مبحث اول: معرفی اهل حق (اهل سنت و جماعت)
اهل حق در میان این امت و سایر امتها کسانی هستند که خداوند آنان را به راه راست هدایت نموده است: ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ﴾[الفاتحۀ: ۶-۷]. «خدایا! ما را به راه راست هدایت کن؛ راه کسانی که بدانان نعمت دادهای».
و آنانی که خداوند به آنها نعمت ارزانی داشته، کسانی هستند که در موردشان میفرماید: ﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَ﴾[النساء: ۶۹]. «کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، ـ روز رستاخیز ـ همنشین کسانی خواهند بود که خداوند بدیشان نعمت ـ هدایت ـ داده است و آنها هم عبارتند از: پیغمبران، صدیقین، شهیدان و بندگان صالح و نیکوکار».
اهل حق در میان امت اسلامی، کسانی هستند که دین خدا را شناخته و بر آن، استوار و پایدار ماندهاند و در اصطلاح به آنها «اهل سنت و جماعت» یا «سلف صالح» میگویند.
به آنها اهل سنت میگویند چون که از پیروان رسول الله صهستند؛ پیامش را فهمیدهاند و از آن پیروی مینمایند.
و اهل جماعت میگویند زیرا آنها بر حقیقتی که از جانب خداوند آمده است اجتماع نمودهاند. لذا نامگذاری آنان بنا بر دستوری است که خدا و رسولش صادر نمودهاند مبنی بر اینکه از پیامبر اکرم صپیروی کنند و بر پیروی از حق اجتماع نمایند و از تفرقه و اختلاف بپرهیزند.
از آنجایی که مهاجرین و انصار از میان صحابه، بهترین نمایندگان علمی و عملی اسلام بشمار میروند، روش و منهج آنها الگو و مقتدا قرار گرفته است. آری، آنان سلف صالح این امت و کسانی هستند که در عصر نزول قرآن میزیستهاند، تربیت یافتهی معلم بشریت ؛محمد رسول الله ص؛ هستند، قرآن و پیامبر را بهتر از همهی امت درک کردهاند، خداوند گواهی داده است که آنها از بعدیها بهتر و برترند و رسول الله صدر حالی دنیا را وداع نمود که از آنها راضی و خشنود بود.
و اینگونه راهی را که آنان طی کردند و منهجی را که بر اساس آن حرکت نمودند، به عنوان پرچم و چراغی بر فراز راه راست قرار گرفته و واجب است نسلهای بعدی آن را نصب العین خویش قرار دهند و در آن مسیر حرکت کنند. و این راه و روش را «مذهب سلف صالح» نام نهادهاند. و هر کس که این راه را طی نماید، در حقیقت، در راه و مذهب سلف صالح گام برداشته است.
ابن بدران اهل حق و مذهب آنها را معرفی مینماید و میگوید: «گروه نجات یافته، یک گروهاند. آن هم گروهی است که راه و روش پیامبر بزرگوار و اصحاب کرام و تابعین را در پیش گرفتهاند؛ آنان آیات و احادیث صفات خداوند را همانگونه که آمدهاند، بدون تشبیه، تمثیل، تأویل و تعطیل میخوانند و بدانها اعتقاد دارند...». امام ابو محمد بن حزم نیز در کتاب خود «الفصل» به همین مطلب اشاره میکند و میگوید: «اهل سنت همان اهل حقاند و هر که با آنها مخالفت ورزد، اهل بدعت است. چرا که اهل سنت همان اصحاب بزرگوار و تابعین کرام میباشند که راه و روش اصحاب را در پیش گرفتند. بعد از آنان هم اهل حدیث و پیروان آنها از فقها هستند که نسل به نسل تا به امروز آمدهاند و همچنین طبقهی عوامی است که در شرق و غرب از آنها پیروی مینمایند.»
سفارینی سدر تبیین مراد از مذهب سلف صالح میگوید: «مذهب سلف شامل راه و روشی است که اصحاب کرام و تابعین و تبع تابعین آن را طی کردند. همچنین راه آن امامان دینی است که علما به امامت آنها گواهی داده و جایگاه والای آنها در دین شناخته شده است و مردم کلام آنها را نسل به نسل پذیرفتهاند. غیر از کسانی که بدعت سازی کردهاند و یا با لقبی غیر مقبول شهرت پیدا کردهاند، مانند: خوارج، رافضی، قدریه، مرجئه، جبریه، جهمیه، معتزله و کرامیه» [۱۰۴].
وقتی که سلف صالح همان اصحاب بزرگوار پیامبر هستند، پس کسانی که بعد از آنها راه و روش آنان را در پیش گیرند و دارای منهج آنها باشند، شایسته است که آنها را به یار و یاوران روش سلفی نام نهاد؛ زیرا آنها در راه و روش با صحابه مشترکند.
امامان بزرگوار، علم و دانش سلف صالح را به ارث برده و مردم جایگاه و مکانت آنها را شناخته و به امامت آنها اقرار نمودهاند و مذهب آنها در حقیقت، نمایندهی مذهب علمای گذشته است.
شیخ حرمین ابوالحسن محمد بن عبدالملک گرجی که از امامان شافعی مذهب است در کتابش «الفصول في الاصول عن الائمة الفحول إلزاما لذوي البدع و الفضول» میگوید: امامان دین در حقیقت وارثان گذشتگاناند. و آنها عبارتند از: شافعی، مالک، ثوری، احمد بن حنبل، بخاری، سفیان بن عیینه، عبدالله بن مبارک، اوزاعی، لیث بن سعد و اسحاق بن راهویه. آنگاه اعتقادات آنها را نقل مینماید.
ما باید بدانیم که امامان گذشته بسیار بیشتر از این هستند؛ اما نویسنده تنها به ذکر این مجموعه اکتفا نموده است؛ زیرا آنها در دوران خویش، الگو بودند و در کل، صاحب مذهب بودهاند. همچنین آنها جامع شرایط امامت بودند و صلاحیت اقتدا را داشتند و دیگران در چنین سطحی نبودند، هر چند که امامان بزرگوار دیگری هم وجود داشتند که بعضیها از آنها پیروی مینمودند. [۱۰۵]
امام لالکائی در «شرح اصول اعتقاد اهل السنة» تعداد زیادی از بزرگوارانی را که به راه وروش سلف حرکت میکردند، ذکر نموده است [۱۰۶].
بارزترین شخصیتی که منهج سلف صالح را بطور کامل فرا گرفت و از آن دفاع نمود، امام احمد بن حنبل بود. همان کسی که خداوند دین خود را در برابر فتنهی خلق قرآن توسط ایشان حفظ نمود. به همین سبب، پیروی از وی و از فقه ایشان، پیروی از منهج سلف صالح بشمار میرود.
ابو الحسن اشعری میگوید: «ما محبت کسانی را که خداوند آنان را بعنوان یار و یاور پیامبرش انتخاب نمود، جزو دینمان میدانیم و آنها را تعریف و تمجید مینماییم و دوستشان داریم» [۱۰۷].
همچنین میگوید: «سخن و دیانت ما عبارت است از: پایبندی به قرآن و سنت پیامبر اسلام و روایات صحابه و تابعین و امامان حدیث. ما به اینها چنگ میزنیم و آنچه را که امام ابوعبدالله احمد بن حنبل ـ خداوند سیمایش را نورانی و درجات وی را بلند نماید و ایشان را جزای خیر فراوانی عنایت کند ـ گفته است، میپذیریم و با کسانی که با رأی او مخالفت کنند، مخالفت مینماییم، زیرا او امامی فاضل و رهبری کامل بود که خداوند بوسیلهی او حق را آشکار ساخت، گمراهی را برطرف کرد، راه حق را واضح نمود و بدعت بدعت گذاران، فریب فریب کاران و شبههی شبهه افکنان را بوسیلهی او قلع و قمع نمود. پس رحمت خداوند بر این امام بزرگوار و فاضل باد» [۱۰۸].
سفارینیسبعد از معرفی مذهب سلف صالح که آن را ابتدای این مبحث نقل نمودیم، علت انتساب مذهب سلف صالح را به امام احمد بن حنیل بیان میکند و میگوید: «بعد از قرن دوم هجری با ترجمهی کتابهای بیگانگان به زبان عربی، آن هنگامی که بدعتها ظهور کردند و میان مردم گسترش یافتند و گرفتاریها افزایش یافت و مأمون موضوع خلق قرآن را مطرح کرد و مذهب معتزله به سبب انحراف خلفا از مذهب حق، ظهور چشمگیری پیدا کرد، کسی که در این برههی هولناک، شجاعانه برای شکست و رَد نظریات و ابطال و تحریف مذهب آنها قیام کرد و پیروان آنها را بشدت نکوهش و مذمت نمود، امام احمد بن حنبل بود. وی به نکوهش کسانی پرداخت که به آن مذهب گرویدهاند یا بدان تکیه نمودهاند و یا نسبت به آن گرایش پیدا کرده و یا از آن دفاع میکردند و از طرف دیگر، اهل حق را در عصر خویش به اعتماد به مذهب حق تشویق نمود و آنها را نوید داد.
به همین سبب است که مذهب سلف به ایشان نسبت داده شده است. حال آنکه مذهب ایشان همان مذهب نقل شده از سایر ائمهی دین و حق ثابت و مشهوری است که از بزرگان گذشتهی امت نقل شده است» [۱۰۹].
[۱۰۴] لوامع الأنوار البهية (۱/۲۱). [۱۰۵] مجموعه فتاوای ابن تيميه (۴/۱۷۵-۱۷۹). [۱۰۶] شرح اصول اعتقاد اهل السنة (۱/۲۹- ۴۹). [۱۰۷] الإبانة ص (۱۱). [۱۰۸] الإبانة ص (۹). [۱۰۹] لوامع الأنوار البهية (۱/۲۱).