المنّان
منان، یکی از نامهای نیک خداوند میباشد که پیامبرش جاو را منان نامیده است. انس بن مالک سمیگوید: پیامبر جاز مردی شنید که میگفت: «اللهم إني أسألك بأن لك الـحمد لا إله إلا أنت [وحدك لا شريك لك] الـمنان يا بديع السموات والأرض يا ذا الـجلال والإكرام يا حي يا قيوم إني أسألك الـجنة وأعوذ بك من النار»یعنی: «تو را میخوانم به اینکه ستایش تو راست؛ هیچ معبودی برحقی جز تو نیست (یگانه هستی و شریکی نداری)ای منان!ای آفریننده آسمانها و زمین!ای صاحب شکوه و بزرگی!ای زنده پایدار! من، از تو بهشت را میخواهم و از آتش جهنم به تو پناه میبرم». رسول خدا جفرمود: «او، خدا را با بزرگترین نامش خواند؛ اسمی که هرگاه خدا با آن خوانده شود، میبخشد و هرگاه با آن به درگاه او دعا شود، اجابت میکند» [۱۴٧].
ابن اثیر در النهاية في غريب الـحديث میگوید: (الـمنان) یعنی نعمت دهنده بخشنده و این، برگرفته از کلمه (منّ) است نه از (منّه) و میگوید: منان، این مفهوم را در بردارد که به کسی نیکی شود و در عین حال از او مزد و پاداشی طلب نگردد. منان، صیغه مبالغه است؛ مانند وهّاب [۱۴۸].
در حدیثی که امام بخاری روایت نموده، آمده است که پیامبر جفرمود: «إنه ليس من الناس أحدٌ أمنَّ علي في نفسه وماله من أبي بكر بن أبي قحافه ولو كنت متخذاً من الناس خليلاً لاتخذت أبابكر خليلاً ولكن خله الإسلام أفضل» [۱۴٩]یعنی: «هیچکس از ابوبکر بن ابی قحافه، به من احسان بیشتری نکرده است و اگر من، کسی را به دوستی میگرفتم، ابوبکر را به عنوان دوست خاص خویش برمی گزیدم؛ ولی دوستی اسلام، برتر و بهتر است».
یعنی ابوبکر سبیشتر از همه مردم، جان و مالش را به ما بخشیده است [۱۵۰].
خداوند ﻷ، منان است و منان یعنی کسی که بخششهای او بزرگ و فراوان میباشد. او به ما زندگی و عقل و گویایی بخشیده و به ما بهترین صورت و نعمت فراوان و بخشش زیاد ارزانی کرده است [۱۵۱].چنانچه میفرماید: ﴿وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ كَفَّارٞ﴾[إبراهیم: ۳۴]. «واگر بخواهید نعمتهای خدا را بشمارید، نمیتوانید آنها را شمارش کنید؛ واقعا انسان، ستمگر و ناسپاس است».
بزرگترین و اساسیترین نعمتی که خداوند ﻷ، به بندگان بخشیده، رسول اکرم جاست که آنها را از گمراهی نجات داد و بدین سان بوسیله او، از هلاکت و ضلالت مصون ماندند [۱۵۲]. الله أمیفرماید: ﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ بَعَثَ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ١٦٤﴾[آل عمران: ۱۶۴]. «یقیناً خداوند، بر مؤمنان تفضل کرد بدانگاه که درمیانشان پیغمبری از جنس خودشان برانگیخت. (پیغمبری که) بر آنان آیات او را میخواند و ایشان را پاکیزه میداشت و بدیشان کتاب و فرزانگی میآموخت و آنان پیش از آن در گمراهی آشکار بودند».
تنها الله أاست که به بندگانش آفرینش و روزی و سلامتی و امنیت بخشیده و نعمتهای ظاهری و باطنی خود را به سوی آنها سرازیر نموده است. بزرگترین و کاملترین و سودمندترین نعمتها، هدایت شدن به اسلام و ایمان است که از تمام چیزها، برتر میباشد و اساس همه نعمتهاست [۱۵۳].
و ﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾، یعنی خداوند بر مؤمنان تفضل نمود [۱۵۴]. و منهیعنی نعمت بزرگ. اصفهانی میگوید: منت، یعنی: نعمت بزرگ و آن بر دو نوع است:
نوع اول اینکه نعمت دادن از طریق انجام دادن کاری باشد؛ پس گفته میشود (منّ فلان علي فلان)یعنی: بار نعمت را بر او گذاشت.. چنانچه خداوند متعال میفرماید: ﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾[آل عمران: ۱۶۴]. یعنی: «یقیناً خداوند، بر مؤمنان منت نهاد».
﴿كَذَٰلِكَ كُنتُم مِّن قَبۡلُ فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمۡ فَتَبَيَّنُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٗا﴾[النساء: ٩۴]. یعنی: «شما پیش از این، چنین بودید، ولی خداوند بر شما منت نهاد؛ پس تحقیق کنید. همانا خداوند، از آنچه میکنید، باخبر است».
و میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١١٤﴾[الصافات: ۱۱۴]. یعنی: «و بر موسی و هارون منت نهادیم».
﴿وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَيۡكَ مَرَّةً أُخۡرَىٰٓ٣٧﴾[طه: ۳٧]. یعنی: «ما (پیش از این) مرتبه دیگری بر تو منت نهاده ایم».
﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَنَجۡعَلَهُمۡ أَئِمَّةٗ وَنَجۡعَلَهُمُ ٱلۡوَٰرِثِينَ٥﴾[القصص: ۵]. یعنی: «ما میخواهیم به ضعیفان و ناتوانان تفضل نماییم و ایشان را پیشوایان و وارثان (حکومت و قدرت) سازیم».
﴿فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ٢٧﴾[الطور: ۲٧]. یعنی: «سرانجام خداوند در حق ما لطف و مرحمت فرمود و ما را از عذاب سراپا شعله دوزخ بدور داشت».
﴿وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ﴾[إبراهیم: ۱۱]. یعنی: «ولیکن خداوند، بر هر کس از بندگانش که بخواهد، منت مینهد».
در حقیقت همه اینها را خداوند میدهد و اوست که این نعمتهای بزرگ را به بندگانش میبخشد. پس ستایش او را سزد تا اینکه راضی شود و بعد از رضا و خشنودیاش نیز، او را میستاییم و در اول و آخر، ستایش او راست.
نوع دوم: اینکه با زبان منت گذاشته شود و این را مردم زشت میدانند؛ از اینرو گفته شده: منت نهادن، عمل انسان را از بین میبرد.
خداوند متعال میفرماید: ﴿يَمُنُّونَ عَلَيۡكَ أَنۡ أَسۡلَمُواْۖ قُل لَّا تَمُنُّواْ عَلَيَّ إِسۡلَٰمَكُمۖ بَلِ ٱللَّهُ يَمُنُّ عَلَيۡكُمۡ أَنۡ هَدَىٰكُمۡ لِلۡإِيمَٰنِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ١٧﴾[الحجرات: ۱٧]. یعنی: «آنان بر تو منت میگذارند که اسلام آوردهاند؛ بگو با اسلام خود بر من منّت مگذارید؛ بلکه خدا بر شما منت میگذارد که شما را بهسوی ایمان آوردن رهنمود کرده است، اگر راست و درست هستید».
از اینرو در حقیقت، این خداست که بر آنها منت نهاده است؛ چراکه او، آنان را به اسلام هدایت نموده است [۱۵۵]، اما آنها، با سخنان زشت منت میگذارند. خداوند متعال، در کتابش منت نهادن را نکوهش کرده و از آن باز داشته است. چنانچه میفرماید: ﴿وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَكۡثِرُ٦﴾[المدثر: ۶]. یعنی: «بذل و بخشش برای این مکن که افزون طلبی کنی».
ابن کثیر میگوید: یعنی با عمل خود بر خدا منت مگذار که عمل خویش را زیاد بشماری.
خداوند ﻷمیفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ثُمَّ لَا يُتۡبِعُونَ مَآ أَنفَقُواْ مَنّٗا وَلَآ أَذٗى لَّهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ وَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ٢٦٢ ۞قَوۡلٞ مَّعۡرُوفٞ وَمَغۡفِرَةٌ خَيۡرٞ مِّن صَدَقَةٖ يَتۡبَعُهَآ أَذٗىۗ وَٱللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٞ٢٦٣ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُبۡطِلُواْ صَدَقَٰتِكُم بِٱلۡمَنِّ وَٱلۡأَذَىٰ كَٱلَّذِي يُنفِقُ مَالَهُۥ رِئَآءَ ٱلنَّاسِ وَلَا يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۖ فَمَثَلُهُۥ كَمَثَلِ صَفۡوَانٍ عَلَيۡهِ تُرَابٞ فَأَصَابَهُۥ وَابِلٞ فَتَرَكَهُۥ صَلۡدٗاۖ لَّا يَقۡدِرُونَ عَلَىٰ شَيۡءٖ مِّمَّا كَسَبُواْۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡكَٰفِرِينَ٢٦٤﴾[البقرة: ۲۶۲-۲۶۴]. یعنی: «کسانی که دارایی خود را در راه خدا صرف میکنند و بدنبال آن منتی نمیگذارند و آزاری نمیرسانند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنان خواهد بود و نه اندوهگین خواهند شد. گفتار نیک و گذشت، بهتر از بذل و بخششی است که اذیت و آزاری به دنبال داشته باشد و خداوند، بینیاز و بردبار است.ای کسانی که ایمان آورده اید! بذل و بخششهای خود را با منت و آزار، پوچ و تباه نسازید همانند کسی که دارایی خود را برای نشان دادن به مردم ریاکارانه صرف میکند و به خدا و روز رستاخیز ایمان ندارد. مَثَل چنین کسی، همچون قطعه سنگ صاف و لغزندهای است که بر آن (قشری از) خاک باشد (و بذرافشانی شود) و باران شدیدی بر آن ببارد و آن را به صورت سنگی صاف بر جای گذارد؛ از کاری که انجام دادهاند، سود و بهرهای بر نمیگیرند و خداوند، گروه کفر پیشه را رهنمود نمینماید».
پیامبر جمنت نهادن به خاطر دادن چیزی را نکوهش نموده و مورد مذمت قرار داده و فرموده است: «ثلاثة لا يكلمهم الله يوم القيامة ولا ينظر إليهم ولا يزكيهم ولـهم عذاب أليم»یعنی: «سه نفر هستند که خداوند در روز قیامت با آنها سخن نمیگوید و به سوی آنها نمینگرد و آنها را پاکیزه نمیگرداند و آنها، عذاب دردناکی دارند». پیامبر جاین را سه بار تکرار فرمود. ابوذر سگفت: زیانمند و ناکام شدند. آنها چه کسانی هستندای پیامبر خدا؟ فرمود: «الـمسبلُ والـمنّانُ والـمنفق سلعته بالـحلف الكاذب» [۱۵۶]یعنی: «کسی که شلوارش پایینتر از برآمدگی پایش میباشد و کسی که منت میگذارد، و کسی که با سوگند دروغین، کالایش را به فروش میرساند».
این نوع منت، مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته است؛ اما منت به معنای بخشیدن و احسان و جود، پسندیده میباشد.
خلاصه اینکه خداوند، منان(بخشنده) است؛ هیچ چیزی مانند او نیست و او، شنوای بیناست؛ چیزهای بزرگی میبخشد؛ چنانچه زندگی و عقل و گویایی را بخشیده و انسان را به بهترین صورت آفریده و به او نعمتهای فراوان ارزانی داشته و بندگانش را نجات داده و با فرستادن پیامبران و کتابها، به آنها نعمت داده است. همین طور بیرون آوردنشان از تاریکیها به سوی نور، از فضل و احسان اوست و با وجود گناهان زیاد بندگان، به آنها نعمتهای فراوان داده است.
بارخدایا! نعمت ایمان را به ما بده و ما را حفاظت بفرما و هر خیری را به سوی ما بیاور و هر شری را از ما دور نما و در تمام کارها عاقبت و سرانجام ما را نیکو بگردان و ما را از خواری دنیا و عذاب آخرت، نجات بده؛ای بزرگوار!ای بخشنده!ای صاحب شکوه و بزرگواری!ای زنده پایدار!ای آفریننده آسمانها و زمین!ای یگانه و یکتایی که فرزند و همتایی ندارد و از کسی متولد نشده است!. [۱۴٧] صاحبان سنن چهارگانه، این حدیث را روایت کرده اند و نیز ابن حبان و حاکم و صحیح النسائی آلبانی ۱/۲٧٩ و صحیح ابن ماجه ۲/۳۲٩ و صفۀ الصلاۀ، اثر آلبانی ص۲۰۴. [۱۴۸] النهایۀ فی غریب الحدیث ابن اثیر ۴/۳۶۵. [۱۴٩] بخاری مع الفتح۱/۵۵۸. [۱۵۰] فتح الباری ۱/۵۵۸. [۱۵۱] الاسماء و الصفات بیهقی۱/۱۲۰. [۱۵۲] تفسیر عبدالرحمن سعدی ۱/۴۴٩. [۱۵۳] تفسیر سعدی ٧/۱۴۲. [۱۵۴] الاسماء و الصفات بیهقی ۱/۴٩. [۱۵۵] مفردات غریب القرآن اصفهانی ۴٧۴. [۱۵۶] مسلم۱-۱۰۲.