دوست داری در قیامت در کاروان امام حسین باشی

فهرست کتاب

جابر بن یزید جعفی

جابر بن یزید جعفی

علامه شیعه شیخ حر عاملی می‌گوید: «جابر هفتاد هزار حدیث از امام باقر  ÷ روایت کرده است و در کل صد و چهل هزار حدیث روایت کرده است». همچنین می‌گوید: «جابر بن یزید جعفی را ابن الغضائری و دیگران توثیق کرده‌اند و کشی و دیگران احادیث بسیاری در مدح و توثیق وی نقل کرده‌اند؛ البته روایاتی مبنی بر ذم و نکوهش وی نیز نقل شده است که پاسخ این روایات همان است که در مورد زراره گفته می‌شود. برخی از علمای ما وی را تضعیف کرده‌اند، اما توثیق وی ارجح است؛ شیخ می‌گوید: اصل بر آن است و روایت شده است که وی هفتاد هزار حدیث از امام باقر  ÷ و در کل صد و چهل هزار حدیث روایت کرده است و ظاهرا هیچکس از طریق مشابه به اندازه‌ی جابر از امامان روایت نکرده است، پس جایگاه و منزلت وی نزد امامان بسیار بلند و رفیع است زیرا امامان فرموده‌اند: جایگاه و منزلت رجال در نزد ما را با توجه به تعداد روایت‌هایی که از ما نقل کرده‌اند، بشناسید.[٣٦٢]

از علی بن محمد روایت است که: محمد بن احمد از یعقوب بن یزید از عمرو بن عثمان از ابوجمیله از جابر نقل کرده است که گفت: من پنجاه هزار حدیث روایت کرده‌ام که هیچکس آن‌ها را از من نشنیده است.

در ذیل به ذکر تناقض شیعه پیرامون مهمترین راوی از میان راویان روایات آن‌ها، یعنی جابر جعفی می‌پردازیم:

از اسماعیل بن مهران از ابوجمیله مفضل بن صالح از جابر بن یزید جعفی روایت است که: ابوجعفر  ÷ تعداد هفتاد هزار حدیث برای من روایت کرده است که من هیچ کدام از آن‌ها را برای هیچ کس بیان نکرده‌ام و هرگز برای هیچ کس بیان نخواهم کرد؛ جابر می‌گوید: به ابوجعفر  ÷ گفتم: فدایت شوم با گفتن راز خود به من که نباید آن را به کسی بگویم، بار سنگینی بر دوش من گذاشته‌ای، چه بسا که سینه‌ام به جوش آید تا اینکه دچار شبه جنون شوم؛ امام گفت: ای جابر هرگاه اینگونه شد، به قبرستان برو و گودالی حفر کن و سرت را در آن گودال فرو ببر، سپس بگو محمد بن علی فلان و فلان حدیث را برایم روایت کرد.

علی بن عبدالله روایت می‌کند: روزی جابر درحالی‌که زنبیلی بر سر داشت، سوار بر چوبی در کوفه گشت و گذار می‌کرد، مردم با دیدن این صحنه گفتند: جابر جن زده شده جابر جن زده شده؛ پس از مدتی نامه‌ی هشام (در رابطه با جابر) به والی کوفه رسید، والی کوفه در مورد جابر از مردم پرس و جو کرد، مردم نیز نزد وی شهادت دادند که جابر دچار اختلاط شده است. والی مراتب امر را در نامه‌ای برای هشام فرستاد، در نتیجه هشام متعرض وی نشد، سپس (جابر) به حال و اوضاع اول خود برگشت[٣٦٣].

پس از اینکه دانستیم آن‌ها جابر را متهم به جنون نمودند، کشی روایتی را ذکر می‌کند مبنی بر اینکه جابر جعفی بر ابو عبدالله دروغ می‌بست؛ کشی از زراره بن اعین روایت کرده است که گفت: از ابوعبدالله  ÷ در مورد احادیث جابر پرسیدم، فرمود: «ما رأيته عند أبي قطّ إلا مـرة واحدة، ومـا دَخَل عليّ قطّ»: «جز یک مرتبه، دیگر هیچگاه وی را نزد پدرم ندیدم و هیچگاه نزد من نیامده است»[٣٦٤]!! چگونه هفتاد هزار حدیث از امام باقر روایت می‌کند درحالی‌که تنها یک مرتبه نزد ایشان رفته است؟!!

اما شرح حال جابر جعفی نزد اهل سنت:

در صحیح مسلم آمده است: ابوغسان محمد بن عمرو رازی برای ما روایت کرده که از جریر شنیدم، می‌فرمود: با جابر بن یزید جعفی ملاقات کردم، اما هیچ چیزی از وی ننوشتم، زیرا وی به رجعت ایمان داشت.[٣٦٥]

در تاریخ ابن معین الدوری، نوشته یحیی بن معین آمده است: ابویحیی حمانی عبدالحمید بن بشمین از ابوحنیفه روایت کرده است که گفت: کسی را دروغگوتر از جابر جعفی ندیده‌ام.[٣٦٦]

[٣٦٢]- وسائل الشیعة: ٢٠/١٥١.

[٣٦٣]- رجال الکشي، شرح حال جابر الجعفي، شماره: ٧٨؛ عن إسماعيل بن مهران عن أبي جميلة المفضل بن صالح عن جابر بن يزيـد الجعفي قال: حدثني أبو جعفر  ÷ بسبعين ألف حديث لم أحدث بها أحدا قـط ولا أحدث بها أحدا أبدا قـال جابر فقلت لأبي جعفر  ÷ جعلت فداك إنـك قـد حملتنـي وقرا عظيمـا بمـا حدثتني به من سركم الذي لا أحدث به أحدا فربما جاش فـي صـدري حتى يأخذني منـه شبه الجنون قـال: يا جابر فإذا كان ذلك فأخرج إلـى الجبـان فاحفر حفيرة ودل رأسك فيـها ثـم قـل حدثني محمد بن علي بكذا وكـذا. حدثنا علي بن عبد الله قال: خرج جابر ذات يوم وعلى رأسه قوصرة راكبا قصبة حتى مر على سكك الكوفة فجعل الناس يقولون جن جابر جن جابر فلبثنا بعـد ذلك أياما فإذا كتاب هشام قد جاء بحمله إليه قال فسأل عنه الأمير فشهدوا عنده أنه قد اختلط و كتب بذلك إلى هشام فلم يتعرض له ثم رجع إلى ما كان مـن حاله الأول.

[٣٦٤]- همان.

[٣٦٥]- صحیح مسلم: ١/١٥

[٣٦٦]- تاریخ ابن معین الدوري، یحیی بن معین: ١/٢١٦