شیعه اعتقاد دارد که تمام اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم به جز تعداد اندکی مرتد شدند
یکی از باورهای شیعه که مخالف کتاب الله و موید جعل احادیث از سوی ایشان است، آن دسته از روایات آنهاست که میگوید: تمام اصحاب پیامبر ج جز تعداد اندکی، مرتد شدند؛ این اعتقاد و باور فاسد در کتابهای آنها ثابت است و نمیتوانند انکارش کنند.
از ابوجعفر روایت است که گفت: «كان الناس أهل ردة بعـد النبي ج إلا ثلاثة، المقداد بن الأسـود وسلمان الفارسي وأبو ذر الغفاري»[١٧٣]: «همهی مردم پس از وفات پیامبر ج مرتد شدند، به جز سه نفر، مقداد بن اسود، سلمان فارسی و ابوذر غفاری».
آنها از این طریق میخواهند پس از آنکه کتاب الله را تحریف کردند و معانی واضح آن را با روایات موضوع خود نسخ نمودند، ریسمان محکم و مصدر و منبع موثق نقل دین را قطع کنند.
با این روش تمامی راههایی که شیعه را به حق میرساند، قطع نمایند و راهها را برای قبول امامت پوشالی و ساختگی خود هموار سازند.
چه کسی غیر از صحابه دین را با منابع آن – قرآن و سنت – به ما رسانده است؟!! درواقع تکفیر صحابه از سوی آنها بزرگترین گمراهی آنها و خطرناکترین گردنهای است که بدان راه مؤمنان را کج میکنند؛ خداوند دانای آگاه میفرماید: ﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا١١٥﴾[النساء: ١١٥] «و هرکس پس از آنکه هدایت (و راه حق) برایش روشن شد با پیامبر مخالفت کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند، ما او را به آنچه پیروی کرده است وا گذاریم و او را به جهنم در افکنیم[١٧٤] و بد جایگاهی است».
چگونه جامعهی شیعی به خود اجازه میدهد، روایاتی با محتوای خردهگیری از صحابه را پذیرا باشد، درحالیکه دهها آیهی روشن در قرآن کریم در ثنای صحابهی پیامبر و تزکیه آنها وارد شده است؛ در برخی از این آیات خداوند احکم الحاکمین، به صحابه بشارت بهشت و رضوان میدهد و این از آن جهت است که کسی پس از آنها نگوید: صحابه بعد از وفات پیامبرشان مرتد شدند؛ از جمله این آیات عبارت است از:
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ فََٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا٢٩﴾[الفتح: ٢٩] «محمد ( ج) رسول الله است و کسانیکه با او هستند، بر کافران سخت گیر (و شدید) و در میان خود مهربانند، آنها را در حال رکوع و سجده میبینی که از الله فضل و خشنودی میطلبند، نشانهی (درستکاری) آنها در چهرههایشان از اثر سجده (نمایان) است. این توصیف آنها در تورات است و توصیف آنها در انجیل همانند زراعتی که جوانه بزند، سپس آن را تقویت کرد تا محکم گردید و بر پای خود ایستاده است و کشاورزان را به شگفتی وامیدارد، تا از (دیدن) آنها کافران را به خشم آورد، الله به کسانی از آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند وعدهی آمرزش و پاداش عظیمی داده است».
امام مالک / میگوید: «به من خبر رسیده است که وقتی نصرانیها، اصحابی را دیدند که فاتح شام بودند، گفتند: بخدا سوگند چنانکه به ما خبر رسیده است این افراد از حواریون بهترند». واقعا در این مورد راست گفتند، این امت در کتابهای پیشین مورد تعظیم و بزرگداشت قرار گرفته است و برترین این امت، اصحاب رسول الله ج هستند؛ خداوند متعال ذکر آنان را در کتابهای نازل شده و اخبار متداول آورده است؛ به همین خاطر است که میفرماید: ﴿ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ﴾ سپس میفرماید: ﴿وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ﴾ یعنی: جوانه زند؛ ﴿فََٔازَرَهُۥ﴾ یعنی آن را تقویت کرد. ﴿فَٱسۡتَغۡلَظَ﴾ یعنی: محکم و دراز گردد. ﴿فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ﴾ یعنی: به همین شکل اصحاب رسول الله ج نیز او را حمایت نمودند، تأیید و نصرت میکنند و او با آنهاست همانگونه که سنبله و خوشه گیاه، با محصول است، تا از دیدن آنها کافران به خشم آیند.[١٧٥]
از دیگر آیات روشن در تزکیهی صحابه پیامبر ج عبارت است از:
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٠٠﴾[التوبة: ١٠٠] «و پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار و کسانیکه به نیکی از آنها پیروی کردند، الله از آنها خشنود گشت و آنها (نیز) از او خشنود شدند و برای آنها باغهایی (از بهشت) آماده کرده است که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، جاودانه در آن خواهند ماند، این کامیابی بزرگ است».
﴿لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ عَلَيۡهِمۡ وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحٗا قَرِيبٗا١٨﴾[الفتح: ١٨] «به راستی الله از مؤمنان - هنگامیکه زیر درخت با تو بیعت کردند- خشنود شد[١٧٦]، پس آنچه که در درون دلهایشان بود دانست، لذا آرامش را بر آنها نازل کرد و پیروزی (و فتحی) نزدیک را به آنها پاداش داد».
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ ٱللَّهَ يَدُ ٱللَّهِ فَوۡقَ أَيۡدِيهِمۡۚ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِمَا عَٰهَدَ عَلَيۡهُ ٱللَّهَ فَسَيُؤۡتِيهِ أَجۡرًا عَظِيمٗا١٠﴾[الفتح: ١٠] «بیگمان کسانیکه با تو بیعت میکنند[١٧٧]، جز این نیست که با الله بیعت میکنند، دست الله بالای دست آنهاست، پس هرکس که پیمان شکنی کند، تنها به زیان خودش پیمان شکسته است و هرکس به آنچه که بر آن با الله عهد بسته وفا کند، بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد».
﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨ وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٩﴾[الحشر: ٨-٩] «(این اموال فَی) برای فقرای مهاجری است که از خانه و اموالشان بیرون رانده شدند، از الله فضل و خشنودی میطلبند و الله و پیامبرش را یاری میکنند، آنها راستگویانند و (نیز برای) کسانیکه پیش از آنان در دیار خود (مدینه دار الاسلام) جای گرفتند و (نیز) ایمان آورده بودند، کسانی را که به سویشان هجرت کنند، دوست میدارند و در دلهای خود از آنچه (به مهاجران) داده شده است، احساس حسد (و نیازی) نمیکنند و آنها را بر خود مقدم میدارند، هرچند خودشان نیازمند باشند و کسانیکه از بخل (و حرص) نفس خویش باز داشته شدهاند، پس آنها رستگارانند».
﴿لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ١٠﴾[الحديد: ١٠] «کسانی از شما که قبل از فتح (مکه) انفاق کردند و (با مشرکان) جنگیدند (با کسانیکه پس از فتح انفاق کردند و جنگیدند) یکسان نیستند. آنها مقام (و منزلت)شان والاتر (و برتر) است از کسانیکه بعد از فتح (مکه) انفاق کردند و جنگیدند و الله به هریک وعدهی نیک (= بهشت) داده است و الله به آنچه میکنید، آگاه است.» .. و بسیاری دیگر از آیات روشن و بیّن پروردگار.
از آیات گذشته به روشنی مشخص میشود که اصحاب پیامبر ج عبارت از گروهی بسیار بزرگ و حاوی هزاران فرد از مهاجر و انصار و نیز کسانی بودند که نه مهاجر بودند و نه انصار و به همگی آنان وعدهی بهشت داده شده است، پس چگونه مرتد شدند؟!
یک آیه از آیات قبلی برای آشکار نمودن دروغ و نیز زشتی اعتقاد شیعه در رابطه با خلفا و صحابه کافی است و باور آنان را در برابر دیدگان کسانی که به دنبال نجاتاند و اهل فکر و اندیشهاند، نابود میکند.
خداوند تعالی میفرماید: ﴿وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّيُّونَ كَثِيرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَكَانُواْۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِينَ١٤٦ وَمَا كَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِيٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ١٤٧ فََٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡيَا وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ١٤٨﴾[آل عمران: ١٤٦-١٤٨] «و چه بسیار پیامبرانی که همراه او تودههای انبوه، مردان خدايی نبرد کردند، آنها هیچگاه در برابر آنچه در راه الله بدیشان رسید، سستی نورزیدند و ناتوان نشدند و زبونی نشان ندادند (و تسلیم دشمن نشدند) و الله شکیبایان را دوست دارد و سخن آنان جز این نبود که گفتند: پروردگارا! گناهان ما را بیامرز و از زیادهروی ما، در کارمان (بر ما بیامرز) و گامهای ما را استوار بدار و ما را بر گروه کافران، پیروز گردان. پس الله پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنها عطا کرد و الله نیکوکاران را دوست دارد».
در برخی از تفاسیر شیعه نیز کلمهی (ربیون) به معنی جماعتهای بسیار زیاد آمده است؛ پس برترین پیامبران، محمد ج است و امت ایشان برترین امتها است، پس بدیهی و معقول است که اصحاب ایشان مصداق آیهی گذشته باشند. همچنین میبینیم که خداوند این آیه را با وعدهی پاداش نیک به آنها در آخرت پایان میدهد و وصف محسن را در مورد ایشان به کار میبرد حال آنکه احسان بالاترین درجات ایمان است. چرا آنان را اینگونه توصیف کرد، زیرا آنان همراه با پیامبر جنگیدند و نترسیدند و در برابر دشمنشان ضعف به خود راه ندادند و در برابر بلاهایی که در راه الله تعالی بدیشان رسید، زبونی نشان ندادند و نترسیدند و سر تسلیم فرود نیاوردند، صبر کردند و مستحق محبت الله تعالی شدند: ﴿وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِينَ١٤٦﴾[آل عمران: ١٤٦].
واقعیتِ محیط پیرامون ما و تاریخ، گواه گسترش و انتشار اسلام در زمان پیامبر ج بوده است و بر صدق اصحاب و سیر و سلوکشان بر روش پیامبرشان در زمان حیات ایشان و پس از آن، دلالتی قطعی دارد.
حتی در قرآن کریم شاهد آیات روشن و بیّنی هستیم که در آنها خداوند اصحاب پیامبر خود را با عباراتی تزکیه میکند که قوت ایمان آنها را ثابت میکند؛ از جمله: خداوند متعال میفرماید: ﴿إِذۡ جَعَلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلۡحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَأَلۡزَمَهُمۡ كَلِمَةَ ٱلتَّقۡوَىٰ وَكَانُوٓاْ أَحَقَّ بِهَا وَأَهۡلَهَاۚ وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٗا٢٦﴾[الفتح: ٢٦] «آنگاه که کسانیکه کافر شدند در دلهای خود حمیت (= تعصب و نخوت) ـ همان حمیت جاهلیت ـ نهادند[١٧٨]، پس الله آرامش خود را بر رسولش و بر مؤمنان نازل فرمود و آنها را به کلمهی تقوا ملزم ساخت و آنها از هرکس سزاوارتر و اهل آن بودند و الله به همه چیز داناست».
بخاطر نیروی ایمان و صداقت آنها با الله و رسولش، خداوند متعال تعدادی از سربازان خود را با آنان همراه کرد تا در کنار ایشان با دشمن الله و دشمن خود بجنگند، آری این سربازان فرشتگان معصوم و پاک پروردگار بودند که دوشادوش آنها در صفوف جنگ، جنگیدند؛ خداوند متعال میفرماید: ﴿إِذۡ تَسۡتَغِيثُونَ رَبَّكُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَكُمۡ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلۡفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ مُرۡدِفِينَ٩ وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ وَلِتَطۡمَئِنَّ بِهِۦ قُلُوبُكُمۡۚ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ١٠﴾[الأنفال: ٩-١٠] «(بیاد آورید) هنگامیکه از پروردگارتان (فریاد و) یاری میخواستید، پس او (خواستهی) شما را پذیرفت. (و فرمود:) من شما را با يک هزار از فرشتگان که پیاپی فرود میآیند، یاری میکنم. و الله این (یاری و مدد) را تنها برای شادی و اطمینان قلب شما قرار داد وگرنه، پیروزی جز از طرف الله نیست؛ به راستی الله پیروزمند حکیم است».
خداوند متعال فرشتگان پاک خویش را نفرستاد مگر برای اینکه دوشادوش مردمانی پاک بجنگند؛ آیا خداوند داننده غیبها و مدبر امور، کسانی را یاری کرده و تمکین میدهد که پس از وفات پیامبرشان، دشمنی اهل بیت را در پیش میگیرند؟!!
شیعیان چگونه صلاح و تقوای پیامبر ج و جنگ و جهاد ایشان با کافران و منافقان را تفسیر میکنند درحالیکه به زعم شیعه پیامبر خود با کافران و منافقانی چون ابوبکر و عمر و عثمان پیوند خویشاوندی برقرار میکند؟!! این همان گمان باطل جامعهی فریب خوردهی شیعه است.
عالم شیعه محمد کاشف آل الغطاء اعترافی را نسبت به امام علی س ذکر کرده است و میگوید: «وقتی (علی) به یاد آورد که دو خلیفهی قبلش - یعنی ابو بکر و عمر – تمام تلاش خود را در راه نشر کلمه توحید و تجهیز لشکرها و توسعهی فتوحات بکار بردند و هرگز از این راه باز نیامدند و تسلیم نشدند، بیعت کرد و تسلیم شد»[١٧٩]. این اعتراف یکی از علمای بزرگ شیعه است.
[١٧٣]- الکافي، کلینی: ٨/٢٤٥، کتاب سلیم بن قیس، ص: ١٦٢؛ بحار الأنوار، مجلسی: ٢٢/٣٣٣.
[١٧٤]- مراد از مؤمنین، صحابهی گرامی هستند که اولین پیروان اسلام بودند، چرا که هنگام نزول این آیات غیر از صحابه گروهی به عنوان گروه مؤمنین وجود نداشت. [م]
[١٧٥]- الاستیعاب، ابن عبدالبر: ١/٦؛ تفسیر ابن کثیر: ٤/٢٠٤.
[١٧٦]- جابر س از رسول الله ج روایت میکند که فرمود: «هیچیک از کسانی که زیر درخت با من بیعت کردهاند، وارد دوزخ نمیشوند». (مسند احمد: ٣/٣٥٠ و صحیح مسلم: ٢٤٩٦ و ابو داود: ٤٦٥٣). [م]
[١٧٧]- مراد از این بیعت، بیت رضوان است که در روز حدیبیه زیر درختی انجام گرفت. (تفسیر ابن کثیر). جابر بن عبدالله میگوید: رسول الله ج در روز حدیبیه خطاب به ما فرمود: «شما بهترین مردم روی زمین هستید» و تعداد ما در آن روز یک هزار چهار صد نفر بود. (صحیح بخاری ٤١٥٥). [م]
[١٧٨]- این آیه اشاره به صلح حدیبیه دارد، تعصب و نخوت جاهلی آنان این بود که نبوت رسول الله ج را تسلیم نکردند و به نوشتن بسم الله الرحمن الرحیم اقرار ننمودند و مانع رفتن مسلمانان به خانه الله شدند. (به صحیح بخاری ٢٧٣١ ـ ٢٧٣٢ و تفسیر ابن کثیر رجوع کنید). [م]
[١٧٩]- أصل الشیعة وأصولها، ص: ٤٩.