الحق
الله أ، در ذات و صفاتش حق است. او، واجب الوجود و دارای صفات کامل است و وجودش، از لوازم ذاتش میباشد. همه چیز، بوسیله او به وجود آمده؛ پس او، ذاتی است که بوده و همواره خواهد بود و همیشه به جلال و شکوه و کمال، موصوف میباشد و همواره و همیشه به احسان، معروف و شناخته شده است. پس گفته او، حق و کارش، حق است؛ لقای او، حق و پیامبران و کتابها و دینش، حقند؛ عبادت و پرستش او که شریکی ندارد، حق است و هر چیزی که به او نسبت داده میشود، حق است [۱۱٩].
خداوند متعال میفرماید: ﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ هُوَ ٱلۡبَٰطِلُ وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡكَبِيرُ٦٢﴾[الحج: ۶۲]. یعنی: «(مسأله)، به همین منوال است و خداوند، حق است و آنچه را که جز او به فریاد میخوانند و پرستش مینمایند، باطل است و خداوند، والامقام و بزرگوار است».
﴿وَقُلِ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكُمۡۖ فَمَن شَآءَ فَلۡيُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡيَكۡفُرۡ﴾[الکهف: ۲٩]. یعنی: «و بگو: حق از سوی پروردگارتان (آمده) است؛ پس هر کس میخواهد ایمان بیاورد و هر کس میخواهد، کافر شود».
﴿فَذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَاذَا بَعۡدَ ٱلۡحَقِّ إِلَّا ٱلضَّلَٰلُ﴾[یونس: ۳۲]. یعنی: «آن، الله است که پروردگار برحق شماست. آیا سوای حق، جز گمراهی است؟»
﴿وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ كَانَ زَهُوقٗا٨١﴾[الإسراء: ۸۱]. یعنی: «و بگو: حق فرا رسیده است و باطل از میان رفته و نابود گشته است؛ اصولاً باطل، همیشه از میان رفتنی و نابودشدنی است».
و میفرماید: ﴿يَوۡمَئِذٖ يُوَفِّيهِمُ ٱللَّهُ دِينَهُمُ ٱلۡحَقَّ وَيَعۡلَمُونَ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ ٱلۡمُبِينُ٢٥﴾[النور: ۲۵]. یعنی: «در آن زمان خداوند، جزای واقعی آنان را بیکم و کاست بدیشان میدهد و آگاه میگرداند که خداوند، حق آشکار است».
پس صفات بزرگ خدا و کارها و وعدهاش و نیز پرستش و عبادت او، حق میباشد و وعید و حسابرسی او، عدالت است و در آن هیچ ستمی نیست [۱۲۰].
الجميل پیامبر جفرموده است: «إن الله جميل يحب الـجمال» [۱۲۱]یعنی: «خداوند، زیباست و زیبایی را دوست دارد».
پس خدای متعال در ذات و نامها و صفات و کارهایش زیباست و هیچ مخلوقی، نمیتواند بخشی از زیبایی ذات او را تعبیر نماید؛ اهل بهشت، با وجود برخورداری از نعمتهای پایدار و لذتها و شادیهای بهشت، هنگامی که پروردگارشان را میبینند و از زیبایی او بهره مند میشوند، آن همه نعمت بیپایان و آن همه لذت را فراموش میکنند و دوست دارند که این حالت ادامه یابد و آنها از جمال و نور الهی همچنان بهره مند شوند و به جمال و زیبایی خویش بیفزایند. دلهای اینها، همواره به شوق دیدار پروردگارشان میتپد و با دیدن پروردگارشان، از شادی در پوست خود نمیگنجند. همچنین نامهای او، زیباست؛ آری، همه نامهای الله أزیبا هستند و بطور مطلق بهترین و زیباترین نامها میباشند. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَا﴾[الأعراف: ۱۸۰]. یعنی: «خدا دارای زیباترین نامهاست؛ او را به آن نامها بخوانید».
خدای متعال، میفرماید: ﴿هَلۡ تَعۡلَمُ لَهُۥ سَمِيّٗا﴾[مریم: ۶۵]. پس همه این نامها، بر نهایت ستودگی و بزرگواری و کمال دلالت مینمایند.
خداوند، چنان نامی ندارد که در آن کمال نباشد. همچنین صفات او، زیباست و همه صفاتش، صفات کمال و ستایش هستند و گسترده و وسیع میباشند. بویژه صفات رحمت و احسان و بزرگواری و بخشش.
همچنین کارهایش همه زیبا هستند؛ چون همه کارهایش نیکی و احسان میباشند که بر آنها سپاس و ستایش میشود و یا کارهای او عدل است که به خاطر مطابقت با حکمت، بر آن ستوده میگردد. پس در کارهای او بیهودگی و بیخردی و ستم وجود ندارد و تمام کارهای او، خیر و هدایت و رحمت و عدالت میباشند.
﴿إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[هود: ۵۶] یعنی: «همانا پروردگارم بر صراط مستقیم (و راه عدالت و احسان) است».
کمال او، بقدری است که هیچکس، توان ستایش او را به اندازه کمالش ندارد و از اینرو همه کارهای او، کامل هستند؛ بنابراین احکام و فرامین او، بهترین فرمانها و دستورات میباشند و خلقت و آفرینش او، بهترین خلقت و آفرینش است.
﴿صُنۡعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِيٓ أَتۡقَنَ كُلَّ شَيۡءٍ﴾[النمل: ۸۸]. یعنی: «این، ساخته خدایی است که همه چیز را محکم و استوار آفریده است».
خداوند متعال، همه چیز را زیبا آفریده است. ﴿ٱلَّذِيٓ أَحۡسَنَ كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقَهُ﴾[السجدة: ٧]. یعنی: «آن ذاتی که هر چه را آفرید، نیکو آفرید».
﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ﴾[المائدة: ۵۰]. یعنی: «چه کسی برای افراد معتقد و اهل یقین، بهتر از خدا حکم میکند؟»
جهان هستی، انواع زیباییها را در بردارد و زیبایی آن، از سوی خداوند میباشد؛ اوست که زیبایی را به جهان بخشیده است. لذا کسی که زیبایی میبخشد، به زیبا بودن سزاوارتر است. پس همه زیباییهای ظاهری و باطنی دنیا و آخرت از سوی خداست؛ بخصوص زیبایی بیش از حدی که خداوند به مردان و زنان بهشتی میدهد. چنانکه اگر دست یکی از حورهای بهشتی، در دنیا آشکار شود، نور خورشید کم فروغ میگردد؛ همانطور که با طلوع خورشید نور ستارگان محو میشود. آیا خداوندی که این زیبایی را به آنها بخشیده، به زیبایی سزاوارتر نیست؟ قطعاً زیبایی او، با زیبایی مخلوقات فرق میکند؛ زیرا هیچ چیز مانند او نیست. این، دلیل مسلّم و روشنی بر اینکه ﴿وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى﴾[النحل: ۶۰]. یعنی: «و خدا، دارای صفات عالیه و برتر است».
لذا باید دانست که خداوند ﻷ، به داشتن کمال و صفت کمالی که به مخلوقات بخشیده، سزاوارتر است؛ اما بدیهی است که کمال و صفات او، با کمال و صفات مخلوقات، قابل مقایسه نیستند و مشابهتی با همدیگر ندارند. همانطور که ذات مخلوقات با ذات خداوند تشابهی ندارد. پس کسی که به بندگان شنوایی و بینایی و حیات و علم و قدرت و زیبایی بخشیده، از آنها به دارا بودن این صفات سزاوارتر است. چگونه کسی میتواند زیبایی خدا را تعبیر نماید در حالی که آگاهترین انسان یعنی رسول خدا جدر نیایش با خدا، میگوید: «لا أحصي ثناء عليك أنت كما أثنيت علي نفسك» [۱۲۲]یعنی: «نمی توانم ستایش تو را بطور کامل بگویم؛ تو، همانگونه هستی که خودت، خود را ستودهای».
رسول خدا جفرموده است: «حجابه النور لو کشفه لأحرقت سُبُحات وجهه ما انتهی إلیه بصره من خلقه» [۱۲۳]یعنی: «حجاب او، نور است؛ اگر آن را دور نماید، انوار چهرهاش تا آنجا که بینایی اوست، آفریدههایش را میسوزاند».
پس پاک و منزه است خداوند از آنچه ستمگران میگویند، آنها که کمال او را نفی میکنند. همین خواری و گناه برای آنها کافی است که از رسیدن به شناخت الله أو لذت بردن از محبت او محروم شدهاند [۱۲۴].
در حدیث صحیح آمده است: «لا أحد أصبر علي أذي سمعه من الله، يجعلون له الولد وهو يعافيهم ويرزقهم» [۱۲۵]یعنی: «هیچکس در برابر شنیدن ناسزا، از خداوند بردبارتر نیست؛ برای او فرزند قرار میدهند، اما او، آنها را عفو میکند و به آنان روزی میدهد».
رسول خدا جفرموده است: خداوند متعال میفرماید: «كذّبني ابن آدم ولم يكن له ذلك وشتمني ابن آدم ولم يكن له ذلك فأما تكذيبه إياي فقوله: لن يعيدني كما بدأني وليس أول الخلق بأهون علي من إعادته وأما شتمه إياي فقوله: إنّ لي ولداً وأنا الأحد الصمد الذي لم يلد ولم يولد ولم يكن له كفوا أحد» [۱۲۶]یعنی: «فرزند آدم، مرا تکذیب کرد؛ حال آنکه نباید چنین میکرد. و به من ناسزا گفت که نباید میگفت؛ تکذیب من از سوی او، اینگونه بود که گفت: خداوند، مرا دوباره زنده نخواهد کرد و حال آنکه آفرینش نخستین از آفرینش دوباره، برای من آسانتر نیست. و ناسزا گفتنش به من، این بود که گفت: مرا فرزندی هست و حال آنکه من، یگانه بینیاز هستم و فرزندی ندارم و از کسی زاده نشدهام و هیچکس، همتای من نیست».
خداوند ﻷ، هم به بندگان فرمانبردارش و هم به گناهکارانی که شب و روز با او مخالفت میکنند و او و پیامبرانش را تکذیب مینمایند و برای نابودی دین او میکوشند، روزی میدهد و در برابر آنچه میگویند و انجام میدهند، بردباری میورزد.. آنها،پیاپی بدی میکنند و خداوند، پیاپی به آنها نعمت میدهد. بردباری الله أ، کاملتین بردباری است؛ چون بردباری او، از کمال قدرت و کمال توانگری و بینیازی از مخلوق و از کمال رحمت و احسان است. پس بابرکت است پروردگار مهربان،همان ذاتی که هیچ چیزی همانند او نیست؛ ذاتی که بردباران را دوست دارد و آنها را در تمام کارهایشان یاری میکند [۱۲٧]. [۱۱٩] تفسیر الکریم الرحمن ۵/۶۳۱- ۶۳۲ با اندکی تصرف. [۱۲۰] تفسیر سعدی ۵/۴۰۵ و ابن کثیر ۳/۲٧٧. [۱۲۱] روایت مسلم ۱/٩۳. [۱۲۲] مسلم ۱/۳۵۲. [۱۲۳] روایت مسلم( ۱/۱۶۱). [۱۲۴] توضیح الحق المبین في شرح توحید الأنبیاء و المرسلین عن الکافیة الشافیة عبدالرحمن بن ناصر سعدی ص ۲٩- ۳۲ با اندکی تصرف. [۱۲۵] بخاری مع الفتح۱۰/۵۱۱ و مسلم ۴/۲۱۶۰. [۱۲۶] بخاری مع الفتح ۸/۱۶۸ و مسلم ۸/٧۳٩. [۱۲٧] الحق الواضح المبین ص ۵٧- ۵۸ با اندکی تصرف.