شرح اسمای حسنی در پرتو قرآن و سنت

فهرست کتاب

القدوس، السلام

القدوس، السلام

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ[الحشر: ۲۳]. یعنی: «الله، ذاتی است که جز او پروردگار و معبود بحقی نیست؛ او، فرمانروا، منزه و بی‌عیب و نقص است».

(القدوس) و (السلام)، معنی هر دو، به هم نزدیک است. قدوساز (قدس) گرفته شده است. قدّس، یعنی او را منزه دانست و ضمنِ بزرگداشت و تعظیم، او را از بدی دور داشت. و سلاماز سلامت گرفته شده؛ پس خداوند متعال از اینکه مخلوقی، همانند او باشد ونیزاز هرگونه نقص و کمبود و از هر آنچه با کمال او منافات دارد، سالم و بدور است [۸٩].

لذا او، مقدس و معظّم است و از هرگونه بدی و نقصی پاک می‌باشد؛ همچنین از اینکه یکی از آفریده‌هایش همانند او باشد و از هرگونه کمبود و نقص متضاد با کمالش، سالم و بدور است. او، از هر عیب و نقصی منزه می‌باشد و بالاتر از این است که همانند یا شبیه و یا همتا یا مخالفی داشته باشد. صفات او نیز از هر عیب و نقصی پاکند و کمال منزه دانستن او، این است که صفات کبریا و بزرگی برای او ثابت باشد؛ زیرا منظور از منزه دانستن خداوند، این است که کمال او از گمان‌های بد محفوظ باشد؛ مانند گمان جاهلیت که در مورد او گمان بد می‌بردند؛ گمانی که شایسته او نبود. هرگاه بنده، پروردگارش را ستایش کند و بگوید: «سبحان الله» یا «تقدس الله» یا «تعالى الله»، گویا او، سالم بودن خداوند از هر عیب و نقصی را می‌ستاید و هر کمالی را برای او ثابت می‌کند [٩۰].

امام ابن قیم /درباره اسم «السلام» می‌گوید: خداوند، بیش از هر چیزی که به این اسم نامیده شده، سزاوار نام است؛ چون او، از هر عیب و نقصی، از هر جهت پاک است؛ لذا او، از هر نظر سلام حقیقی می‌باشد؛ اما سالم بودن مخلوق، حقیقی و ذاتی نیست.

بنابراین خداوند در ذات خود از هر عیب و نقصی که به خیال کسی می‌آید، سالم و پاک است و صفات او از هر عیب و نقصی پاکند و کارهایش از هرگونه عیب، نقص، شر، ستم و کاری که بر خلاف حکمت انجام شود، پاک و سالم می‌باشند؛ بلکه او از هر جهت سالم و بی‌عیب است. از اینرو خداوند، بیش از همه سزاوار این اسم است و این، حقیقت تنزیه و تقدیس می‌باشد که او، خودش را با آن منزه قرار داده و پیامبرش، او را بدان منزه دانسته است. پس او از داشتن فرزند یا همسر یا همتا و همانند یا شریک، پاک است. بنابراین هرگاه به یکایک صفاتش بنگری، می‌بینی که یکایک صفاتش، از هر آنچه که با کمال آن منافات دارد، پاک است. لذا حیات او پاک و بدور از مرگ و خوابیدن است و نیز پایداری و توانایی‌اش، از عیب خستگی بدور و سالم می‌باشد و علم و آگاهی او، از غفلت و فراموشی یا نیاز به تفکر و یادآوری، پاک و سالم است. همچنین اراده او، بیرون از حکمت و مصلحت نیست و سخنان او، از دروغ و ستم پاک می‌باشند؛ بلکه سخنانش، در کمال عدالت و راستی قرار دارند. و بی‌نیازی او، سالم و بدور از این است که نیازمندی، در آن راهی داشته باشد؛ بلکه همه به او نیازمندند و او از همه بی‌نیاز است. خداوند، در فرمانروایی‌اش هیچ شریک، یاور و یا مخالفی ندارد و کسی بدون اجازه‌اش نمی‌تواند نزد او شفاعت کند. و در الوهیت شریکی ندارد، بلکه او، تنها معبود برحق می‌باشد؛ بردباری و عفو و گذشت و آمرزش او، پاک است از اینکه از روی نیازمندی یا خواری انجام شود؛ بلکه فقط بزرگواری و احسان و کرم اوست. همچنین عذاب او و انتقام گرفتنش و سرعت کیفر دادنش، پاک است از اینکه از روی ستمگری یا خالی کردن عقده یا از روی درشتی و سنگدلی انجام شود؛ بلکه عذاب و بخشش و عطای او، حکمت و عدالت اوست که هر چیز را در جایش قرار می‌دهد و همچنانکه به خاطر پاداش‌ها و نعمت‌هایش سزاوار ستایش است، همانطور به خاطر عذاب و کیفر دادنش نیز مستحق حمد و ستایش می‌باشد؛ بلکه اگر او، پاداش را در جای کیفر قرار دهد، این با حکمت و قدرت او، منافات دارد. لذا کیفر دادن در جای آن از دادگری و حکمت و قدرت اوست و او، سالم و پاک است از آنچه که دشمنان جاهل او درباره‌اش گمان می‌برند. همچنین قضا و تقدیر او، از بیهودگی و ستم، پاک و سالم است و شریعت و دین او، از تناقض و اختلاف و آشفتگی و مخالف بودن با منافع بندگان، پاک و سالم است؛ بلکه شریعت او، سراسر حکمت و رحمت و مصلحت و عدالت است. همچنین بخشش او، از اینکه در عوض چیزی داده شود یا از روی نیاز انجام پذیرد، پاک و سالم است. و ندادن او، از روی بخل و تنگ چشمی نیست؛ بلکه بخشش و دادن او،احسان محض است و به هرکس هر چه می‌بخشد، برای این نیست که در عوض، چیزی از او بگیرد یا به او نیازی داشته باشد و ندادن او، عدالت و حکمت محض است که بخل و ناتوانی در آن وجود ندارد.

اِستوای او بر عرش، برای این نیست که او به چیزی نیاز دارد که او را حمل نماید یا او بر آن قرار بگیرد؛ بلکه عرش و حاملان آن به او نیازمندند. پس او از عرش و حاملان آن و از همه چیز بی‌نیاز است و در استوا و بالا بودن خدا بر عرش، شائبه محدود بودن یا نیازمند بودن به عرش و اینکه چیزی، او را احاطه نماید، نیست؛ بلکه خداوند، قبل از وجود عرش بوده، به عرش نیازی نداشته و او، توانگر و ستوده است. البته استوای او بر عرش و مستولی بودن او بر آفریده‌هایش، از موجبات پادشاهی و چیرگی اوست؛ بی‌آنکه به عرش یا به چیزی دیگر نیاز داشته باشد.

نزول و پایین آمدن او در هر شب به آسمان دنیا از آنچه منافی علو و برتری او یا با بی‌نیازیش می‌باشد، پاک و سالم است و کمال او، پاک و بدور از تمام چیزهایی است که منکرین صفات واهل تشبیه گمان می‌برند و او پاک و بدور است از اینکه تحت چیزی باشد یا در چیزی محدود.. پاک و منزه است پروردگار ما از تمام آنچه که با کمال او متضاد است. توانگری و شنوایی و بینایی او، از هر آنچه که اهل تشبیه گمان می‌برند یا منکرین صفات، به زبان می‌آورند، پاک و سالم است. دوستی خداوند، با دوستانش پاک و بدور است از اینکه از روی ضعف و خواری انجام شود؛ آنگونه که مخلوق با مخلوق دوستی می‌نماید؛ بلکه خداوند، از روی مهربانی و احسان و نیکویی، اولیای خویش را دوست می‌دارد. چنانچه می‌فرماید: ﴿وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي لَمۡ يَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ شَرِيكٞ فِي ٱلۡمُلۡكِ وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ وَلِيّٞ مِّنَ ٱلذُّلِّ[الإسراء: ۱۱۱]. یعنی: «بگو: حمد و سپاس خداوندی را سزاست که برای خود فرزندی برنگزیده و در فرمانروایی و مالکیت، انبازی انتخاب ننموده و یاوری به خاطر ناتوانی نداشته است».

پس خداوند، این را نفی نکرد که به صورت مطلق، دوستی داشته باشد؛ بلکه به بیان این نکته پرداخت که او، از روی ضعف، هیچکس را به دوستی نگرفته است. محبت خدا با دوستانش از آنچه که در محبت مخلوقات با همدیگر است، پاک و بدور می‌باشد؛ مردم، با همدیگر دوستی می‌کنند، چون به یکدیگر نیاز دارند یا گاهی فرد تملق می‌نماید یا می‌خواهد با نزدیک شدن به شخص، استفاده ببرد؛ اما محبت خدا از چنین شائبه‌هایی پاک و سالم است. خداوند از عیب‌هایی که منکران صفات، به او نسبت می‌دهند، پاک و بدور است. همچنین خداوند، چیزهایی را به خود نسبت داده و از چهره و دست خود سخن گفته است؛ دست و چهره او، از آنچه که منکران صفات یا اهل تشبیه می‌گویند، پاک و بدور است.

ببینید که اسم خدا، «السلام»، چگونه همه آنچه را که خداوند، از آن منزه و پاک است، در بردارد و چه بسیارند کسانی که این اسم را حفظ کرده‌اند، اما اسرار و مفاهیم این اسم را نمی‌دانند [٩۱].

[۸٩] شرح النونیة ۲/۱۰۵. [٩۰] الحق الواضح المبین ص ۸۱- ۸۲. [٩۱] بدائع الفوائد، امام ابن قیم ۲/۱۵۰- ۱۵۲ با اندکی تصرف.