اعترافات خطیری که حقیقت مهمترین کتابهای اساسی دین شیعه را بر ملا میکند.
کتاب کافی بزرگترین و گرانقدرترین منبع شیعه است و بنابر اعتقاد و باور شیعیان، این کتاب به تأیید امام دوازدهم که معصوم است و هیچگونه خطا و اشتباهی نمیکند، رسیده است، زیرا کلینی مدعی شده وقتی کتاب کافی را تألیف کرد، آن را بر امام دوازدهم در سرداب سامراء عرضه نمود و مهدی گفت: «این کتاب برای شیعیان ما کافی است»[٣٥٨].
اما لازم است با هم اعترافات برخی از علمای مورد اطمینان آنها را در ارتباط با کتاب کافی مطالعه نماییم و هرکس خود پس از مطالعهی این اعترافات، در مورد میزان ارزش و درستی بزرگترین کتاب شیعه قضاوت کند.
شیخ و عالم مورد اعتماد آنها حسین بن سید حیدر کرکی عاملی متوفای سال ١٠٧٦هجری میگوید: «همانا کتاب کافی (پنجاه کتاب) است و تمامی احادیث آن اسانیدی دارند که به امامان وصل میشود»[٣٥٩].
این درحالی است که ابوجعفر طوسی متوفای سال ٤٦٠هجری میگوید: «کتاب کافی مشتمل بر سی کتاب است».[٣٦٠]
از این اقوال برای ما روشن شد که در میان قرن پنج و قرن یازده هجری، بیست کتاب بر مجموع کتابهای کافی افزوده شده است که ٤٠ درصد کل این کتاب را در بر میگیرد؟!
همچنین اختلاف دارند که آیا کتاب «الروضة» - که یکی از کتابهای کافی است و در بر دارندهی مجموعهای از ابواب است و هر بابی متضمن تعداد زیادی حدیث است – کلینی تألیف کرده است یا بعدها بر کتاب کافی افزوده شده است.[٣٦١]
مگر امام قائم غایب پس از اینکه در سرداب سامراء کتاب را بر ایشان عرضه کردند نگفت که این کتاب برای شیعهی ما کافی است؟! پس این اضافات پس از عرضهی کتاب بر امام غایب، از کجا آمد؟!!.
مطلب مؤید این حقایق، این است که با بررسی و بحث در اسانید روایات کافی، خواهی دید که رجال آن یا مجهولاند، یا از جمله غالیانی هستند که مورد طعن واقع شدهاند، یا از جمله افرادی هستند که بنا بر گفتهی علمای رجال شیعه به انحراف و دروغ مشهورند.
عالم خبره و کاردان شیعی، شیخ بهبودی دست به کاری زد که در میان علمای شیعه بیسابقه بود و آن اینکه کتاب کافی را مورد تحقیق و بررسی قرار داد و آن را از روایات دروغ و ضعیف، غربال کرد و در پایان به این نتیجه رسید که تنها یک چهارم کتاب (٤٤٢٨ مورد از ١٦١٩٤ اثر) صحیح است و با صراحت ذکر کرد که کتابهای مذهبش دستاویز دسیسه و دروغ شده است.
آیت الله عظمای آنها محمد حسین حسینی طهرانی قبل از اینکه بهبودی به تحقیق در این کتاب بپردازد، او را «عالم کاردان و خبره» توصیف نموده بود، اما پس از این کار، علما و طلاب شیعه بخاطر تحقیق بهبودی در کتابهای حدیث و در رأس آنها کتاب صحیح الکافي، جام خشم و غضب را علیه وی سر کشیدند!.
اینگونه تلاشهای علمی همیشه از سوی بزرگان و راهبان قوم و کسانی که پیوسته میگویند استعداد مراجعهی علمی ندارند، مردود واقع میشود؛ دلیل آن نیز این است که کار تصحیح، مهمترین عقاید اساسی آنها را که در آن با اهل سنت مخالفت نمودهاند، نابود میکند؛ عقایدی چون تحریف قرآن، تکفیر خلفای راشدین و صحابه پیامبر ج و برخی از همسران ایشان.
از سوی دیگر آنها اصلا توان این را ندارند که به تحقیق در مهمترین کتابهای خود و تنقیح (اصلاح) آن بپردازند، زیرا قواعد علمی صحیحی در اختیار ندارند که آنها را بر تصحیح کتابهایشان یاری نماید، بلکه کارهایی که کردند، نیرنگ جادوگر است، در نتیجه خوار و رسوا شدند.
اگر بخواهند با دقت به تصحیح کتابهای روایی خود بپردازند، بخش اعظم روایاتشان ساقط میشود، پس تنها راه چاره این است که بدون تفتیش و بررسی، به روایات تمسک جویند، آنگونه که قدمای آنها چنین کردند و آن روایات را با همان دروغها و افسانهها بپذیرند.
[٣٥٨]- نگا: مقدمة الكافي، ص: ٢٥.
[٣٥٩]- روضات الجنات: ٦/١٠٦ – ١٠٧.
[٣٦٠]- الفهرست، ص: ١٦١.
[٣٦١]- روضات الجنات: ٦/١٠٩.