روایتهای زشت آنها که به فحش و ناسزا فرا میخواند و اسلام از آن مبری است.
در کتابهای شیعه روایتهایی وجود دارد که به فحشا و منکر دعوت میدهد و ادب و اخلاق اهل بیت پاک و طاهر را زشت مینمایاند؛ در ادامه تعداد اندکی از این روایات را از مهمترین کتاب آنها «فروع کافی» ذکر خواهم کرد، تا برای عوام شیعه این امکان فراهم شود که به منابع خود رجوع کنند و از مطالبی که به آنها نسبت میدهیم، اطمینان حاصل کنند، تا برای آنها روشن شود که این روایات هیچ جایگاهی در اسلام ندارند؛
مانند روایتی که میگوید: وقتی پیامبر ج میخواست با زنی ازدواج کند شخصی را میفرستاد تا او را ببیند .. تا پایان این روایت زشت.[٢٣٨] که من بخاطر حفظ کرامت و حرمت خلیل الله و برگزیدهی او از میان مخلوقات، یعنی پیامبرمان ج نمیتوانم آن را بطور کامل ذکر کنم؛ زیرا در این روایت نسبت به پیامبر ج اسائه ادب شده است.
همچنین روایت دیگری نیز وجود دارد که ابتدای آن به این صورت است: ... از ابوعبدالله ÷ روایت است که: «مردی نزد پیامبر ج آمد و گفت: من چیزی دارم بزرگتر از آنچه دیگر مردان دارند – منظور آلت تناسلیاش بود – تا پایان روایت ..[٢٣٩].
بسیاری از روایات آنها ملعبه نمودن اسلام و شعائر آن از سوی این قوم است که ما به آنچه ذکر شد، اکتفا میکنیم. حسبنا الله و نعم الوکیل.
اما در ارتباط با استهزاء به امامان روایات بسیار زیادی دارند و به امامان نیک کردار، سخنانی نسبت دادهاند که جز از دهان یک مست بیرون نمیآید!! از جمله:
از عبیدالله مرافقی روایت است که: وارد حمام شهر شدم، در آن حمام پیرمردی به عنوان سرپرست حمام نشسته بود، به او گفتم: ای شیخ این حمام از کیست؟ گفت: از ابوجعفر محمد بن علی أ است؛ گفتم: وی وارد این حمام میشود؟ گفت: بله. گفتم: چگونه حمام میکند؟ ابتدا داخل میشود و موهای اطراف آلت خود و زیر آن را نوره میمالد، سپس ازار خود را در اطراف مخرج بولش قرار میدهد و مرا فرا میخواند تا سایر بدن او را بمالم. روزی به او گفتم: چیزی که دیدنش را ناپسند میدانستی اکنون دیدم، گفت: هرگز، نوره آن را میپوشاند»[٢٤٠].
از ابوجعفر روایت است که میگفت: «من كان يؤمن بالله واليوم الآخر فلا يدخل الحمّام إلا بمئزر»: «هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، جز با ازار (شلوار) وارد حمام نشود».
راوی میگوید: روزی وارد حمام شدم، دیدم ایشان مشغول مالیدن نوره (واجبی، پودر مو بر) است، وقتی نوره را بر بدن خود مالید، ازار را انداخت، پس غلام ایشان گفت: پدر و مادرم فدایت، شما به ما فرمان میدادی که با خود ازار داشته باشیم و حال خودت آن را میاندازی؟ گفت: «مگر نمیدانی که نوره عورت را میپوشاند»[٢٤١].
آنها به نام امام برهنگی را ترویج میکنند!!
از ابوالحسن ÷ روایت است که: «العـورة عورتان: القبل والدبر. فأما الدبر مستور بالإليتين، فـإذا سترت القضيـب والبيضتـين فقـد سترت العورة - وفي رواية- أما الدبر فقد سترته الإليتان وأما القبل فاستره بيدك»: «عورت دو عورت است: قبل و دبر (پشت و جلو). اما دبر با دو دمبهی انسان پوشیده شده است و اگر آلت و دو بیضه خود را نیز بپوشانی، عورت خود را پوشاندهای – و در روایت دیگری آمده است – دو دمبه، دبر را ستر کرده است و پوشاندهاند و قُبُل را نیز با دست خود بپوشان»[٢٤٢].
نگاه به عورت زنان کافر را بر زبان پاک ابوعبدالله س حلال میدانند؛ چنانکه از ابوعبدالله ÷ روایت میکنند که: «النظر إلى عورة من ليس بمسلم مثل نظرك إلى عورة حمار»[٢٤٣]: «نگاه کردن به عورت فرد غیر مسلمان همانند نگاه کردن به عورت الاغ است» و این یعنی دیدن فیلمهای لخت و عریان کفار جایز است!!!
در ذیل باب «محاش النساء» آورده است: صفوان بن یحیی میگوید: به امام رضا ÷ گفتم: یکی از غلامان شما به من امر کرد که از شما سوالی بپرسم و من از پرسیدن آن خجالت میکشم. امام گفت: سوالت چیست؟ گفتم: آیا مرد میتواند از پشت با زن خود و در پشتش نزدیکی کند؟ گفت: آن برای اوست. به او گفتم: تو نیز چنان میکنی؟ گفت: ما چنین نمیکنیم[٢٤٤].
مرد اجازه دارد میان دو زن خود بخوابد: از ابوعبدالله ÷ روایت است که: «لا بـأس أن ينـام الرجل بين الأمَتين والحـرتيـن. إنما نساؤكم بمنزلة اللعب»: «مرد میتواند میان دو کنیز و دو زن آزاد خود بخوابد. همانا زنان شما به منزلهی بازی هستند».[٢٤٥]
از رضا ÷ روایت کردهاند که: «أطعموا حبالاكم ذكر اللبان فإن يك في بطنها غلام خرج ذكي القلب عالماً شجاعاً وإن تك جارية حسن خلقها وعظمت عجيزتها وحظيت عند زوجها»: «به زنان باردار خود کندر نر بدهید، اگر فرزندش پسر باشد، شجاع، عالم و باهوش خواهد شد و اگر دختر باشد خوش سیما میگردد و باسن آن بزرگ میشود و نزد شوهرش بهرهی بیشتری خواهد داشت»[٢٤٦].
از ابوعبدالله ÷ روایت است که: «إن نبياً شكا إلى اللهالضعف وقلـة الجماع فأمره الله يأكل من الهريسة»: «یکی از پیامبران از ضعف و جماع کم با زنان نزد خداوند شکایت نمود، خداوند متعال به او فرمان داد که حلیم بخورد»[٢٤٧].
روایاتی در کتابهای شیعه نيز وجود دارد که لواط مرد با مرد را جایز میداند و آن را به امام صادق نسبت دادهاند، حال آنکه امام صادق از افتراهای آنها بری میباشد و چنین اراجیفی را به او نسبت دادهاند؛ در این روایت آمده است که به امام صادق گفته شد: آیا انسان مؤمن مبتلی به این عمل میشود؟ گفت: بله، ولی مؤمن همیشه فاعل است نه مفعول[٢٤٨].
در ذیل برخی روایاتی را که به امامان نسبت دادهاند و از غیبت و عیبجویی حتی در رابطه با خودشان سخن میگوید، ذکر میکنیم:
آنها از علی روایت کردهاند که مردم را جمع کرد تا حد زنا را بر زنی جاری نماید، سپس گفت: «کسی که بر عهدهی او حدی است نباید حد را اجرا نماید؛ یعنی جز انسانهای پاک و طاهر کسی حق ندارد حد را اجرا کند». راوی میگوید: تمام مردم از اقامه حد دست کشیدند جز امیرالمؤمنین و حسن و حسین؛ و از جمله کسانی که از آن دست کشیدند، محمد فرزند امیر المؤمنین بود»[٢٤٩].
از ابوعبدالله جعفر صادق روایت کردهاند که در مورد فرزندش اسماعیل گفت: «إنه عاص، لا يشبهني ولا يشبه أحداً من آبائي»[٢٥٠]: «وی گناهکار است و شبیه من و هیچیک از پدرانم نیست».
در مورد اسماعیل بن جعفر صادق که فرقهی اسماعیلیه منتسب به اوست و برادر موسی کاظم است، از جعفر صادق (پدر وی) روایت کردهاند که به او گفت: «أفعلتها يا فاسق؟ أبشر بالنار»[٢٥١]: «آیا چنین کردی ای فاسق؟ بشارت باد بر تو آتش دوزخ».
اما موسی بن علی بن موسی برادر محمد بن علی (جواد) .. به دروغ از یعقوب بن مثنی روایت کردهاند که: متوکل میگفت: وای بر شما! موضوع ابنالرضا [محمد بن علی جواد] مرا خسته و درمانده کرده است، از میگساری یا همنشینی با من سرباز میزند. آنان گفتند: اگر به او راه نمیابی، این برادرش موسی هست، او همنشینی است که میخورد و میآشامد و اهل ساز و آواز و عشقبازی است»[٢٥٢].
اما در مورد جعفر بن علی محمد برادر حسن عسکری و عموی مهدی منتظر، از احمد بن عبیدالله بن خاقان نقل کردهاند که وی از پدرش در مورد حسن عسکری سوال کرد؟ پدرش در پاسخ، بسیار در مورد او غلو کرد و مقام و منزلت بالایی برای او متصور بود. سپس در مورد برادرش جعفر از او پرسید؟ گفت: جعفر دیگر کیست که دربارهی او از من میپرسی؟! آیا جعفر و حسن را در کنار هم ذکر میکنی؟! وی آشکارا فسق و فجور میکرد، انسانی بیحیا و میگسار بود، فردی خوار و زبون و حقیر و پست بود»[٢٥٣].
اما علی بن حسین این آيه: ﴿وَمَن كَانَ فِي هَٰذِهِۦٓ أَعۡمَىٰ فَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلٗا٧٢﴾[الإسراء: ٧٢] «و (اما) کسیکه در این (دنیا از دیدن حق) نابینا بوده است؛ پس او در آخرت (نیز) نابینا و گمراهتر است». و این آیه: ﴿وَلَا يَنفَعُكُمۡ نُصۡحِيٓ إِنۡ أَرَدتُّ أَنۡ أَنصَحَ لَكُمۡ﴾[هود: ٣٤] «اگر الله بخواهد شما را گمراه سازد و من بخواهم شما را نصیحت کنم، نصیحت من سودی برای شما نخواهد داشت» را خواند و گفت: در مورد او نازل شده است.[٢٥٤]
از خداوند متعال بخاطر اراجیف و خزعبلاتی که ذکر نمودهاند تقاضای آمرزش میکنیم.
[٢٣٨]- الفروع من الکافي: ٥/٣٥.
[٢٣٩]- همان: ٥/٣٣٦
[٢٤٠]- همان: ٦/ ٤٩٧، باب الحمام. عن عبيدالله المرافقي قال: دخلت حمّاماً بالمدينة فإذا شيخ كبير وهو قيم الحمّام فقلت له: يا شيخ لمن هذا الحمّام؟ فقال: لأبي جعفر محمد بن علي أ فقلت أكان يدخله؟ قال: نعم فقلت: كيف كان يصنع؟ قـال: كـان يـدخل فيبدأ فيطلي عانتـه وما يليها ثـم يلف إزاره علـى أطراف إحليلـه ويدعوني فأطلي سائـر جسـده فقلت لـه يوما مـن الأيـام: الذي تكره أن أراه قـد رأيتـه قال: كلا إن النورة سترته.
[٢٤١]- همان، باب الحمام: ٦/٣٠٥؛ أما علمت أن النورة قد أطبقت العورة.
[٢٤٢]- همان: ٦/٥٠١.
[٢٤٣]- همان.
[٢٤٤]- همان، باب محاش النساء: ٥/٥٤٠.
[٢٤٥]- همان: ٥/٥٦٠.
[٢٤٦]- همان: ٧/١٠٥٢.
[٢٤٧]- همان: ٦/٣٢٠.
[٢٤٨]- بحار الأنوار: ٧٦/٧٠
[٢٤٩]- الکافي: ٧/١٨٧؛ «لا يقيم الحد مَنْ لله عليه حد. يعني لا يقيم عليها الحد إلا الطاهرون». قال: فانصرف الناس يومئذ كلهم ما خلا أمير المؤمنين والحسن والحسين. وانصرف فيمن انصرف محمد ابن أمير المؤمنين».
[٢٥٠]- بحار الأنوار: ٤٧/٢٤٧.
[٢٥١]- الکشي: ٢١١.
[٢٥٢]- الكافي: ١/ ٥٠٢
[٢٥٣]- الکافي: ١/٥٠٤.
[٢٥٤]- رجال الكشي: ص٥٢، ٥٣