دوست داری در قیامت در کاروان امام حسین باشی

فهرست کتاب

ارکان پنج‌گانه‌ی اسلام از قرآن کریم

ارکان پنج‌گانه‌ی اسلام از قرآن کریم

سوال: ارکان اسلام را با ذکر دلایل روشن در قرآن کریم بر شمارید؟!

جواب: تمام علمای اهل سنت از سلف تا خلف همگی به ارکان پنج‌گانه‌ی اسلام ایمان دارند و این ارکان کاملا در قرآن ذکر شده‌اند و پیامبر اکرم  ج آن‌ها را به ترتیب در حدیثی ذکر فرمودند: «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَحَجِّ الْبَيْتِ وَصَوْمِ رَمَضَانَ»[١٠٧]: «اسلام بر پنج پایه بنا شده است: شهادت به اینکه هیچ معبود برحقی جز الله نیست و محمد رسول و فرستاده‌ی الله است، بر پا داشتن نماز، پرداخت زکات، حج بیت الله و روزه‌ی ماه رمضان».

دلایل آن در آیات محکم و روشن قرآن کریم بطور مفصل آمده است و آنکه قرآن را بخواند این مهم را شاهد خواهد بود و آنکه سواد ندارد و خواندن و نوشتن نمی‌داند، با شنیدن قرآن به آن پی خواهد برد، زیرا هرکس رکنی از ارکان آن را انکار کند، نزد تمامی علمای اهل سنت کافر است، زیرا چیزی را از قرآن و سنت تکذیب کرده است که تمام علما بر آن اجماع نموده‌اند.

سوال: حال همان سوال را متوجه‌ی علمای شیعه می‌کنیم: ارکان اسلام را با ذکر دلایل روشن در قرآن کریم بر شمارید؟

شیعه نیز با استناد به چندین روایت از روایات کتاب‌های مشهور خود در پاسخ می‌گوید: ارکان اسلام پنج مورد است:

از ابوجعفر  ÷ روایت است که گفت: «اسلام بر پنج چیز بنا شده است: بر نماز و زکات و حج و روزه و ولایت». زراره می‌گوید: گفتم: برترین این‌ها کدام است؟ گفت: ولایت برتر است، زیرا کلید آن‌هاست و شخص والی راهنمای آن‌هاست ..»[١٠٨].

«بني الإسلام على خمس دعائم: على الصلاة والزكاة والصوم والحج وولاية أمير المؤمنين والأئمة من ولده عليهم السلام»[١٠٩]: «اسلام بر پنج اصل بنا شده است: بر نماز و زکات و روزه و حج و ولایت امیر المؤنین و امامان از فرزندان او علیهم السلام».

این روایات و روایات زیاد دیگری بر این دلالت دارد که ولایت رکن اساسی نزد آن‌ها می‌باشد.

من در کتاب‌های شیعه جستجو کردم، اما روایاتی که شیعه را تنها ملزم به شهادتین نماید، نیافتم!

زیرا آن‌ها بجای شهادتین، ولایت را قرار داده‌اند! و اگر بخواهند اهمیت شهادتین را در اسلام بیان نمایند، -که چیز نادری است- به کتاب‌های اهل سنت، همچون بخاری و مسلم و غیره استناد می‌کنند و اگر روایاتی در کتاب‌های شیعه یافت شود که در مورد شهادتین سخن می‌گوید، گوینده‌ی آن را ناگزیر ملزم به ولایت می‌نماید.

از امام محمد باقر  ÷ روایت شده که گفت: «الله متعال از پشت فرزندان آدم فرزندان‌شان را پديد آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت که آيا من پروردگار شما نيستم و محمد رسول من نیست و علی امیر المؤمنین نیست؟ همانگونه که خداوند متعال از مخلوقات و پیامبران در اقرار به وحدانیت او تعالی و نبوت محمد و ولایت علی پیمان گرفت و به خاتم پیامبران وحی کرد: «من عمل هیچکس را نمی‌پذیرم تا اینکه به نبوت تو و ولایت علی اقرار کند، پس هرکس بگوید لاإله إلا الله محمد رسول الله و به ولایت علی متمسک شود، وارد بهشت می‌گردد»[١١٠].

بلکه در کتاب‌های شیعه شاهد روایاتی هستیم که از شأن و مقام لا إله إلا الله، آنگاه که به تنهایی گفته شود و با اقرار به امامت همراه نباشد، کاسته‌اند؛ در کتاب کافی و غیره آمده است: از ابان بن تغلب از ابوعبدالله صادق  ÷ روایت است که گفت: «ای ابان، وقتی به کوفه رفتی این حدیث را روایت کن: هرکس خالصانه شهادت دهد که هیچ معبود برحقی جز الله نیست، بهشت بر او واجب می‌شود». (راوی) می‌گوید: به او گفتم: همانا از هر صنف و گروهی مردم نزد من می‌آیند، برای همه‌ این حدیث را روایت کنم؟ گفت: «بله ای ابان، آنگاه که روز قیامت فرا رسد، خداوند اولین و آخرین را گرد هم آورد و لا إله إلا الله را از آن‌ها سلب نماید، مگر از کسانی که بر این امر هستند»[١١١]؛ پاک و منزه است الله از توصیفات آن‌ها، خداوندی که می‌گوید: ﴿إِنَّهُمۡ كَانُوٓاْ إِذَا قِيلَ لَهُمۡ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ يَسۡتَكۡبِرُونَ٣٥[الصافات: ٣٥] «آن‌ها (در دنیا چنان) بودند که چون به آن‌ها گفته می‌شد: «معبودی (به حق) جز الله نیست» سرکشی (و تکبر) می‌کردند»[١١٢].

درنتیجه شیعه تنها در مسمای چهار رکن از این ارکان با اهل سنت اشتراک دارد که عبارت است از: برپا داشتن نماز، روزه‌ی رمضان، پرداخت زکات و حج خانه‌ی خدا؛ هرچند پیرامون کیفیت برپایی این چهار رکن و شعبه‌های هریک از آن‌ها از واجبات و سنن، اختلافات بسیاری میان آنان وجود دارد.

اگر از شیعه بخواهیم دلایل این چهار رکن (نماز، زکات، روزه و حج) را از قرآن کریم برای ما ذکر کنند، همانند اهل سنت، دلایل واضح و متعددی برای این ارکان اقامه خواهند کرد؛ زیرا دلایل این چهار رکن به وضوح در کتاب الله تعالی آمده است و هیچ غبار و ابهامی بر این دلایل پرده نینداخته است و آیات آن محکم و بیّن است.

پس از همه‌ی این‌ها، بر اهل سنت واجب است که رکن اول خود، یعنی شهادتین را از قرآن کریم ثابت نمایند و شیعه نیز صحت رکن ولایت را از قرآن ثابت کند، همانند چهار رکن دیگری که بر رکن بودن آن در اسلام اتفاق دارند.

[١٠٧]- بخاری: ٨؛ مسلم: ١٦.

[١٠٨]- أصول الکافي، جلد ٢، کتاب الإیمان والکفر، باب دعائم الإسلام؛ «بني الإسلام على خمسة أشياء: على الصلاة والزكاة والحج والصوم والولاية، قال زرارة: فقلت: وأي شيء من ذلك أفضل؟ فقال: الولاية أفضل، لأنها مفتاحهن والوالي هو الدليل عليهن..».

[١٠٩]- با لفظ مشابه در: اصول کافی، جلد: ٢، کتاب الإیمان والکفر؛ الأمالي صدوق، صفحه: ٢٦٨؛ وسائل الشیعة، جلد: ١، صفحه: ١٦.

[١١٠]- نگا: تفاسیر شیعه ذیل آیه ١٧٢ سوره اعراف؛ الکافي: ١/٣٤٠، کتاب الحجة؛ (إن الله تعالى أخذ من بني آدم مـن ظهورهم ذريّتهـم، فقـال: ألست بربكم ومحمـد رسولي وعلي أمير المؤمنين)؟ كما أخذ (جلّ شأنه) ميثـاق الخلائق ومواثيق الأنبـياء والرسـل بالإقرار له سبحانه بالوحدانية ولمحمّد بالنبوّة ولعلي بالولاية، فأوحى   إلى خاتم أنبيائه: "إني لا أقبل عمل عامل إلا بالإقرار بنبوتك وولاية علي، فمن قال: لا إله إلاّ الله محمـد رسول الله وتمسّك بولاية علي دخل الجنة").

[١١١]- الکافي، جلد دوم، باب من قال لا إله إلا الله مخلصا؛ عـن أبي عبد اللـه الصادق  ÷ قال: "يا أبان إذا قدمت الكوفة فارو هذا الحديث: مـن شهـد أن لا إله إلا الله مخلصاً وجبت له الجنة، قـال: قلت له: إنه يأتيني من كل صنف من الأصناف، فأروي لهم هذا الحديث ؟! قال: نعم يا أبان، إنه إذا كان يـوم القيامة وجمع الله الأولين والآخرين فتسلب لا إله إلا الله منهم، إلا من كان على هذا الأمر"».

[١١٢]- الکافي، کلینی: ٢/٥٢٠؛ مرآة العقول، مجلسی، جلد ١٢، باب من قال لا إله إلا الله مخلصا.