شرح اسمای حسنی در پرتو قرآن و سنت

فهرست کتاب

بخش پنجم: حقیقت الحاد در نام‌های خدای متعال

بخش پنجم: حقیقت الحاد در نام‌های خدای متعال

حقیقت الحاد در اسمای خدا، انحراف از تفسیر درست آن است؛ بدین صورت که برای یک مخلوق، مشارکتی در آن اثبات گردد همچنانکه مشرکین برای معبودان خود از صفات خداوند که تنها سزاوار اوست، نام‌هایی برگرفتند. مانند اینکه لات را از اله گرفته و یکی از بت‌هایشان را بدان، نام نهادند و عزی را از عزیز و منات را از منان گرفتند و یکی از بت‌هایشان را بدان نامگذاری کردند. هر مشرکی که دست به دامان مخلوقی می‌شود، برای معبود خود از صفات ربوبیت و الوهیت، اسم و صفتی برگرفته که پرستش آن معبود را برایش مجاز قرار دهد.

بزرگ‌ترین ملحدان، گروهی هستند که معتقد به وحدة الوجودمی‌باشند. آنها، می‌گویند: خالق، عین مخلوق است. لذا هر اسم پسندیده یا ناپسندی، نزد آنان بر خداوند اطلاق می‌شود. بسی پاک و منزه است خداوند از آنچه آنها می‌گویند. همچنین نفی صفات خداوند و اثبات اسم‌هایی که حقیقتی ندارند، الحاد است؛ آنگونه که جهمیه و شاخه‌های آنان کرده‌اند.

همینطور الحاد، با انکار کلی اسماء و صفات انجام می‌شود؛ بدین شکل که وجود خداوند انکار گردد. آنطور که زندیق‌های فلاسفه چنین کردند. بدین سان ملحدان، از راه راست منحرف شده، راه جهنم را در پیش گرفتند [۱۴].

ابن قیم /می‌گوید: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِينَ يُلۡحِدُونَ فِيٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَيُجۡزَوۡنَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٨٠[الأعراف: ۱۸۰]. یعنی: «خدا، دارای زیباترین نام‌هاست، او را بدان نام‌ها بخوانید و کسانی را که در نام‌های خدا به تحریف دست می‌یارند، رها کنید؛ آنان، کیفر کار خود را خواهند دید».

الحاد در نام‌های خدا، یعنی عدول و تجاوز از آنها، تأویل آنها و ارائه شرح و تفسیری از حقایق و معانی اسماء بگونه‌ای که از حقیقت ثابت شده برای آنها منحرف شده باشد. الحاد، از میل و به چپ و راست رفتن و منحرف شدن، گرفته شده است؛ الحاد از لحد است که به معنی شکاف و کناره قبر می‌باشد که از وسط، دور گشته و در یک گوشه ایجاد و کنده شده است.

ملحد در دین، یعنی کسی که از حق دور شده و به باطل روی آورده است. ابن سکیت می‌گوید: ملحد یعنی کسی که از حق دور شده و در آن چیزی داخل نموده که از آن نیست. و ملتحد یعنی کسی که به سوی چیزی متمایل گشته و پناه برده است. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدٗا[الکهف: ۲٧]. یعنی: «و هرگز پناهی جز او نخواهی یافت».

مفهوم آیه، از این قرار است که کسی را نمی‌یابی که به سوی او متمایل شوی، به سوی او فرار کنی، به او پناه ببری و نزد او تضرع و زاری نمایی و دیگران را رها کنی و به او بگروی. عرب‌ها می‌گویند: «إلتحد فلان إلي فلان» یعنی: «فلانی به سوی فلانی گرایش یافت». بنابراین باید بدانیم که الحاد در نام‌های خدا، چند نوع است:

یکی اینکه بت‌ها با نام‌های خدا نامگذاری شوند؛ مانند اینکه مشرکین لات را از اله و عزی را از عزیز گرفته، بت‌های خود را به آن نامگذاری کردند و بت را اله و خدا نامیدند. این الحاد و منحرف کردن حقیقت نام‌های الهی است و آنان نام‌های خدا را بر بت‌ها و معبودان باطل خود گذاشتند.

دوم: نامیدن خدا به چیزی که شایسته شکوه و عظمت او نیست. مانند اینکه مسیحیان او را پدر نامیدند و فلاسفه او را موجب به ذات خودش یا علت فاعله بالطبع و امثال آن نامیده‌اند.

و سوم: توصیف خداوند به نقص‌ها و کمبود‌هایی که او از آن منزه و پاک است. مانند گفته پلیدترین فرد یهودیان که گفت: خداوند، فقیر است. یا اینکه گفتند: او، پس از آنکه آفریده‌هایش را آفرید، استراحت کرد و یا این گفته یهودیان که دست خدا بسته است؛ چنانچه خداوند متعال، می‌فرماید: ﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ يَدُ ٱللَّهِ مَغۡلُولَةٌۚ غُلَّتۡ أَيۡدِيهِمۡ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْۘ[المائدة: ۶۴]. یعنی: «هودیان، گفتند: دست خدا بسته است.. دست‌هایشان بسته باد و به سبب آنچه می‌گویند نفرینشان باد».

چهارم: نفی معانی اسماء و انکار حقیقت آن؛ مانند گفته جهمی‌ها و پیروانشان که می‌گویند: نام‌های خداوند فقط کلمه‌هایی هستند که مشتمل بر صفات و معانی نیستند؛ پس آنها بر خداوند، اسم سميع(شنوا) بصير(بینا) و حي(زنده) و الرحيم(مهربان)، متكلم(گوینده) و الـمريد(اراده کننده) را اطلاق می‌کنند و در عین حال می‌گویند: خداوند حیات و شنوایی و بینایی و کلام و اراده‌ای ندارد که انجام دهد.

از نظر عقل، شریعت، لغت و فطرت، این، بزرگ‌ترین الحاد در اسمای خداست و برخلاف الحاد مشرکین می‌باشد. مشرکان، نام‌های خدا را بر معبودان خود گذاشتند و آنها را به صفات خدا متصف کردند و این‌ها، صفات کمال خدا را نفی نموده و انکار کرده‌اند؛ پس هر دو گروه در نام‌های خدا الحاد کرده‌اند. جهمیه و پیروانشان، در این الحاد با همدیگر تفاوت دارند؛ برخی غلو می‌کنند و برخی در الحادشان، میانه رو هستند. در هر حال همه آنها منحرفند.

هرکس، صفتی را که خداوند، خودش را به آن توصیف نموده یا پیامبرش، او را بدان وصف کرده، انکار کند، در آن صفت، منحرف و دچار الحاد شده است. خواه آن انحراف، کم باشد یا زیاد.

پنجم: تشبیه دادن صفات خدا به صفات آفریدگانش. به راستی که خداوند از آنچه تشبیه دهندگان می‌گویند، بسی پاک و برتر است. این الحاد، برخلاف الحاد معطّله است. زیرا معطله (منکران اسماء و صفات) صفت کمال خدا را انکار کردند و آن را به صفات آفریده‌هایش تشبیه دادند. البته همه این‌ها ملحدند و راه الحاد را در پیش گرفته‌اند.

خداوند متعال، پیروان و وارثان پیامبرش را که بر سنت و شیوه او هستند، از همه این‌ها پاک قرار داده است؛ بدین سان آنها، خداوند را جز به آنچه که او خودش را به آن توصیف نموده، متصف نکرده و صفات او را انکار ننموده و صفاتش را به صفات آفریده‌هایش تشبیه نداده‌اند و از آنچه بر پیامبر جنازل شده، نه در کلمات آن منحرف شده و نه در معانی آن دچار انحراف گشته‌اند. بلکه اسماء و صفات را برای او ثابت کرده و مشابهت با مخلوقات را از او نفی نموده‌اند. پس اثبات آنها از تشبیه بدور و پاک است، همچنانکه در تنزیه خداوند، از انکار صفات بدور هستند. بنابراین اهل حق، مانند اهل تشبیه نیستند که گویا بتی را می‌پرستند یا همانند کسی نمی‌باشند که صفات را چنان انکار می‌نماید که انکار فقط نیستی و عدم را می‌پرستد.

اهل سنت درمیان مذاهب، راه میانه را در پیش گرفته‌اند؛ همانطور که مسلمان‌ها درمیان ملت‌ها، راه میانه را دارند. چراغ‌های معرفت و شناخت اهل سنت از درخت مبارک زیتونی که به شرق و غرب وابسته نیست، پرتو می‌گیرد و نورافشانی می‌کند. روغن این چراغ، بی‌آنکه آتشی به آن برسد، روشن می‌شود و پیرامون را منور می‌گرداند؛ نوری است بر بالای نوری دیگر؛ خداوند، هرکس را که بخواهد، به سوی نورش هدایت می‌نماید. لذا از خداوند می‌خواهیم که ما را به سوی نور خود رهنمون گردد و راه رسیدن به خشنودیش و پیروی از پیامبرش را برای ما آسان و هموار نماید؛ او نزدیک است و دعا را اجابت می‌نماید [۱۵].

[۱۴] مرجع سابق، ص ۳۳. [۱۵] بدائع الفوائد از ابن قیم /با اندکی تصرف ۱/۱۶٩- ۱٧۰. وی، بیست فایده در مورد اسمای حسنی ذکر نموده و در پایان گفته است: این بیست فایده به قاعده ای اضافه می شود که در آغاز و در بحث آنچه خداوند، به آن توصیف می شود، بیان نمودیم. لذا باید این اصول را بشناسی و رعایت کنی تا در صورت برخورداری از قلبی فهیم و زبانی گویا، اسمای حسنی را در محل شایسته ای که یافتی، شرح دهی و در غیر این صورت، سکوت کنی که این برای تو بهتر است. زیرا خداوند، بزرگ‌تر از چیزی است که به ذهن می رسد و فراتر از تعبیری می باشد که بر زبان می آید.. این مبحث را بنگرید در: بدائع الفوائد (۱/۱۵٩- ۱٧۰).