌شوند!!

در ذیل گواهی برخی از علمای شیعه مبنی بر ترک قرآن کریم از سوی شیعیان را ذکر می‌کنیم:

دکتر جعفر باقری، استاد دانشگاه تهران می‌گوید: «از جمله اصول اساسی که با وجود میزان اهمیت آن، در حوزه‌های علمیه چندان توجهی بدان نمی‌شود، قرآن کریم و نیز علوم، معارف، حقایق و اسرار آن است که همان ثقل اکبر است و منبع اصلی کیان امت اسلامی به شکل عام می‌باشد؛ اما آنچه مشاهده می‌شود، عدم توجه مطلوب به علوم این کتاب شریف است و در ضمن تلاش‌های علمی در حوزه‌های علمیه، جایگاه و مقام و مرتبه‌ی مناسب قرآن به آن عطا نشده است و در ضمن مواد درسی‌ که طالب علوم دینی در طول مطالعات علمی خود بدان تکیه دارد، گنجانده نشده است و در هیچ سطحی از سطوح تلاش علمی خود، چه اندک و چه بطور گسترده پیرامون علوم قرآن، مورد امتحان قرار نمی‌گیرد؛ در این‌صورت چگونه برای طالب علوم دینی، امکان ترفیع به درجات بالای علمی و رسیدن به مرتبه‌ی اجتهاد ممکن است، بی آنکه به علوم و اسرار قرآن آگاهی داشته باشد، یا حتی در سطح تلاوت و ادای حروف قرآن تلاش نموده باشد؛ این مسأله بسیار حساس و مهمی است که منجر به بروز مشکلات بزرگ و نیز قصور حقیقی در واقعیت حوزه‌های علمیه شده است که نمی‌توان در آن شک کرد و یا منکر آن شد».

باقری می‌گوید: «چه بسا توجه و تخصص برخی از علما در این زمینه (قرآن و علوم آن) سبب نکوهش ایشان شده است؛ همین رفتار منجر به دوری طالب علوم دینی از علم اصول می‌شود حال آنکه پرداختن بدان او را به علم کتاب الله نزدیک می‌کند و برای این دست از طلبه‌ها در حوزه‌های علمیه وزن و جایگاه علمی‌ وجود ندارد».[١٠٣]

خامنه‌ای به عنوان یکی از مراجع ایشان می‌گوید: «جای تأسف است که ما می‌توانیم درس را شروع کنیم و ادامه دهیم تا به درجه‌ی اجتهاد برسیم، بی آنکه حتی یک مرتبه به قرآن مراجعه نماییم!! چرا اینگونه است؟! زیرا دروس ما متکی به قرآن نیست! کناره‌گیری از قرآن در حوزه‌های علمیه و عدم انس و الفت ما با آن، در حال حاضر ما را با مشکلات عدیده‌ای مواجه کرده است و مشکلات دیگری را در آینده به دنبال خواهد داشت ... و این دوری از قرآن منجر به کوته‌بینی و تنگ‌نظری می‌شود».

همچنین خامنه‌ای می‌گوید: «اگر کسی بخواهد در حوزه‌ی علمیه به جایگاه و مقامی برسد، نباید به تفسیر قرآن بپردازد تا متهم به جهل و نادانی نشود؛ وقتی نگاه به عالم مفسری که مردم از تفسیر او بهره می‌برند چنین باشد که وی را جاهل بخوانند و هیچ جایگاه علمی برای او قائل نباشند چنانکه منجر به ترک درسش گردد، آیا چنین تصوری فاجعه نیست؟!».

همچنین می‌گوید: «در فقه برخی از آیات قرآنی وارد شده است، اما به شکل مستفیض و آنگونه که نسبت به روایات بحث و بررسی صورت می‌گیرد، مورد مطالعه و بررسی قرار نمی‌گیرند»[١٠٤]!!

سید محمد حسین فضل الله می‌گوید: «شگفتا که در حوزه‌ی علمیه قم و نجف و دیگر حوزه‌ها نصابی برای قرآن وجود ندارد»[١٠٥].

مرتضی مطهری می‌گوید: «.. شگفتا که نسل قدیم، قرآن را مهجور و ترک کرده‌اند و سپس نسل جدید را بخاطر عدم شناخت و معرفت آن‌ها از قرآن، سرزنش می‌کنند!

ما قرآن را ترک گفته‌ایم و از نسل جدید انتظار داریم که آن را محکم بگیرند؛ بزودی برای شما ثابت خواهم کرد که چگونه قرآن در میان ما مهجور مانده است؟!

اگر در میان ما شخصی آگاه به قرآن وجود داشته باشد، یعنی شخصی پیدا شود که در قرآن بسیار تدبر نماید و درس تفسیر را بسیار عمیق مطالعه کند، چقدر در میان ما محترم است؟ هیچ.

اما اگر شخصی کتاب "کفایه" ملا کاظم خراسانی را مطالعه نماید، محترم و دارای شخصیت مورد توجهی خواهد بود و چنین است که می‌بینید قرآن در میان ما مهجور مانده است و نتیجه‌ی روی گردانی ما از این قرآن بلا و هلاکتی است که گرفتار آنیم؛ و ما نیز از جمله کسانی هستیم که مشمول شکایت پیامبر به خداوند می‌باشند: ﴿وَقَالَ ٱلرَّسُولُ يَٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِي ٱتَّخَذُواْ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورٗا٣٠[الفرقان: ٣٠] «و پیامبر (الله) گوید: پروردگارا! بی‌گمان قوم من این قرآن را رها کردند».[١٠٦]

هیچیک از حوزه‌های علمیه‌ی شیعه به حفظ قرآن کریم و تفسیر و علوم آن توجهی ندارند و همین امر به تنهایی عیب و رسوایی بزرگی برای حوزه است؛ آن‌ها عامدانه چنین عملکردی دارند، زیرا قرآن عظیم با باورهای دینی آن‌ها هماهنگ نیست، بلکه در تضاد با آن‌ها قرار دارد و آن‌ها را از بین می‌برد.

اگر دانش‌آموزان شیعه قرآن را یاد گیرند و حفظ کنند و اصول تفسیر و محکم و متشابه آن را مطابق با عقیده‌ی اهل سنت و جماعت بیاموزند، قرآن نزد ایشان جایگاه والایی خواهد داشت و به باورهای گزاف و سرشار از تعصب خود که از پدران‌شان به ارث برده‌اند و تماما متضاد با قرآن است، پی خواهند برد و آشکارا حقیقت دین‌شان عیان خواهد گشت و واضح و مبرهن است که: هرکس به قرآن اهتمام نورزد، ضایع گشته است و همراه با هلاک شوندگان، هلاک می‌شود.

[١٠٣]- ثوابت ومتغیرات الحوزة العلمیة، دکتر جعفر باقری، ص: ١٠٩.

[١٠٤]- همان، صفحه: ١١٠.

[١٠٥]- همان، صفحه: ١١١

[١٠٦]- إحیاء الفکر الديني في الاسلام، مرتضی مطهری، ص: ٥٢.