عقیدهی اهل سنت در رابطه با مهدی کاملا با عقیده شیعه متفاوت است.
بر اساس عقیدهی اهل سنت و جماعت در رابطه با مهدی که برگرفته از احادیث صحیح نبوی است، مهدی در آخرالزمان خارج میشود و خروج او از نشانههای قیامت است؛ خداوند متعال بوسیلهی او دین را نصرت میکند. وی هفت سال حکومت میکند و به اذن خداوند زمین را مملو از عدل و داد مینماید چنانچه پیش از آن مملو از ظلم و جور شده است؛ به فضل و کرم خداوند مردم در زمان او از چنان نعمتهایی بهرهمند میشوند که پیش از این بهرهای از آن نداشتند؛ به اذن خداوند زمین گیاهان خود را میرویاند و آسمان قطرات باران را میباراند و اموال را بدون حساب و شمارش میبخشند.
نام او محمد یا احمد است، همانند پیامبر ج و اسم پدرش همچون اسم پدر پیامبر است؛ وی از نسل حسن بن علی است، او علوی فاطمی حسنی قریشی است؛ در احادیث دو صفت برای او ذکر شده است: ١- پیشانی بلندی دارد. ٢- بینی بلندی دارد که سوراخهای آن تنگ است. علاوه بر اين، احادیث بسیار زیادی موجود است که دلالت بر خروج مهدی در آخرالزمان دارد و این احادیث بطور کلی به حد تواتر میرسد. شیخ آلبانی / میگوید: «اخبار متواتر و مستفیضی به نسبت کثرت راویان، مبنی بر آمدن مهدی، از پیامبر ج نقل شده است و اینکه وی از اهل بیت ایشان است ... و همراه عیسی ÷ خروج میکند و عیسی را در کشتن دجال یاری میدهد ... و برای این امت امامت میدهد و عیسی پشت سر او نماز میگزارد.[١٨٩]
اما مهدی شیعه عبارت است از: امام دوازدهم آنها و نام وی محمد است و فرزند حسن عسکری، امام یازدهم شیعیان میباشد؛ مطابق روایات، وی از سه یا پنج و یا هفت سالگی در سرداب مخفی شده است و شیعیان منتظر خروج او هستند! آنها نام حجت و نیز قائم را بر او اطلاق میکنند و بر این باورند که در سال ٢٥٥هجری متولد شده است؛ غیبت صغرای او زمانی شروع شد که تنها هفت سال داشت و پس از اتمام دوران غیبت صغری، غیبت کبرای او شروع شد که تا به امروز ادامه دارد و شیعیان منتظرند تا وی در آخرالزمان خروج نماید و از دشمنانشان انتقام بگیرد و پیوسته در سرداب به زیارت او میروند و دعا میکنند تا از آن خارج شود.
واقعیت امر این است که شیعه با وفات امام یازدهم یعنی امام حسن عسکری در سال (٢٦٠هجری) غافلگیر شدند، زیرا این امام درحالی وفات یافت که عقیم بود و فرزندی از خود به جای نگذاشته بود؛ پس از آن شیعه دچار اختلاف شد و شیعیان حسن عسکری آنگونه که نوبختی میگوید، چهارده فرقه شدند و یا مطابق قول قمی، پانزده فرقه شدند .. در اینجا بود که شک و حیرت و سرگردانی در میان شیعه حاکم شد؛ دلیل آن نیز این بود که آنها به پیروان خود گفته بودند: امامت اصل و اساس دین است، حتی نصوصی در کتاب کافی – صحیحترین کتاب آنها- وارد شده است مبنی بر اینکه این رکن، بزرگترین ارکان اسلام است و از نبوت نیز مهمتر است.
اما برای خروج از این تنگنا، برخی از شیعیان گفتند: خداوند بطور اعجاز آمیز، شکم سیده نرجس، همسر حسن عسکری را مخفی نمود تا عباسیها ندانند که او باردار است؛ آنها به پیروان خود گفتند: «حسن بن علی زنده است و نمرده، بلکه غایب شده است و او امام قائم است و جایز نیست بمیرد و ظاهرا فرزندی نداشته باشد، زیرا زمین نباید خالی از امام باشد».
فرقهای دیگر به مرگ حسن عسکری اعتراف کردند اما گفتند: «وی پس از مرگ دوباره زنده شد و هم اکنون غایب است و بزودی ظهور خواهد کرد»؛ این درحالی است که فرقههای دیگری کوشیدند تا امامت را از حسن به برادرش جعفر منتقل کنند، فرقهی دیگری امامت حسن را به این باور که عقیم مرده است، ابطال نمودند و گروهی دیگر معتقدند، حسن عسکری فرزند داشته است، اما آن را مخفی کرده است و امرش را پنهان نموده است، زیرا دوران سختی بود و حاکم وقت به شدت او را تحت نظر داشت؛ محمد قمی در "کمال الدین" روایتی از ابوغانم خادم آورده است که گفت: عسکری وقتی فرزندش سه ساله شده بود، او را به اصحابش نشان داد و گفت: «این پسر پس از من صاحب شما و جانشین من بر شماست و این همان قائم است که گردنها در انتظار او دراز میماند، پس وقتی زمین مملو از ظلم و جور و ستم شود، خارج میشود و آن را پر از قسط و عدل و داد میکند»[١٩٠].
این فرزند مزعوم همان است که آیات و مراجع شیعه گمان میکنند نواب او هستند و دارای دو غیبت صغری و کبری است؛ آنها به ابوعبدالله نسبت دادهاند که: «للقائم غيبتان أحداهما قصيرة والأخرى طويلة، الغيبة الأولى لا يُعلم بمكانه فيها إلا خاصة شيعته، والأخرى لا يعلم بمكانه فيها إلا خاصة مواليه»[١٩١]: «قائم دارای دو غیبت است، یک غیبت کوتاه و یک غیبت دراز مدت؛ در غیبت صغری جز خواص شیعه کسی از مکان ایشان آگاه نخواهد بود و مکان ایشان در غیبت کبری نیز بر همه جز خواص موالی ایشان، مخفی است».
آنها معتقدند که مهدی مزعوم در غیبت صغری، برای خود نمایندگانی انتخاب میکرد که به نام او سخن میگفتند و احادیث ایشان را به مردم ابلاغ میکردند، ایشان چهار نایب داشت که آخرین نایب ایشان علی بن محمد سمری بود؛ وی در سال ٣٢٩هجری وفات یافت و با وفات او دوران غیبت صغری پایان یافت و غیبت کبرای مهدی شروع شد که تا امروز شیعیان چشم انتظار اویند.
با تأمل در بسیاری از روایات شیعه پیرامون مهدی، در مییابیم که مهدی آنها احوال عجیبی داشته است، از سویی میگویند مهدی هنگامی ظاهر میشود که زمین مملو از ظلم و جور و ستم شود و از سویی دیگر میگویند: مهدی میکشد و خون به راه میاندازد و حتی به کودکان هم رحم نمیکند!! آیا خداوند او را میفرستد تا زمین را از ظلم و جور پاک کند، یا بر میزان ظلم و ستمی بیفزاید که در هنگام خروج او زمین را پر کرده بود؟!.
هرکس پیرامون روایات شیعه در ارتباط با مهدی تاملی داشته باشد، شاهد تشابه بسیاری میان مهدی شیعه و مسیح یهود خواهد بود؛ از جمله این تشابهات این است که مهدی شیعه بر اساس شریعت داوود حکم میکند؛ کلینی از ابوعبدالله ÷ روایت میکند که: «لا تذهب الدنيا حتى يخرج رجل مني يحكم بحكومة آل داود ولا يُسأل بيّنـة، يعطي كل نفس حقها»: «دنیا نابود نخواهد شد تا اینکه مردی از نسل من خارج میشود و به حکومت آل داوود حکم میکند و درخواست بینه و گواه نمیشود و به هرکس حق او داده میشود»[١٩٢].
از دیگر تشابهات این است که مهدی، عبرانی سخن میگوید؛ در کتاب "الغیبة" نعمانی روایتی با این مضمون آمده است: «هنگامی که خداوند به مهدی فرمان قیام میدهد، او خداوند را به نام عبرانیاش میخواند، در این وقت است که یاران اصلی او که ٣١٣ نفر هستند بسان ابرهای پراکنده پاییزی از سراسر جهان بر گرد او جمع میگردند، اینان پرچمداران لشکر عظیم و پرشکوه او هستند، برخی از آنان شامگاه - همانگونه که در خانه و در بسترش خفته است - ناپدید و در مکه حاضر میگردند و برخی دیگر از نظر نام و نشان و دیگر ویژگیها شناخته شده و در روز روشن بوسیلهی ابرها، بسوی هدف میشتابند»[١٩٣].
[١٨٩]- السلسلة الصحیحة: ٥/٣٧١.
[١٩٠]- کمال الدین، قمی: ٨/٤٣١؛ «هذا صاحبكم من بعدي وخليفتي عليكم وهو القائم الذي تمتدّ إليه الأعناق بالانتظار، فإذا امتلأت الأرض ظلماً وجوراً خرج فيملأها قسطاً وعدلاً».
[١٩١]- الکافي: ١/٣٤٠.
[١٩٢]- الحجة من الأصول، کلینی: ١/٣٩٧ – ٣٩٨.
[١٩٣]- الغیبة، نعمانی، ص: ٣١٣.