شیعه صفات خداوند متعال را نفی میکند.
یکی دیگر از مخالفتهای شیعه با اهل سنت این است که شیعه صفات خداوند متعال را نفی کرده است و میگوید: خداوند متعال بینایی و شنوایی ندارد و وجه و ید ندارد و نه داخل عالم است و نه بیرون آن و با این باور پا در جای پای شیوخ معتزلی خود نهادهاند.
شیعه در بحث تعطیل صفات باری تعالی که در کتاب و سنت ثابت است، متأثر از معتزله میباشد؛ از همین رو کسی که در کتابهای متأخرین شیعه در باب اسماء و صفات مطالعه داشته باشد، در مییابد که در این مورد میان آنها و معتزله تفاوتی نیست؛ تکیه گاه آنها در این باور، عقل آنها است و گرایش به تعطیل در نزد شیعه در قرن چهارم هجری، آن زمان که شیخ آنها مفید و پیروان او همچون موسوی، ملقب به شریف مرتضی و ابوجعفر طوسی دست به تألیف زدند، گسترش یافت؛ آنها در این زمینه به کتابهای معتزله تکیه کردند و اغلب آنچه در این مورد ذکر کردهاند، منقول از کتابهای معتزله است؛ و از این دست است مطالبی که در تفسیر آیات صفات و تقدیر، به نقل از تفاسیر معتزله آوردهاند.
مثالهای بسیاری از روایات شیعه وجود دارد که به اهل بیت نسبت دادهاند و تصریح به نفی صفات باری تعالی دارد، از جمله این قول آنها: «وكمال التوحيد نفي الصفات عنه»: «کمال توحید، نفی صفات از اوست». این چیزی است که ابن بابویه قمی در "کتاب التوحید" خود آورده است.[٤٣٦]
همچنین ابن بابویه در "التوحید" میگوید: «اصل معرفت و شناخت خداوند توحید اوست و نظام الله، نفی صفات از اوست»[٤٣٧].
آنها به این مقدار اکتفا نکردهاند، بلکه اسماء و صفات خداوند را به امامان خود نسبت میدهند، همچانکه امام آنها شیخ کلینی در اصول کافی میگوید: «جعفر بن محمد ÷ در مورد این آیه: ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ﴾[الأعراف: ١٨٠] «و برای خدا، نامهای نیک است، پس به آن (نامها) او را بخوانید» میگوید: «بخدا سوگند اسماء الله ماییم، یعنی - امامان- و خداوند از بندگانش هیچ عملی را نمیپذیرد مگر با شناخت و معرفت ما».[٤٣٨]
پس عقیدهی شیعه در توحید ربوبیت این است که رب همان امام است و دنیا و آخرت به دست امام است و حوادثی که در هستی روی میدهد منتسب به امامان آنها است و امامان آنها غیب میدانند.. براستی شیعیان که همه چیز را به امامان دادند، برای خداوند چه باقی گذاشتند؟!
اهل سنت و جماعت خداوند را آنگونه توصیف میکنند که خداوند متعال خود را توصیف نموده است یا پیامبر ج او را توصیف کرده است، در نتیجه اهل سنت بر این باورند که خداوند متعال سمیع و بصیر است؛ الله متعال میفرماید: ﴿فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ٥٦﴾[غافر: ٥٦] «پس به الله پناه ببر، بیگمان اوست که شنوای بیناست».
خداوند چشم دارد، زیرا میفرماید: ﴿تَجۡرِي بِأَعۡيُنِنَا﴾[القمر: ١٤] «زیر نظر (و حفاظت) ما روان بود».
همچنین دست دارد: ﴿بِيَدِهِ ٱلۡمُلۡكُ﴾[الملك: ١] «فرمانروایی جهان هستی به دست اوست». ﴿بِيَدِكَ ٱلۡخَيۡرُۖ﴾[آل عمران: ٢٦] «همهی خوبیها به دست توست». ﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا خَلَقۡنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتۡ أَيۡدِينَآ أَنۡعَٰمٗا فَهُمۡ لَهَا مَٰلِكُونَ٧١﴾[يس: ٧١] «آیا ندیدند که ما برای آنها از آنچه ساختهی دستهای ماست، چهار پایانی را آفریدهایم، پس آنان مالک آن هستند».
در قرآن کریم و سنت نبوی لفظ ید (دست) به صورت مفرد، مثنی و جمع به خداوند متعال مضاف شده است، همچنین عین (چشم) نیز به صورت مفرد و جمع به او اضافه شده است و در سنت به صورت مثنی به او مضاف گشته است.
پس اهل سنت چیزی نمیگویند مگر اینکه آن را در کتاب خداوند یافتهاند یا اینکه روایت صحیحی در آن مورد از رسول الله ج نقل شده است.
از همین رو، شاهد آن هستیم که علمای شیعه ظالمانه و ناروا به اهل سنت و جماعت تهمت تجسیم میزنند و با تاویل عقیدهی حقیقی اهل سنت، از سادگی عوام شیعه سوء استفاده میکنند؛ و این از آن جهت است که اهل سنت و جماعت خداوند را آنگونه که خودش خود را توصیف نموده یا رسولش توصیف کرده است، توصیف میکنند بدون تعیین کیفیت، یا تمثیل و یا تشبیه؛ آیا خداوند متعال آنها را بخاطر توصیف خداوند متعال آنگونه که خودش و رسولش او را توصیف نموده است، مؤاخذه و بازخواست میکند؟!
ابن تیمیه در کتاب مشهورش موسوم به «الجواب الصحیح» میگوید: «خداوند موصوف به صفات کمال است و هیچ چیزی همانند او نیست و صفات او شبیه به صفات مخلوقات نیست، با این وجود ما صفاتی را که خداوند متعال خود برای خود ثابت کرده است، ثابت میکنیم و چیزی که در صفات خداوند داخل نیست، به صفات خداوند نمیافزاییم و صفاتی را که داخل در صفات خداوند است، از دایرهی صفات خارج نمیکنیم؛ با روشن شدن این مطلب دیگر نمیتوان بخاطر اینکه مسلمانان خداوند را متصف به صفاتی میکنند که خودش در مورد خود گفته است و معتقدند که هیچ چیزی همانند خداوند متعال نیست و صفاتی را که پیامبران ابلاغ کردهاند برای خداوند متعال ثابت میکنند، ملامت و سرزنش کرد، زیرا آنها چیزی را اثبات کردهاند که پیامبران اثبات کردهاند و چیزی را نفی نمودهاند که پیامبران نفی کردهاند و این نفی شامل وهم باطل نیز میشود و آن را نیز نفی میکند»[٤٣٩] .
ایشان همچنین در کتاب «تلبیس الجهمیة» مینویسد: «یکی از بزرگان مخالفین لب به سخن گشود و گفت: پس با این چیزی که شما گفتید ما میتوانیم بگوییم خداوند جسم است اما نه مانند دیگر اجسام؟ من در پاسخ به او گفتم: من و برخی از اساتید و فضلایی که در این جمع هستند، گفتیم که خداوند آنگونه توصیف میشود که خودش خود را توصیف کرده و یا رسولش او را توصیف نموده است و نه در کتاب الله و نه سنت پیامبر ج ذکر نشده است که خداوند جسم است تا اینکه این سوال شما جای طرح داشته باشد»[٤٤٠].
علامه ابن تیمیه در اینجا نکتهی مهمی را گوشزد میکند و آن اینکه این مقوله که خداوند جسم است اما نه مانند دیگر اجسام، اهل سنت را ملزم به پذیرش نمیکند و ایشان نیز چنین باوری ندارد بلکه از این لفظ برائت میجویند.
بلکه جعفر کاشف الغطاء در کتاب مشهور خود موسوم به «کشف الغطاء عن المبهمات الشریعة الغراء» با صراحت تمام باور و اعتقاد به تجسیم را به سه محمد اولی، یعنی «کلینی، طوسی و قمی» منتسب میکند؛ وی میگوید: «إن كتبهـم قـد اشتملت على أخبار يقطـع بكذبها كأخبار التجسيم والتشبيه وقدم العالم، وثبوت المكان والزمان»: «کتابهای آنها حاوی اخباری است که دروغ بودن آنها یقینی است، همانند اخبار و روایات تجسیم، تشبیه و قدیم بودن جهان و ثبوت مکان و زمان»[٤٤١].
در ذیل نگاهی گذرا و مختصر به مهمترین عبادات شیعه و سنی و تفاوت میان آن دو میاندازیم و ابتدا از نماز که رکن دوم اسلام است، شروع میکنیم تا حجم زیاد تفاوت حس شود:
[٤٣٦]- التوحید، ص: ٥٧.
[٤٣٧]- همان، ص: ٣٤ – ٣٥.
[٤٣٨]- الأصول من الکافي: ١/١٤٣.
[٤٣٩]- الجواب الصحیح: ٤/٤٣٢.
[٤٤٠]- تلبیس الجهمیة: ٣/١٦٨.
[٤٤١]- نگا: کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء: ١/٢٢٠.