دوست داری در قیامت در کاروان امام حسین باشی

فهرست کتاب

اثبات اعتقاد علمای شیعه به تحریف قرآن از منابع مورد اعتماد خودشان

اثبات اعتقاد علمای شیعه به تحریف قرآن از منابع مورد اعتماد خودشان

اکثر عوام شیعه، اگر نگوییم تمام آن‌ها، از محتوای کتاب‌های بزرگ دین خود که پایه و اساس دین آن‌هاست، اطلاعی ندارند، بخصوص آن دسته از کتاب‌هایی که دارای جلدها و اجزای زیادی است و مملو از روایات تحریف؛ و از آنجایی که علمای متأخر آن‌ها این راز خطرناک در این دین را از عوام خود مخفی نگه داشته‌اند، ناچاریم حق را برای عوام شیعه که از این مساله غافل مانده‌اند، بیان نماییم و بخشی از مکاید و دسیسه‌هایی که علما و مراجع آن‌ها از عوام ایشان مخفی کرده‌اند، از مصادر و منابع مورد اعتمادشان بازگو نماییم.

آن دسته از علمای شیعه که قایل به تحریف قرآنند بسیار زیاد می‌باشند چنانکه در این مجال نمی‌توان اقوال تمامی آن‌ها را در این رابطه نقل کرد، اما به ذکر اقوال برخی از آن‌ها اکتفا می‌کنیم و همین مقدار برای بیان حق کافی است:

- ابومنصور أحمد بن منصور طبرسی (متوفای ٦٢٠هـ)

طبرسی در «الاحتجاج» می‌گوید: «اگر بخواهم تمامی آیاتی را که ساقط، تحریف و یا تبدیل شده‌اند برایت شرح و بسط دهم، سخن به درازا می‌کشد و چیزهایی از مناقب اولیاء و رسوایی دشمنان آشکار می‌شود که تقیه، ما را از اظهار آن باز می‌دارد»[٨٣]. این عقیده‌ی طبرسی در ارتباط با قرآن است و آنچه اظهار نموده در برابر آنچه در باطن پنهان داشته، چیزی به حساب نمی‌آید.

طبرسی می‌گوید: «اینکه در قرآن از صاحبان گناهان کبیره، به منافقین تعبیر شده است، کار خداوند متعال نیست، بلکه کار کسانی است که قرآن را تغییر داده‌اند و دگرگون نمودند و آن را پاره پاره کرده و دنیا را بر دین ترجیح دادند».[٨٤]

طبرسی تنها به آنچه گفته شد، اکتفا نکرده است بلکه معانی کتاب الله را مطابق با هوای نفس خود تغییر داده است و بر این باور است که رموزی در قرآن وجود دارد که در آن رسوایی‌های منافقین نمایان است و معنای این رموز را جز ائمه‌ی آل بیت کس دیگری نمی‌داند و اگر صحابه آن را می‌دانستند، بی‌گمان آن را همراه مواردی که از قرآن ساقط کردند، حذف می‌کردند».[٨٥]

- فیض کاشانی (متوفای سال ١٠٩١هـ)

وی صاحب تفسیر (الصافي) می‌باشد. او برای این کتاب دوازده مقدمه نوشته است و مقدمه‌ی ششم را به اثبات تحریف قرآن اختصاص داده است؛ وی عنوان این مقدمه را چنین ذکر نموده است: «مقدمه‌ی ششم: مختصری پیرامون آنچه در ارتباط با جمع قرآن و تحریف و افزایش و کاهش و تأویل آن آمده است» و پس از ذکر روایاتی که از آن‌ها به تحریف قرآن استدلال نموده است و آن‌ها را از موثق‌ترین منابع معتمد شیعیان استخراج کرده است، به این نتیجه می‌رسد: «از این اخبار و دیگر روایاتی که از طریق اهل‌بیت   وارد شده است، به این نتیجه می‌رسیم که قرآن موجود در میان ما، کامل و آنگونه که بر محمد  ج نازل شده بود، نیست، بلکه مواردی خلاف آنچه الله تعالی نازل کرده است، در آن وجود دارد. بخشی از آن تغییر یافته و تحریف شده است و موارد بسیاری از آن حذف شده است، از جمله نام علی  ÷ در بسیاری از مواضع حذف شده است، همچنین لفظ آل محمد در چندین جا برداشته شده است، همچنین نام‌های منافقین و غیره؛ به علاوه ترتیب کنونی این قرآن همان ترتیب مورد رضایت الله و رسولش  ج نیست»[٨٦].

سپس اعتقاد به تحریف قرآن را، باور مشایخ بزرگ امامیه می‌داند، آنجا که می‌گوید: «در مورد اعتقاد مشایخ ما  ش در این مورد، ظاهر و مشخص است که ثقة الإسلام محمد بن یعقوب کلینی معتقد به تحریف و نقصان در قرآن بود»[٨٧].

- شیخ مفید می‌گوید:

اخبار مبنی بر اختلاف قرآن و حذف و نقصانی که برخی از ظالمان در آن ایجاد کرده‌اند، به صورت مستفیض از امامان و پیشوایان هدایت از آل محمد نقل شده است.[٨٨]

- ابوالحسن عاملی می‌گوید:

بدان سخن حقی که بنا بر اخبار متواتری که ذکر خواهد شد و دیگر روایات که ناگزیر از پذیرفتن آن هستیم، این است که قرآن موجود در میان ما، پس از وفات رسول الله  ج دچار تغییراتی شده است و آنانکه پس از ایشان به جمع آوری آن پرداختند، بسیاری از کلمات و آیات آن را ساقط کردند.[٨٩]

- نعمت الله جزایری می‌گوید:

«پذیرفتن این مطلب که قرآن بطور متواتر از وحی الهی دریافت شده است و تمامی آن، آیات و عباراتی است که جبرییل بر پیامبر نازل کرده است، منجر به دور انداختن اخبار مستفیض و بلکه متواتر می‌شود، اخباری که بر وقوع تحریف در کلام، ماده و اعراب قرآن صراحت دارد و اصحاب ما بر صحت آن توافق داشته‌اند و آن اخبار را تصدیق کرده‌اند»[٩٠].

- محمد باقر مجلسی:

وی در شرح حدیث هشام بن سالم از ابوعبدالله  ÷ که فرمود: «قرآنی که جبرییل  ÷ بر محمد  ج نازل کرد، هفده هزار آیه بود»[٩١] می‌گوید: این حدیث موثق است و در برخی از نسخه‌ها بجای هشام بن سالم، هارون بن سالم آمده است؛ به هر روی این خبر صحیح است و پوشیده نیست که این خبر و بسیاری از اخبار صحیح، بر نقص و تغییر قرآن صراحت دارند!!.[٩٢]

- سلطان محمد خراسانی می‌گوید:

«بدان که اخبار مستفیض منقول از ائمه‌ی اطهار بر کاهش و افزایش، تحریف و تغییر قرآن دلالت دارد، چنانکه شک و تردیدی در تحریف قرآن باقی نمی‌گذارند»[٩٣].

- علامه‌ی ایشان عدنان قارونی بحرانی:

«اخبار بی‌شماری در ارتباط با تحریف قرآن وارد شده است که از حد تواتر نیز گذشته است».[٩٤]

- مفسر هاشم بحرانی می‌گوید:

«بدان، بنا بر اخبار متواتری که ذکر خواهد شد، سخن حقی که ناگزیر از پذیرفتن آن هستیم، این است که قرآن موجود در میان ما پس از وفات رسول الله  ج دچار تغییراتی شده است و آنانکه پس از ایشان به جمع آوری آن پرداختند، بسیاری از کلمات و آیات آن را حذف نمودند و جز علی  ÷ کس دیگری قرآن محفوظ از تحریف را که مطابق همان چیزی است که خداوند متعال نازل کرده، جمع نکرده است؛ ایشان آن را حفظ کرد تا اینکه به فرزندش حسن  ÷ رسید و این رویه (رسیدن این قرآن از امامی به امام دیگر) همچنان ادامه یافت تا اینکه به قائم  ÷ رسید و این قرآن تاکنون نزد ایشان است».[٩٥]

همچنین می‌گوید: «بنده پس از بررسی اخبار و روایات و بحث و بررسی در آثار به روشنی به صحت این قول پی بردم، تا جایی که می‌توان گفت این مسأله‌ی (تحریف قرآن) از ضروریات مذهب تشیع است و از بزرگ‌ترین مقاصد و اهداف غصب خلافت بوده است. پس بیندیش».[٩٦]

عالم شیعی معاصر طیب موسوی جزایری پس از سخن پیرامون مسأله‌ی تحریف، به باور علمای گذشته‌ی شیعه به وقوع تحریف در قرآن اعتراف می‌کند، وی می‌گوید: «اما از ظاهر سخنان دیگر علمای محدث متقدم و متأخر بر می‌آید که آن‌ها معتقد بودند در قرآن نقصان و کاستی صورت گرفته است، علمایی چون: کلینی، برقی، عیاشی، نعمانی، فرات بن ابراهیم، احمد بن ابی طالب طبرسی صاحب "الاحتجاج"، مجلسی، سید جزایری، حر عاملی، علامه فتونی و سید بحرانی؛ این‌ها برای اثبات مذهب و باور خود به آیات و روایاتی چنگ زده‌اند که نمی‌توان از آن‌ها چشم پوشید ..».[٩٧]

پس ای شیعیان بدانید، روایات موجود در کتاب‌های مؤسسین دین شما تصریح به تحریف قرآن نموده‌اند و تعداد این روایات، حدود «دو هزار روایت» است که حسین نوری طبرسی در کتابش آن را جمع کرده است، کتابی که عنوانش به وضوح از ایمان آن‌ها به تحریف خبر می‌دهد: «فصل الخطاب في إثبات تحريف کتاب رب الأرباب»!!!.

این طبرسی یکی از رجال دین شیعه و محدثی ایرانی است و یکی از علمای بزرگ آن‌ها و از بزرگان حوزه‌ی علمیه‌ی شیعه است؛ وی در سال (١٢٤٥هـ) در طبرستان متولد شد.

از جمله دلایلی که به باور تحریف در دین شیعه تأکید می‌کند، این است که ما در تمامی کتاب‌های شیعه هیچ روایتی از امامان نمی‌یابیم که تحریف را از قرآن نفی کند!

درحالی‌که بیش از دو هزار روایت دروغین از زبان امامان خود نقل کرده‌اند که قرآن را متهم به تحریف می‌کند!!

طبرسی در کتابش "فصل الخطاب" روایات بسیار زیادی در اثبات تحریف قرآن امروزی ذکر می‌کند که بر مبنای ادعای او قرآن امروزی، کامل نیست.

این طبرسی رافضی در مقدمه‌ی کتابش "فصل الخطاب" می‌گوید: «این کتابی لطیف و شریف است که آن را برای اثبات تحریف قرآن و بر ملا کردن رسوایی‌های ظالمان و متجاوزان گرد آوردم و آن را «فصل الخطاب في إثبات تحريف کتاب رب الأرباب» نام نهادم». وی در صفحه‌ی ٢١١ این کتاب می‌گوید: «از جمله دلایل تحریف قرآن این است که در برخی موارد آنچنان فصیح است که به حد اعجاز می‌رسد، اما برخی دیگر از (آیات) آن نامعقول است».

پس بر جامعه‌ی شیعی واجب است اگر الله و رسولش را دوست دارد، از این طبرسی که کتاب الله تعالی را متهم به تحریف کرده است و برخی آیاتش را سخیف و نامعقول می‌داند، بیزاری جوید و از حقیقت این کینه‌توز و علمای پیرو او که وی را ستودند و او را در کنار قبر خیالی امیرالمؤمنین علی  س دفن کرده‌اند، پرده بردارند.

مقصود طبرسی در مقدمه‌ی کتابش که می‌گوید آیات نامعقولی در قرآن وجود دارد، چیست؟!! آیا منظورش این است که آیاتی ساخته و پرداخته‌ی بشر در میان آیات قرآن وجود دارد که صحابه به تألیف آن پرداخته‌اند و در زمان گردآوری قرآن در میان آیات آن جای داده‌اند؟!! یا اینکه طبرسی با بی‌شرمی تمام برخی از آیات قرآن را سخیف و نامعقول توصیف می‌کند؟!! پاسخ را به عوام شیعه می‌سپاریم.

اگر شیعیان بتوانند به کتاب "فصل الخطاب" دست یابند بسیار عالی خواهد بود، اما به اعتقاد من دستیابی به این کتاب کار بسیار دشواری است، زیرا جامعه‌ی شیعی از کتاب‌های اساسی دین خود که علما و مراجع‌شان علم خود را از آن فرا می‌گیرند، دور هستند و این کتاب‌ها مختص به علما و مراجع آن‌ها است و عوام به این کتاب‌ها دسترسی ندارند و همانند جامعه سنی نیستند که به آسانی هر چه تمام‌تر بتوانند به تمامی کتب مذهبی خود، از سلف گرفته تا خلف، در هر زمان و با سرعت، دست یابند؛ چنانکه کتابخانه‌های عمومی آن‌ها حاوی مهم‌ترین کتاب‌های معتبر و مشهور اهل سنت می‌باشد.

از این‌رو عوام شیعه را که به کتاب‌های اصلی و اساسی خود دسترسی ندارند، توصیه می‌کنم، به اینترنت مراجعه نمایند و از طریق جستجوگر "گوگل" به دانلود کتاب‌های مشهور خود بپردازند و ابتدا کتاب «فصل الخطاب في إثبات تحريف کتاب رب الأرباب»، نوشته‌ی حسین طبرسی را دانلود کنند، تا خودشان به حقیقت کتاب‌های سری خود و زشتی‌های موجود در آن پی برند، کتاب‌هایی که در میان علمای دین آن‌ها که نه دهم دین‌شان تقیه است، دست بدست می‌گردد.

همچنین ویدئوهای زیادی در یوتیوب وجود دارد که عوام شیعه را برای دیدن این ویدئوها به "یوتیوب" ارجاع می‌دهیم، آن‌ها می‌توانند به یوتیوب مراجعه نمایند و در بخش جستجوی آن، این عبارت را بنویسند: «تحریف القرآن عند الشیعة بأصوات المعممين» یا هر جمله‌ی نزدیک به این معنی، تا خود شاهد اعترافات برخی از معممین‌شان و برخی از علمای خود باشند که می‌گویند: قرآن تحریف شده است و کامل نیست؛ پاک و منزه است پروردگاری که زشتی‌های آن‌ها را بر ملا کرده است و نقاب از چهره‌ی آن‌ها برداشته است: ﴿وَٱللَّهُ مُخۡرِجٞ مَّا كُنتُمۡ تَكۡتُمُونَ٧٢[البقرة: ٧٢] «و الله آشکار کننده‌ی آن چیزی است که پنهان می‌کردید».

علاوه بر مطالبی که ذکر کردیم در ذیل، نام برخی از کتاب‌هایی که علمای شیعه در اثبات تحریف قرآن نوشته‌اند، ذکر می‌کنیم، کتاب‌هایی که از عناوین آن‌ها اعتقاد و باور آن‌ها مبنی بر تحریف قرآن نمایان است – پناه بر خدا –:

١- کتاب التحریف، اثر احمد بن خالد برقی صاحب کتاب "المحاسن".

٢- کتاب التنزیل والتعبیر، اثر محمد بن خالد.

٣- التنزیل من القرآن والتحریف، اثر حسن بن فضال.

٤- کتاب التحریف والتبدیل، اثر محمد بن حسن صیرنی.

[٨٣]- الاحتجاج، طبرسی: ١/٢٥٤.

[٨٤]- همان: ١/٢٤٩.

[٨٥]- همان: ١/٢٥٣

[٨٦]- تفسیر الصافي، کاشانی، جلد: ١، مقدمه‌ی ششم، صفحه‌ی: ٤٩.

[٨٧]- همان: ١/٥٢.

[٨٨]- أوائل المقالات، باب ٥٩، القول في تألیف القرآن وما ذکر قوم من الزیادة فيه والنقصان، ص: ٨٠ – ٨١.

[٨٩]- نگا: مقدمه‌ی دوم تفسیر "مرآة الأنوار ومشکاة الأسرار"، ص: ٣٦؛ که به عنوان مقدمه‌ای برای تفسیر "البرهان" بحرانی چاپ شده است.

[٩٠]- الأنوار النعمانیة: ٢/٢٤٦.

[٩١]- «إن القرآن الذي جاء به جبرائيل  ÷ إلى محمد  ج سبعـة عشر ألف آية».

[٩٢]- مرآة العقول: ١٢/٥٢٥.

[٩٣]- تفسیر بیان السعادة في مقامات العبادة، ص: ١٩

[٩٤]- مشارق الشموس الدریة، ص: ١٢٦.

[٩٥]- البرهان في تفسیر القرآن، مقدمه، صفحه: ٣٦.

[٩٦]- همان، ص: ٤٩.

[٩٧]- تفسیر القمي، مقدمه مصحح طیب موسوی: ١/٢٣، دار السرور، بیروت.