مبحث دوم: دلايل مبنی بر اينکه اعتقادات سلف صالح علمیتر، سالمتر و محکمترند
۱- «از نظر عقلی و دینی محال است که چراغ پر فروز نبوت، آن کسی که خداوند او را بسوی مردم فرستاده تا آنها را از تاریکی به سوی نور هدایت کند، قرآن را بر وی نازل فرموده تا اختلافات مردم را فیصله نماید و به مردم دستور داده که در صورت اختلاف در مسایل دینی به او مراجعه کنند. آن پیامبری که مردم را طبق دستور خدا به راه راست دعوت مینمود، خداوند به وی اعلام داشته که دین او کاملترین دین است و نعمت خود را بر او و امتش کامل نموده است؛ با تمام این ویژگیها و سایر ویژگیهای دیگر محال است که پیامبر اکرم موضوع ایمان به الله و شناخت او را رها کند و این امر عظیم را برای مردم ملتبس و مشتبه بگذارد و اسمها و صفات لازم خداوند متعال و همچنین امور جایز و ممتنع در حق او را بیان ننماید.
چرا که معرفت این امور، اصل دین و اساس هدایت به شمار میرود و بهترین و واجبترین چیزی است که دلها کسب میکنند و اندیشهها درک مینمایند؛ پس چگونه ممکن است که قرآن و پیامبر و بزرگترین انسانها بعد از انبیا، این موضوع را از نظر اعتقادی و عملی در زندگیشان پیاده نکرده باشند» [۲۸۱].
۲- خداوند در مورد پیشگامان نخستین مهاجرین و انصار و پیروان راستین آنها گواهی داده که آنها بر حق هستند، آنها را مورد ستایش قرار داده است و رضایت خویش را از آنان اعلان نموده است:
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٠٠﴾[التوبۀ: ۱۰۰].
«خداوند از پیشگامان نخستین مهاجران و انصار و پیروان راستین آنان خوشنود گردید و آنها نیز از خدا خوشنود شدند. و خداوند برای آنان بهشت را آماده ساخته که در زیر ـ درختان و کاخهای ـ آن رودخانهها جاری است و جاودانه در آنجا میمانند. این، پیروزی بزرگ و رستگاری سترگی است».
﴿۞لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ عَلَيۡهِمۡ وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحٗا قَرِيبٗا ١٨﴾[الفتح: ۱۸].
«خداوند از مؤمنانی که زیر درخت با تو بیعت کردند، راضی گردید. پس خدا میدانست آنچه را که در درون دلهایشان ـ از صداقت و ایمان و اخلاص و وفاداری به اسلام ـ نهفته بود. لذا اطمینان خاطری به دلهایشان داد و فتح نزدیکی را پاداششان قرار داد».
همچنین خداوند کسانی را که راهی را غیر از راه آنها در پیش میگیرند، تهدید به عذاب نموده است:
﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا ١١٥﴾[النساء: ۱۱۵].
«و هرکس که با پیامبر بعد از آن که راه هدایت برایش روشن شده است، مخالفت کند و راهی بجز راه مؤمنان در پیش گیرد، او را به حال خودش وا میگذاریم و به دوزخش داخل میگردانیم و با آن میسوزانیم و دوزخ چه بد جایگاهی است».
بدون شک، راه مؤمنان که در آیهی فوق بدان اشاره شده است همان راه صحابه و مهاجرین و انصار است؛ همان راه قرآن و پیامبر است و این راه، بسیار واضح و روشن میباشد. و کسانی که مدعی هستند که صحابه راه ایمان و اسلام را نشناختهاند، دروغ بزرگی به خداوند نسبت میدهند.
در سنت به ثبوت رسیده است که پیامبر اکرم ص همه چیز حتی روش قضای حاجت را به صحابه آموزش داد و فرمود:
«تَرَكْتُكُمْ عَلَى الـْمَحَجَّةِ الْبَيْضَاءِ لَيْلُهَا كَنَهَارِهَا، لا يَزِيغُ عَنْهَا بَعْدِي إِلا هَالِكٌ» [۲۸۲]. «شما را بر راه و روش بسیار واضح و روشنی گذاشتم که شب آن مانند روز آن میباشد و بجز انسان هلاک شده کسی بعد از من از آن تخطی نخواهد کرد».
همچنین به صحت رسیده است که رسول الله صفرمود:
«إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ نَبِيٌّ قَبْلِي إِلَّا كَانَ حَقًّا عَلَيْهِ أَنْ يَدُلَّ أُمَّتَهُ عَلَى خَيْرِ مَا يَعْلَمُهُ لَـهُمْ، وَيُنْذِرَهُمْ شَرَّ مَا يَعْلَمُهُ لَـهُمْ» [۲۸۳]. «بر هر پیامبری که قبل از من مبعوث گردیده است واجب بوده که امتش را بر هر کار خیری که میداند، هدایت نماید و از هر کار شری که میداند، برحذر دارد».
ابوذر میگوید: «پیامبر وفات کرد حال آنکه همه چیز را برای ما بیان داشت حتی در مورد پرندهای که در آسمان بال میزد، معلوماتی به ما آموخت» [۲۸۴].
عمر بن خطاب میگوید: «پیامبر آمد و همه چیز را برای ما بیان داشت، از همان مراحل اول آفرینش انسان تا داخل شدن انسان مسلمان به بهشت و انسان گناهکار به جهنم. بعضیها آن را حفظ و برخی دیگر آن را فراموش کردند.» [روایت بخاری]
پس محال است که پیامبر با بیان همهی مسائل مفید دینی اموری را که مردم به زبان میآوردند و بدانها در مورد معبودشان اعتقاد داشتند، ترک نماید؛ حال آنکه شناخت خداوند غایت همهی شناختها و عبادت او جزو والاترین مقاصد بشمار میرود؛ بلکه شناخت خداوند چکیدهی دعوت پیامبران و رسالتهای الهی است. پس چگونه کسی که ذرهای ایمان و عقل داشته باشد، تصور میکند که پیامبر اکرم ص نهایت تلاش خود را در این باب ننموده است؟
و از آنجایی که پیامبر همهی این امور را بیان نموده، محال است که بهترین افراد این امت (صحابه) و بهترین نسلهای آن در این باب با اضافه و کم کردن، دچار کوتاهی شده باشند.
۳- کسانی که با راه و منهج صحابهی پیامبر اکرم صمخالفت میکنند، جوجههای فیلسوف نمایان، پیروان هند و یونان، وارثان مجوس و مشرکین، گمراهان یهود و نصارا، صابئین و امثال آنها هستند. چگونه اینها از وارثان پیامبران و صاحبان قرآن آگاهی بیشتری دارند؟
[۲۸۱] مجموعه فتاوای شيخ الاسلام (۵/۶). [۲۸۲] روایت ابن ماجه (۴۳) و حاکم (۱/۹۶) و أحمد (۴/۱۲۶) و آلبانی در سلسلهی صحیحه (۵۹) آنرا صحیح دانسته است. ناشر [۲۸۳] روایت صحیح مسلم (۴۸۸۲). ناشر [۲۸۴] روایت طبرانی در المعجم الکبیر (۱۶۴۷) و آلبانی در سلسلهی صحیحه (۱۸۰۳) آنرا صحیح دانسته است. ناشر