شرح اسمای حسنی در پرتو قرآن و سنت

فهرست کتاب

الاوّل، الآخر، الظاهر، الباطن

الاوّل، الآخر، الظاهر، الباطن

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُ[الحدید: ۳]. یعنی: «او، اول وآخر و ظاهر و باطن است».

پیامبر جاین چهار اسم را به صورت جامع و روشن تفسیر کرده است؛ او خطاب به پروردگارش گفت: «اللهم أنت الأول فليس قبلك شئ وأنت الآخر فليس بعدك شئ وأنت الظاهر فليس فوقك شئ وأنت الباطن فليس دونك شئ» [۳٩]یعنی: «بارخدایا! تو، اول هستی؛ پس هیچ چیزی پیش از تو نبوده است و تو، آخِر هستی و بعد از تو چیزی نیست و تو، پیدا هستی و برتر از تو چیزی نیست و تو، ناپیدا هستی و پنهان‌تر از تو چیزی نیست».

این حدیث، هر اسمی را طبق معنی بزرگ آن تفسیر کرده و آنچه را با آن منافات دارد، نفی نموده است. پس در این معانی بزرگ بیندیش که بر این دلالت می‌کند که او، در کمال مطلق، یگانه است. بدین ترتیب اول و آخر، این را می‌رساند که او، بر زمان، احاطه مطلق دارد و ظاهر و باطن، این را می‌گوید که بر مکان احاطه مطلق دارد. پس اول، بر این دلالت می‌نماید که تمام چیزها غیر از او، از نیستی و عدم پدید آمده‌اند و حادث می‌باشند. از اینرو بنده باید فضل پروردگارش را در هر نعمت دینی و دنیوی مورد ملاحظه قرار دهد؛ چون خدا، آن را پدید آورده است.

آخر، بر این دلالت می‌کند که او، غایت و سروری است که مخلوقات برای رفع نیازهای خود به او روی می‌آورند، او را به خدایی گرفته، به او امیدوارند و از او بیم دارند و همه خواسته‌های خود را از او می‌جویند.

ظاهر، بر عظمت صفات او و اضمحلال و نابودی هر چیزی نزد عظمت او دلالت می‌کند و باطن، دال بر اینست که او، از رازها، نهان‌ها، سرّ درون و مسایل ریز و پوشیده آگاه است. ظاهر بر کمال نزدیک بودن او دلالت می‌کند و ظاهر و باطن، با هم تضادی ندارند؛ زیرا هیچ چیزی مانند خدا نیست [۴۰].

[۳٩] مسلم ۴/۲۰۸۴. [۴۰] الحق الواضح المبین ص ۲۵ و شرح النونیة هراس ۲/۶٧.