شرح اسمای حسنی در پرتو قرآن و سنت

فهرست کتاب

الحكيم

الحكيم

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡخَبِيرُ[الأنعام: ۱۸]. یعنی: «او، حکیم آگاه می‌باشد».

خداوند، حکیم است و دارای کمال حکمت می‌باشد؛ حکیم، کسی است که دارای علم و آگاهی گسترده بر مبادی امور و عواقب آن می‌باشد؛ همچنین حکیم، کسی است که حمد و ستودگی وافر، قدرت کامل و رحمت فراوان دارد و هر چیزی را جای مناسبش قرار می‌دهد و نمی‌توان به او اعتراض کرد.

حکمت خداوند، بر دو نوع است:

نوع اول: حکمت در آفرینش؛ خداوند، آفریدگان را به حق آفریده و منظورش،از آفرینش مخلوقات حق بوده است؛ بدین ترتیب تمام آفریده‌ها را به بهترین نظم آفریده و ترتیبی کامل به آنها داده است و هر مخلوقی را بگونه‌ای که شایسته آن می‌باشد، آفریده و بلکه به هر جزئی از اجزای مخلوقات و به هر عضوی از اعضای حیوانات خلقت و شکل مناسب آن را داده است. بگونه‌ای که هیچ کمبود و نقصی، در آفرینش او مشاهده نمی‌شود. چنانچه اگر همه مخلوقات از اول تا آخر جمع شوند و عقل‌های خود را بکار بندند تا آفرینشی همانند آفرینش خدا پیشنهاد کنند، نخواهند توانست؛ آنان، به هیچ عنوان توانایی چنین کاری را ندارند. چراکه اگر عقلا و فرزانگان، بتوانند بسیاری از حکمت‌های او را دریابند و به بخشی از استواری و نظم هستی پی ببرند، همین، برای آنها کمال است.

خداوند، بندگانش را به مبارزه طلبیده و به آنها فرمان داده است تا در آفرینش او بنگرند و چندین بار به آن نگاه کنند و بنگرند که آیا در آن کمبود و خللی مشاهده می‌کنند؟.

قطعا دیدگان، خسته و ناتوان می‌شوند و نمی‌توانند بر آفریده‌های خدا خرده بگیرند.

نوع دوم: حکمت خدا در شرع و فرمان او؛ خداوند، قوانین را وضع نموده و کتاب‌ها را نازل فرموده و پیامبران را فرستاده تا بندگان، خدا را بشناسند و او را بپرستند.

پس چه حکمت و فضل و کرمی بزرگ‌تر از این می‌تواند باشد؟ براستی که شناخت و پرستش خداوند یگانه و انجام دادن عمل فقط برای او و ستایش نمودن و سپاس گفتن او، بهترین بخشش الهی به بندگانش می‌باشد و هرکس، از این نعمت برخوردار شود، به برترین فضیلت رسیده است.

پرستش و ستایش خداوند، بزرگ‌ترین سعادت و مایه آرامش و سرور دل‌ها و ارواح است؛ همانطور که تنها عامل دستیابی انسان به سعادت ابدی و نعمت پایدار می‌باشد. اگر در فرمان و قانون الهی جز این، حکمت دیگری وجود نداشت، باز هم کافی بود؛ چراکه این، حکمت بزرگی است که اساس خوبی‌ها و کامل‌ترین لذت‌ها می‌باشد و بهشت و جهنم برای آن آفریده شده و آفرینش مردم نیز به خاطر آن بوده است.

از سوی دیگر دین و شریعت، هر خوبی و خیری را در بردارد.

آموزه‌ها و فرموده‌های الهی، دل‌ها را از علم و یقین و ایمان و باورهای درست مالامال می‌نماید، انحراف دل‌ها را می‌زداید و اخلاق زیبا و کار شایسته و هدایت و صلاح را به بار می‌آورد.

اوامر و نواهی خداوند، در نهایت حکمت و صلاح قرار دارند و مایه اصلاح دین و دنیا می‌باشند. او، تنها به چیزی دستور می‌دهد که مصلحت خالص است و یا مصلحت و سود در آن بیشتر می‌باشد و فقط از چیزی نهی می‌کند که زیان محض است یا زیان آن بیشتر می‌باشد. از حکمت شریعت و قانون اسلامی، این است که همانگونه که مایه صلاح و درستی دل‌ها و اخلاق و اعمال و استقامت بر راه راست می‌باشد، سبب بهبود دنیا نیز می‌گردد و امور دنیا، جز با دین راستینی که محمد مصطفی جآورده، سامان نمی‌یابد و درست نمی‌شود.

این، امری است که هر فرد عاقل، آن را مشاهده و احساس می‌کند. زیرا اوضاع امت محمد جتازمانی که تمام اصول و فروع این دین و رهنمودهای آن را انجام می‌دادند، در نهایت درستی و خوبی بود و چون از دین، منحرف شدند و بسیاری از رهنمودهای آن را ترک گفتند و آموزه‌های والای آن را در زندگی خود پیاده نکردند، گذشته از آنکه در دین دچار انحراف گشتند، دنیایشان نیز دچار آشفتگی و انحراف شد.

به ملت‌های دیگری که در اوج قدرت و تمدن قرار دارند بنگرید که به خاطر عاری بودن قدرت و تمدن آنان از روح و رحمت و عدالت دین، زیان قدرت و تمدنشان، از سود آن بیشتر و شرّ آن از خیرش، بزرگ‌تر می‌باشد؛ بگونه‌ای که دانشمندان و فرزانگان و سیاستمداران چنین تمدنی، از کنترل آسیب‌ها و آفت‌های برآمده از تمدن و قدرت، ناتوان هستند و تا زمانی که همچنان به بی‌دینی خود ادامه دهند، توانایی چنین کاری را نخواهند داشت. لذا این، از حکمت الهی است که دین و قرآنی که محمد مصطفی جآورده، بزرگ‌ترین دلیل راستگویی او و صداقت آنچه که آورده، می‌باشد. خلاصه اینکه حکمت خداوند حکیم در آفریده‌هایش به چشم می‌خورد و او در احکام تقدیری و شرعی و جزائی خود، باحکمت است. فرق احکام تقدیری با احکام شرعی این است که احکام تقدیری به آنچه خداوند به وجود آورده و مقدر نموده است، مربوط می‌شود؛ بدین سان هرچه او بخواهد، می‌شود و هر آنچه او نخواهد، نمی‌شود.

احکام شرع متعلق به چیزهایی است که او مشروع نموده است وهیچ بنده‌ای از این دو بیرون نیست. پس هر دو حکم اعم از تقدیری و تشریعی، در بنده‌ای که کارهای مورد پسند و رضایت خدا را انجام می‌دهد، جمع شده‌اند؛ برعکس، هرکس، کارهایی بکند که خدا دوست ندارد، فقط حکم تقدیری خداوند در او یافت می‌شود؛ زیرا او، آنچه را که می‌کند، به تقدیر و قضای الهی انجام می‌دهد. اما حکم شرعی در او یافت نمی‌گردد؛ چراکه او، کارهای مورد پسند خداوند را ترک کرده است. پس خیر و شر و طاعات و گناهان، متعلق و تابع حکم تقدیری هستند و آنچه خداوند دوست می‌دارد، تابع و متعلق به حکم شرعی می‌باشد [۵۳]. [۵۳] الحق الواضح المبین ص ۴۸-۵۴ و ن.ک شرح النونیة هراس ۲/۸۰ و ن.ک: تفسیر سعدی ۵/۶۲۱ و توضیح المقاصد و تصحیح القواعد فی شرح قصیدة الامام ابن قیم از احمد بن ابراهیم بن عیسی ص ۲/۲۲۶.