اصل سوم: پاک دانستن خداوند از تشبيه، تمثيل و همهی صفات نقص
این موضوع نزد سلف صالح و پیروان آنها بسیار واضح و روشن است؛ زیرا مهمترین هدف آنها تنزیه و تقدیس خداوند از هر عیب و نقصی میباشد.
البته نزد آنان تنزیه خداوند تنها به معنای نفی تشبیه نیست؛ بلکه آنان او را مطلقا از تشبیه و صفاتی که شایستهی او نیستند، منزه و پاک میدانند. همچنین او را تسبیح گفته و به روشهای مختلف، پاکی او را بیان میکنند. حال آنکه مخالفان آنان تمام تلاش خود را جهت نفی تشبیه بکار گرفتند و در این مسیر گمراه شدند؛ چرا که صفات خداوند متعال را به بهانهی اینکه منجر به تشبیه میشود، نفی کردند.
این اصل، بسیار واضح است و نصوص فراوانی در قرآن بر آن دلالت مینماید:
﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾[الشوری: ۱۱].
«هیچ چیزی همانند خدا نیست ـ و نه او در ذات و صفات به چیزی از چیزهای آسمان و زمین میماند و نه چیزی از چیزهای آسمان و زمین در ذات و صفات بدو میماند ـ و او شنوا و بینا است».
﴿وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ ٤﴾[الاخلاص: ۴].
«و کسی همتا و همگون او نمیباشد».
اهل سنت و جماعت بنا به شناختشان از قرآن کریم معتقدند که خداوند متعال نه در ذات و نه در صفاتش، مشابهتی با هیچ یک از مخلوقاتش ندارد. شارح طحاویه رحمه الله میگوید: «اهل سنت و جماعت اتفاق نظر دارند که خداوند در ذات، صفات و افعالش نظیر و مانندی ندارد» [۱۳۲].
امام ابو حنیفه رحمه الله در کتاب «الفقه الأکبر» میگوید: «تمام صفات خداوند متفاوت با صفات مخلوقاتش میباشد؛ او علم و قدرت دارد و میبیند اما نه مانند علم و قدرت و دیدن ما» [۱۳۳].
نعیم ابن حماد میگوید: «هر که خداوند را به چیزی از مخلوقاتش تشبیه کند، کافر میشود. همچنین هرکس اوصافی را که خداوند خودش را بدانها توصیف نموده، انکار کند، کافر میشود؛ البته در اوصافی که خداوند خودش را بدانها توصیف نموده یا پیامبرش بیان کرده است، هیچ تشبیهی وجود ندارد» [۱۳۴].
اسحاق بن راهویه میگوید: «هر کس، خداوند را توصیف کند و او را به صفات یکی از مخلوقاتش تشبیه کند، کافر میشود» [۱۳۵].
شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: «از ربیع بن سلیمان روایت است که گفت: در مورد صفات خداوند متعال از امام شافعی رحمه الله پرسیدم. او گفت: حرام است که عقل انسان خداوند را به تصویر بکشد، حرام است که خیال انسان او را محدود کند، حرام است که گمانها او را معین کند، بر مغزها نیز حرام است که در مورد ذات وی بسیار فکر نماید و بر نفس انسان حرام است که دربارهی او کنجکاوی کند مگر به آن اندازهای که در سخنان خدا و پیامبرش آمده است» [۱۳۶].
شیخ الاسلام ابنتیمیه میگوید: «خداوند بزرگ در ذات مقدسش با اسماء و صفاتش و همچنین در افعالش هیچ همتا و نظیری ندارد. ما همانگونه که یقین داریم که خداوند متعال ذات و افعال حقیقی دارد، یقین داریم که خداوند دارای صفات حقیقی است. و هیچ چیز در ذات و صفات و افعالش مانند او نیست. و هر آنچه که موجب نقص و یا حدوث گردد، خداوند از آن پاک است؛ زیرا خداوند مستحق آنگونه کمالی است که بالاتر از آن کمالی وجود ندارد و از آنجایی که عدم بر او راه ندارد، نمیتوان برای خداوند حدوث قائل شد؛ زیرا عدم برای خداوند معنایی ندارد» [۱۳۷].
شیخ مرعی بن یوسف کرمی حنبلی با بیان این اصل میگوید: «خداوند بزرگ با تمامی حوادث و مخلوقات تفاوت دارد؛ ذات او مانند ذات موجودات نیست و صفاتش مانند صفات مخلوقات نمیباشد. او با هیچ یک از مخلوقات و امور حادث مشابهتی ندارد. او منفرد و یکتا است؛ در ذات، صفات و افعالش همتایی ندارد؛ زیرا او وجود مطلقی است که زمان و مکان برای وی مطرح نیست؛ خداوند قائم به ذات خود است و در تمامی افعالش مستقل میباشد. هر چیز زیبا و با ارزش و یا جسم و تمثیلی که به دل و فکر انسان خطور میکند خداوند متفاوت با آنها است: ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞ﴾[الشوری: ۱۱]. «هیچ چیز مانند او نیست». مگر نمیبینید هنگامی که خداوند بر کوه تجلی نمود، کوه از عظمت او از هم پاشید. پس خداوند بر هر چیزی که تجلی کند و ظاهر شود، آن چیز از بین میرود؛ همینگونه اگر دل انسان خواسته باشد، توهمی در مورد وی داشته باشد، هلاک میگردد. لذا به اخباری که راجع به خود فرموده، بسنده نمایید و خالصانه تسلیم او شوید.» [۱۳۸]
تفاوت ميان تنزيه پيامبران و پيروانشان با تنزيه معطله
تمام گروهها با ذکر صفاتی برای خداوند و نفی کردن صفاتی دیگر از وی مدعی آن هستند که هدفشان بیان تقدیس و پاکی پروردگارشان میباشد.
اما هر ادعایی نمیتواند درست باشد؛ اینجاست که معطله با نفی کلام خداوند، استوای بر عرش، عروج فرشتگان بسوی او، علوّ خداوند متعال، وجه، دست و مانند اینها به گمان خودشان میخواهند تقدیس و تنزیه خداوند را نشان دهند.
در حقیقت، آنها با این سخنانشان خداوند متعال را متهم به دروغگویی کردهاند و اینگونه خودشان گمراه شده و دیگران را نیز گمراه ساختهاند؛ چرا که آنها در این اعتقاداتشان با پیامبران و پیروان راستین آنان مخالفت کردهاند. چون که راه پیروان حق همانا اثبات صفاتی است که خداوند آنها را برای خودش اثبات نموده و یا پیامبرانش آنها را بیان کردهاند با این اعتقاد که همهی اینها صفات کمال و جلالاند. و صفات نقص را از خداوند نفی نمودهاند، همانگونه که تشبیه را نفی کردهاند.
قابل یادآوری است که برخی از پژوهشگران تلاش نمودهاند تا فاصلهی اهل سنت و جماعت و گمراهانی که صفات خداوند را نفی میکنند، کم نمایند، آنهم به بهانهی اینکه هدف هر دو گروه، تقدیس وتنزیه خداوند میباشد [۱۳۹].
آنها با این کار میخواهند برای کسانی که در این باب گمراه شدهاند، عذر و بهانه بیاورند و منهج آنها را در کنار منهج اهل حق قرار دهند.
ما باید بدانیم که سهل انگاری در خصوص کسانی که از راه راست منحرف شدهاند و صفات خداوند را انکار کردهاند، خطایی بسیار بزرگ است؛ زیرا اعتقاد آنها موجب تکذیب خدا و پیامبر میشود. نباید خطای آنها را به دلیل حق خواهیشان مورد چشم پوشی قرار داد؛ زیرا چه بسیارند کسانی که طالب حق هستند اما به حق نمیرسند. و اگر چنین منطقی، جایز و صحیح باشد، هر کار شرک آمیز و گمراه کننده توجیه میشود و تمام مشرکان مدعی میشوند که هدف ما تقدیس خداوند متعال است.
در تنزيه خداوند تنها نفی تشبيه کافی نيست
دو اصل وجود دارد که با یکدیگر متلازم و وابستهاند: یکی، توصیف خداوند به آنچه خودش را بدانها توصیف نموده و یا پیامبر بیان داشته است. دیگری، نفی مشابهت بین صفات خداوند و صفات مخلوقات. البته باید دانست که برای اثبات کنندگان صفات، تنها نفی تشبیه بدون اکتفا بر صفاتی که در قرآن و سنت آمدهاند، کافی نیست. چرا که اگر عدم اکتفا به صفات وارده در قرآن و سنت جایز میبود، خداوند به اعضا و افعالی توصیف میشد که در حق او ممتنع هستند. همچنین در این صورت، خداوند بدون تشبیه با نقص و عیبهایی توصیف میشد که جایز نیست؛ مانند اینکه کسی بگوید: خداوند گریه میکند اما نه مانند گریهی انسان، یا خداوند ناراحت میشود اما نه مانند ناراحتی انسان، یا خداوند گرسنه و تشنه میشود اما نه مانند گرسنگی و تشنگی انسان. [۱۴۰]
به چنین گویندهای باید گفت: شما راه را گم کردهاید و از راه مستقیم منحرف شدهاید؛ هرگز با نسبت دادن این معایب و نواقص به خداوند کاری را انجام ندادهاید که مایهی خیر دین و دنیا باشد. نفی تشبیه شما هیچ سودی به حال شما ندارد؛ بلکه شما باید این صفات را بطور کلی نفی کنید؛ زیرا اینها صفات نقصاند.
[۱۳۲] شرح العقيدة الطحاوية ص (۱۲۰). [۱۳۳] شرح العقيدة الطحاوية ص (۱۲۰). [۱۳۴] منبع سابق. [۱۳۵] منبع سابق. [۱۳۶] - مجموعه فتاوی شيخ الاسلام (۴/۶). [۱۳۷] مجموعه فتاوي شيخ الاسلام (۵/۲۶) و نگا: (۵/۲۶۳). [۱۳۸] أقاويلالثقات ص (۱۴۳). [۱۳۹] دراسات في الفرق والعقايدالاسلامية عرفان عبد الحميد ص (۲۲۶). [۱۴۰] مجموعه فتاواي شيخالاسلام (۳/۸۲).