اسما و صفات الهی

فهرست کتاب

مبحث اول: رقابت مناهج باطل با منهج رسول الله ص

مبحث اول: رقابت مناهج باطل با منهج رسول الله ص

کسانی که در باب اعتقادات از منهج سلف صالح منحرف شدند، با سلف صالح به مخالفت می‌پردازند و گمان می‌کنند که منهج آنها سالم‌تر، محکم‌تر و علمی‌تر از منهج سلف است. برخی از آنها هم دست به فریبکاری می‌زنند و مدعی می‌شوند که منهج سلف سالم‌تر، و منهج خلف محکم‌تر است.

بعضی از مخالفان هم راه افراط را پیش گرفته و پایشان را از گلیم‌شان درازتر کرده و اصحاب بزرگوار را به ساده نگری متهم می‌کنند و می‌گویند: آنها حقی را که خداوند نازل نموده، خوب نفهمیده‌اند.

بله، این ستمگران به اندازه‌ای از حد و مرز خود تجاوز کرده‌اند که علم و دانش پیامبر بزرگوار اسلام را هم زیر سؤال برده‌اند. این افراد مغرور و فریب خورده مدعی‌اند که رسول اکرم صحقایق علوم الهی و کلیات را خوب نفهمیده است؛ لذا به گمان آنان، پیامبران این صلاحیت را ندارند که صاحبان علم و خرد و معرفت را مورد خطاب قرار دهند و صرفا صلاحیت مخاطب قرار دادن عوام را دارند. برخی دیگر هم گمان می‌کنند که پیامبران حقایق علوم را درک کرده‌اند؛ اما برای مردم بیان ننموده‌اند؛ بلکه با مردم بر اساس تصورات آنان، صحبت کرده‌اند. و با این کارشان، پیامبران را به فریبکاری و گمراهی متهم می‌کنند.

گروهی دیگر گمان می‌کنند که پیامبران حقایق علوم را دانسته‌اند و بیان نموده‌اند؛ اما نمی‌توان حق را از کلام آنها شناخت؛ بلکه سخن آنها نیاز به تأویل دارد.

شیخ الاسلام ابن تیمیه این گروه را اهل تخیل، اهل تأویل و اهل تجهیل نام نهاده و در تألیفات خود در مورد آنها بسیار نوشته است؛ زیرا آنها با دستورات پیامبر به مخالفت برخاسته و راه فریبکاری و دجل را با مردم در پیش گرفته‌اند.

«اهل تخیل، همان فیلسوف نمایان، متکلمان، صوفیان و فقیه نمایانی هستند که می‌گویند: آنچه را که پیامبر در مورد ایمان به خدا و روز آخرت فرموده در حقیقت چیزهای خیالی است تا اینکه مورد استفاده‌ی طبقه‌ی عوام قرار گیرد نه اینکه حق را بیان نموده و مردم را هدایت کرده و حقایق را توضیح داده است.

اینها دو گروهند: گروهی از آنها می‌گویند: پیامبر حقایق را آنگونه که هستند، درک نکرده است و معتقدند که: بعضی از فیلسوفان خدا شناس و همچنین افرادی به نام اولیای خداوند وجود دارند که آن حقایق را می‌دانند. و گمان می‌کنند که برخی از فیلسوفان و اولیای خداوند بیشتر از پیامبران به خدا و روز آخرت علم دارند. این سخن همان فیلسوفان و باطنیه‌های ملحد است. مثل باطنیان شیعه و باطنیان صوفی. و فارابی و امثال او چنین اعتقادی دارند.

گروهی دیگر از آنها می‌گویند: پیامبر حقایق را فهمیده؛ اما ضد آنها را بیان داشته است و قصدش این بوده که مردم ضد آن حقایق را بفهمند؛ زیرا مصلحت مردم در اعتقاداتی است که با حق مطابقت ندارد. از گروه می‌توان به ابن سینا اشاره کرد.

همچنین این گروه می‌گویند: واجب است که پیامبر مردم را به اعتقاد به تجسیم دعوت نماید، هر چند که باطل است. و به معاد جسمانی دعوت دهد هرچند که باطل است. و به مردم خبر ‌دهد که بهشتیان غذا می‌‌خورند هرچند که باطل است.

زیرا دعوت مردم فقط از این راه ممکن است که حاوی دروغ برای مصلحت بندگان است. بله، این است سخن این گروه در مورد ایمان به خدا و روز آخرت» [۲۷۸].

«اما اهل تأویل می‌گویند: پیامبر در مورد نصوص وارده در خصوص صفات خداوند این هدف را دنبال نکرده که مردم به باطل اعتقاد داشته باشند؛ بلکه هدفش معانی‌ای بوده‌اند که آنها را بیان ننموده و حتی به آنها اشاره‌ای هم نکرده است. بلکه خواسته تا مردم خود بدان بنگرند و حق را با عقل خودشان درک نمایند. سپس برای عدول از مدلول این نصوص تلاش علمی‌ کنند. و هدف از این کار، امتحان آنها بوده است تا ذهن خویش را برای عدول نصوص از مدلول و مقتضای خود بکار ببرند و حق را از باطل بشناسند. این، سخن جهمیه، متکلمین، معتزله و کسانی است که در بعضی از این اعتقادات آنها را همراهی کرده‌اند» [۲۷۹].

و صنف سوم که همان اهل تجهیل هستند، تعدادی از اهل سنت و پیروان سلف هستند که می‌گویند: «پیامبر و جبریل معانی آیات وارده در خصوص صفات را درک نکرده‌اند و و سابقین اولین نیز آنها را ندانسته‌اند. همچنین در مورد احادیث وارده در خصوص صفات می‌گویند: هیچ کس بجز خداوند معنای آنها را نمی‌داند، هر چند که پیامبر خود آنها را بیان داشته است. لذا براساس این سخن آنان، پیامبر سخنانی بیان نموده که معنای آنها را ندانسته است» [۲۸۰].

[۲۷۸] مجموعه فتاوای شيخ الاسلام (‌۵/۳۲) و نگا: مجموعه فتاوی (۱۶/۴۴). [۲۷۹] مجموعه فتاوای شيخ الاسلام (‌۵/۳۴) و نگا: مجموعه فتاوی (۱۶/۴۴۱). [۲۸۰] مجموعه فتاوای شيخ الاسلام (‌۵/۳۴) و نگا: مجموعه فتاوی (۶/۴۴۲).