شرح اسمای حسنی در پرتو قرآن و سنت

فهرست کتاب

الولی

الولی

ولی به کسی گفته می‌شود که کاری را به عهده دارد یا انجام می‌دهد؛ (ولي)یعنی یاور و دوستدار، هم پیمان، فامیل و همسایه، پیرو، آزادکننده و فرمانبردار.. گفته می‌شود: مؤمن، ولیِ خدا یعنی فرمانبردار اوست؛ (ولي)، متضاد عدو (دشمن) می‌باشد.

خداوند، یاور و سرپرست امور جهان و آفریده‌هاست. همچنین به سرپرست یتیم، ولی گفته می‌شود و به امیر، والی می‌گویند [۱۵٧].

راغب اصفهانی می‌گوید: ولاء و تولی، بر نزدیکی زمانی، مکانی، دینی، دوستی و یا بر نزدیک بودن از نظر عقیده، اطلاق می‌گردد. ولایت، یعنی یاری کردن و سرپرستی نمودن؛ ولی و مولا، در همه این معانی بکار می‌رود. چنانچه گفته می‌شود: مؤمن، ولیِ خداست و خدا، ولی و کارساز مؤمنان است [۱۵۸]. البته ولایت و سرپرستی خداوند با سایر سرپرستی‌ها و دوستی‌ها فرق می‌نماید. ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ[الشورى: ۱۱] یعنی: «هیچ چیزی همانند خدا نیست و او، شنوا و بیناست».

پس خدای متعال، ولي است و امور جهان و آفریدگان را به عهده دارد و او، صاحب تدبیر می‌باشد و آنچه را برای دین و دنیا و مخلوقاتش مفید می‌باشد، فراهم آورده است [۱۵٩].

خداوند، خودش را ولي نامیده است. پس (ولي)، از اسمای حسنی است. خداوندمی‌فرماید: ﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَۖ فَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡوَلِيُّ وَهُوَ يُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ٩[الشورى: ٩]. یعنی: «آیا کسانی جز او را به ولایت گرفته‌اند؟ در صورتی که الله، ولی است و او، مردگان را زنده می‌گرداند و او ، بر همه چیز تواناست؟».

و می‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يُنَزِّلُ ٱلۡغَيۡثَ مِنۢ بَعۡدِ مَا قَنَطُواْ وَيَنشُرُ رَحۡمَتَهُۥۚ وَهُوَ ٱلۡوَلِيُّ ٱلۡحَمِيدُ٢٨[الشورى: ۲۸]. یعنی: «و اوست که باران را می‌باراند بعد از آنکه ناامید می‌گردند و رحمت خود را می‌گستراند؛ او، سرپرست ستوده است».

خداوند، ولی و سرپرست است و بنده، با پرستش و اطاعت خدا و نزدیکی جستن به او و با انجام عبادت، او را به یاوری و سرپرستی می‌گیرد. خداست که بندگانش را با تدبیر امورشان سرپرستی می‌نماید. سرپرستی ویژه خداوند نسبت به بندگان مؤمنش، بدین ترتیب است که آنان را از تاریکی‌ها می‌رهاند و آنها را به سوی نور سوق می‌دهد و تربیت و پرورش آنان را به لطف خویش بر عهده می‌گیرد و آنها را در همه کارهایشان یاری می‌نماید و با توفیق خویش به آنها کمک می‌کند. خداوندمی‌فرماید: ﴿ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَوۡلِيَآؤُهُمُ ٱلطَّٰغُوتُ يُخۡرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِۗ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ٢٥٧[البقرة: ۲۵٧]. یعنی: «خداوند، متولی و عهده دار کسانی است که ایمان می‌آورند؛ ایشان را از تاریکی‌ها بیرون می‌آورد و به سوی نور رهنمون می‌شود و کسانی که کفر ورزیده‌اند، طاغوت، متولی و سرپرست ایشان است. آنان را از نور بیرون آورده، به سوی تاریکی می‌کشاند؛ اینان، اهل آتشند و در آنجا جاویدان می‌مانند».

و می‌فرماید: ﴿وَإِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۖ وَٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلۡمُتَّقِينَ[الجاثیة: ۱٩]. یعنی: «ستمگران کفرپیشه، برخی، یار و یاور برخی دیگرند و خدا هم یار و یاور پرهیزگاران است».

پس خداوند، یاور و پشتیبان مؤمنان است؛ با کمک و توفیق خویش، آنها را سرپرستی می‌نماید و آنان را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون می‌آورد.. کفر را بدین خاطر به تاریکی تشبیه کرد که تاریکی، مانع از دیدن اشیاء و درک و پذیرش وجود چیزها می‌شود. همینطور کفر، چشم دل را کور می‌کند و نمی‌گذارد که حقایق ایمان را ببیند و به صحت آن و درستی اسباب آن پی ببرد. پس خداوند خبر داد که ولی و سرپرست مؤمنان است و حقیقت ایمان و راه‌ها و قوانین و حجت‌های آن را به آنها نشان می‌دهد و آنها را به سوی دلایل آن هدایت می‌کند؛ دلایلی که شک و تردیدها را می‌زداید و بدین سان انگیزه‌های کفرورزی و تاریکی‌هایی را که پرده‌هایی بر بینش دل‌هاست، از آنان دور می‌گرداند.

خلاصه اینکه خداوند، خبر داده که او، یاور و سرپرست کسانی است که به خدا و پیامبرانش ایمان آورده و با انجام واجبات ایمان و ترک نمودن آنچه با ایمان منافات دارد، صداقت و راستی ایمان خود را نشان داده‌اند؛ چنانچه با ولایت ویژه خویش، آنها را سرپرستی می‌نماید و تربیت آنان را بر عهده می‌گیرد و آنها را از تاریکی‌های جهالت، کفر، گناهان و غفلت و رویگردانی، می‌رهاند و به سوی نور علم و یقین و ایمان و اطاعت و روی آوردن کامل به سوی پروردگارشان، سوق می‌دهد و با نور وحی و ایمان، دل‌هایشان را نورانی می‌گرداند، کارها را برایشان آسان می‌نماید، آنان را از سختی‌ها دور می‌کند، منافع را به سوی آنها می‌آورد و زیان‌ها را از آنان دور می‌سازد: ﴿إِنَّ وَلِـِّۧيَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي نَزَّلَ ٱلۡكِتَٰبَۖ وَهُوَ يَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِينَ١٩٦[الأعراف: ۱٩۶]. یعنی: «همانا یار و سرپرست من خدایی است که این کتاب را نازل کرده و اوست که بندگان شایسته را یاری و سرپرستی می‌کند».

خداوند، بندگان راستگو و مخلص و پاک نیتی را که با ایمان و تقوی، خداوند را به دوستی و سرپرستی بر می‌گزینند و کسی غیر از او را که فایده و سودی نمی‌رساند، به سرپرستی نمی‌گیرند، یاری و سرپرستی می‌نماید و نسبت به آنها مهربانی می‌کند و آنها را بر کارهای خیر و آنچه به مصلحت دین و دنیایشان می‌باشد، یاری می‌دهد و به سبب ایمانشان هر امر ناخوشایندی را از آنها دور می‌کند؛ [۱۶۰]چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُدَٰفِعُ عَنِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ[الحج: ۳۸]. یعنی: «همانا خداوند، از کسانی که ایمان آورده‌اند، دفاع می‌کند».

اما خداوند، کافران را که غیر او را به دوستی و سرپرستی گرفته‌اند، رها می‌نماید، خوارشان می‌گرداند و آنها را به چیزهایی می‌سپارد که به سرپرستی گرفته‌اند؛ چیزهایی که سود و زیانی نمی‌رسانند. بدین سان معبودان باطل، کافران را گمراه ساختند، آنها را بدبخت نمودند و آنان را از هدایت و دستیابی به علم مفید و عمل صالح و از سعادت همیشگی، محروم کردند و بدین ترتیب جهنم، جای‌گاه همیشگی کافران گردید.. بارخدایا! ما را سرپرستی و یاری کن [۱۶۱].

خداوند، دوستانش را دوست می‌دارد و آنها را یاری می‌کند. دوست خدا، کسی است که خدا را می‌شناسد، بر اطاعت و فرمانبرداری او مواظبت می‌نماید، عبادت را خالصانه برای خدا انجام می‌دهد و از معصیت و نافرمانی خدا دوری می‌کند. هر کس با دوست خدا، دشمنی کند، خداوند، با او اعلام جنگ می‌نماید. پیامبر جمی‌گوید: خداوند می‌فرماید: «مَنْ عَادَى لِي وَلِيًّا فَقَدْ آذَنْتُهُ بِالْـحَرْبِ وَمَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَمَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَيَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا وَرِجْلَهُ الَّتِي يَمْشِي بِهَا وَإِنْ سَأَلَنِي لأُعْطِيَنَّهُ وَلَئِنْ اسْتَعَاذَنِي لأُعِيذَنَّهُ وَمَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ تَرَدُّدِي عَنْ نَفْسِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَأَنَا أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ» [۱۶۲]ترجمه: «هرکس، با دوستی از دوستانم دشمنی کرد، من با او اعلام جنگ می‌کنم و آنچه بیش از همه چیز بنده‌ام را به من نزدیک می‌نماید، تکالیفی است که بر او فرض نموده‌ام و بنده‌ام با خواندن نوافل همچنان به من نزدیک می‌شود تا اینکه دوستش می‌دارم؛ پس آنگاه که دوستش بدارم، شنوایی او می‌شوم که با آن می‌شنود و چشم او می‌شوم که با آن می‌بیند و دست او می‌شوم که با آن می‌گیرد و پایش می‌شوم که با آن راه می‌رود و اگر از من بخواهد، به او می‌دهم و اگر از من پناه بجوید، او را پناه می‌دهم؛ در هیچ چیزی که انجام می‌دهم، تردیدی ندارم آنگونه که درباره جان مؤمن تردید دارم؛ او، مرگ را دوست ندارد و من، ناراحت کردن او را دوست ندارم». یعنی وقتی بنده، ولی خدا باشد، خداوند او را حفاظت می‌نماید و به او توفیق می‌دهد تا جز آنچه که مولایش از آن خشنود می‌شود، نشنود و گوش نکند و جز به آنچه که مولایش خشنود می‌گردد، نگاه نکند و دستانش فقط به جاهایی دراز شوند که پروردگارش راضی می‌گردد و قدم‌هایش جز به سوی اطاعت خدا نرود. بدین سان، ولی خدا، توفیق و هدایت می‌یابد و از سوی خداوند به او الهام می‌شود. این ، شرح و تفسیر برخی از علما مانند ابن تیمیه، بر این حدیث است؛ در روایتی دیگر آمده است: «فبي يسمع و بي يبصر و بي ‌يبطش و بي‌ يمشی» [۱۶۳]یعنی: «به وسیله من می‌شنود و به وسیله من می‌بیند و دستانش به وسیله من می گیرند و به وسیله من راه می رود».

از اینرو واضح می‌شود که خداوند، بنده‌اش را یاری و کمک می‌نماید و به او توفیق می‌دهد که با این اندام، کارهای شایسته انجام دهد و او را از انجام آنچه خدا را ناخشنود می‌گرداند، مصون و محفوظ دارد [۱۶۴]. [۱۵٧] ن.ک النهایة فی غریب الحدیث ابن اثیر ۵/۲۲٧ و المعجم الوسیط ص ۱۰۵۸ و القاموس المحیط ص ۱٧۳۲ و المصباح المنیر ص ۶٧۲ و مختار الصحاح ص ۳۰۶. [۱۵۸] مفردات الراغب اصفهانی۵۵۳. [۱۵٩] ن.ک: تفسیر ابن کثیر ۴/۱۱۶ و ۱/۲٧٧ و تفسیر سعدی ۶/۶۱٧ و ۶/۵٩۵. [۱۶۰] تفسیر علامه سعدی با اندکی تصرف۱/۳۱۸ و ۳/۱۳۲ و ن.ک ابن کثیر ۱/۳۱۲. [۱۶۱] تفسیر سعدی ۱/۳۱۸ و ن.ک ابن کثیر ۱/۳۱۲ و ن.ک الاسماء و الصفات بیهقی ۱/۱۲۳ تحقیق عمادالدین احمد. [۱۶۲] بخاری مع الفتح۱۱/۳۴۰. [۱۶۳] فتح الباری۱۱/۳۴۴. [۱۶۴] مرجع گذشته.