دوست داری در قیامت در کاروان امام حسین باشی

فهرست کتاب

شیعه معترف به اسلام حقیقی نیست.

شیعه معترف به اسلام حقیقی نیست.

چرا بیشتر عوام شیعه متدین نیستند و در میان ایشان کسی را پیدا نمی‌کنیم که حافظ قرآن کریم باشد؟!

چرا عموم شیعه و طبقه‌ی فرهنگیان آن‌ها بطور خاص، از دین خود طمأنینه و آرامش قلبی نمی‌بینند و در دین آن‌ها تناقض‌های بسیاری است؟!!

چرا دختران و پسران شیعه، بخصوص کسانی که در غرب زندگی می‌کنند، افکار مارکسیستی، لیبرالیسمی و بلکه الحادی دارند؟!

چرا اغلب علما و افراد با سواد آن‌ها از مناظره با علمای اهل سنت فرار می‌کنند؟!

چرا اغلب عوام شیعه هنگام مقابله با عوام سنی و پرسش سنی در مورد عقاید و عبادات آن‌ها، عصبانی می‌شوند و به تنگ می‌آِیند؟!

چرا اغلب عوام شیعه عقاید خود را از مردم پنهان می‌دارند، بخصوص از اهل سنت و عموما با آن‌ها تقیه می‌کنند؟!

چرا جامعه‌ی شیعی اینگونه است؟!

زیرا آنان گمان می‌کنند که اسلام همان دروغ‌ها، نیرنگ‌ها، تناقضات و خزعبلاتی است که آنان را سرگردان نموده است، آن‌ها حقیقت اسلام را که در عقیده‌ی اهل سنت و جماعت به عنوان فرقه‌ی ناجیه متجلی است، در نیافته‌اند، امری که باعث شده شیعه از باب عواطف و احساسات به ولایت متمسک شوند و به کرامات دل بندند و نخواهند کسی آنان را از خواب غفلت بیدار کند.

یکی از شیعیان بدبخت به نام جابر آغایی، نمونه‌ای است برای بسیاری از جامعه‌ی شیعی که از آرزوهای نفسانی و افکار مغشوش در مورد اسلام رنج می‌برند، افکاری که عقل انسان را پریشان می‌نماید و سینه‌ی انسان را تنگ می‌کند، تا جایی که منجر می‌شود این فرد به مقام رسول الله  ج نیز زبان درازی نماید!! جابر آغایی می‌گوید: «ای رسول خدا، درود خدا بر تو باد، اشتباه کردی، اشتباهی بزرگ، آن زمان که از دنیا رفتی و برای هیچکس وصیت نکردی، مسؤولیت و نیز تبعات این امت، مشکلات و هلاکت و فتنه‌ای که این امت دچار آن شده است، بر عهده‌ی توست، چرا وصیت نکردی ای رسول خدا؟!!».

اگر جابر آغایی راه مؤمنان یعنی طریق اسلام حقیقی را که در عقیده‌ی اهل سنت و جماعت متجلی است، دنبال می‌کرد، به آنچه گفته است، فخر نمی‌فروخت. (هرکس می‌خواهد سخن جابر آغایی رافضی را بشنود در بخش جستجوی یوتیوب بنویسد: المعمم جابر الآغائي یتطاول علی مقام الرسول.)

شخصی به نام مانی عرفان متولد تهران پایتخت ایران، برای بررسی در مورد ایالات متحده در سال ١٩٨٣ در سن ١٦ سالگی پس از آنکه رییس مجلس آن دوران یعنی رفسنجانی به او اجازه می‌دهد، به آنجا سفر می‌کند. ٤ سال بعد، پس از آنکه در کنفرانس انیل در فلوریدا شرکت می‌کند، به مسیحیت می‌گرود. وی به تدریج دعوت به مسیحیت را ادامه می‌دهد تا اینکه در سال ٢٠٠٢ رییس کنیسه‌ای می‌شود که موسوم به یک شبکه‌ی تلوزیونی به نام "نیتوورک ٧" است و این شبکه برنامه‌های دینی را ٢٤ ساعته پخش می‌کند، این شبکه از طریق ماهواره در ایران نیز پخش می‌شود. عرفان می‌گوید: این شبکه برای دو تا چهار میلیون ایرانی‌ شیعه‌ای که در نهان به مسیحیت گرویده‌اند، تأسیس شده است.[٤٧١]

یکی از دلایل ترک مذهب شیعه توسط شیعیان این است که شیعه با خداوند متعال ارتباطی کلی ندارد و شیرینی ایمان را در قلوب خود احساس نمی‌کند، بلکه قلوب آن‌ها وابسته و دلبسته‌ی امامان است و حتی در خلوت‌های خود نیز با آن‌ها تعلق خاطر دارند و بطور مثال معتقدند که امام منتظر مراقب و مواظب آن‌ها است و اعمال آن‌ها بر امام عرضه می‌شود و علی رغم اینکه غایب است، کار آن‌ها را سر و سامان می‌بخشد؛ آن‌ها روایات بسیاری از این دست خرافات در اختیار دارند، از جمله اینکه امام برای شیخ آن‌ها مفید نوشته است: «إنا لنحضر أفراحكم وأتراحكم ولا يعزب عنا شيء من أخباركم ولولانا لاصطلمتكم اللأواء وألمت بكم الأعداء»: «ما در شادی‌ها و غم‌های شما حاضر هستیم و هیچ خبری از اخبار شما از ما پنهان نمی‌ماند و اگر ما نبودیم دشمن شما را نابود می‌کرد و از بیخ و بن برمی‌کند»[٤٧٢].

این مسأله و مسائل بسیار دیگری از این دست، سبب دوری آن‌ها از خالق و رازق‌شان سبحانه وتعالی شده است و موجب شده تا سعادت خلوت با خداوند متعال را از دست بدهند و یک بشر ناچیز را که نه نیرویی دارد و نه هیبتی، همراه با خداوند متعال ناظر و مراقب بدانند و او را در نظارت و مراقبت شریک خداوند قرار دهند و اینگونه از پروردگارشان که بهترین و برترین و نزدیک‌ترین انیس است دوری کرده‌اند، درنتیجه سینه‌های آن‌ها تنگ می‌گردد و بخاطر دوری از پروردگارشان زیان‌های بسیاری دیده‌اند.

از سویی دیگر تعدادی از علما و نیز عوام شیعه با مشاهده‌ی تناقضات موجود در دین خود بعد از توفیق خداوند، به حق و اسلام حقیقی که در عقیده‌ی اهل سنت و جماعت متجلی است، گرویدند.

[٤٧١]- صحیفة مصري الیوم، به تاریخ، ١٢/١/٢٠١٦م.

[٤٧٢]- الاحتجاج، طبرسی: ٢/٣٢٣.