اسما و صفات الهی

فهرست کتاب

اصل هفتم: خودداري از بحث و گفتگو پیرامون حقیقت ذات و صفات خداوند

اصل هفتم: خودداري از بحث و گفتگو پیرامون حقیقت ذات و صفات خداوند

ذات خداوند متعال هیچ همتا و همگونی ندارد؛ همچنین صفاتش بی‌نظیر می‌باشند؛ زیرا سخن گفتن در مورد صفات، برگرفته و فرع سخن گفتن در مورد ذات خداوند متعال است. و از آنجایی که حقیقت ذات، قابل درک نیست، ماهیت و حقیقت صفات نیز قابل درک نمی‌باشد. و مصداق سخن ما، فرموده‌ی خداوند متعال است که:

﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ[الشوری: ۱۱].

«هیچ چیز مانند الله متعال نیست».

اینجاست که کسانی که منهج قرآنی را بخوبی درک کرده‌اند از سؤال کردن در مورد ماهیت و چگونگی ذات خداوند متعال و صفاتش منع نموده‌اند؛ زیرا ماهیت ذات و صفات قابل درک نیستند؛ پس نباید گفت: خداوند چگونه است؟ خداوند چگونه بر عرش قرار گرفت؟ علم، شنیدن و دیدن او چگونه است؟

البته این به معنای نفی صفات از خداوند متعال نیست؛ زیرا خداوند در این باره می‌فرماید: ﴿وَلَا يُحِيطُونَ بِهِۦ عِلۡمٗا[طه: ۱۱۰]. «و آنان هیچگونه احاطه‌ای علمی به خداوند ندارند». ‏ ﴿وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ[البقرۀ: ۲۵۵]. «و آنان به چیزی از علم او احاطه ندارند».

ما باید بدانیم که دیدن خداوند در آخرت ممکن است؛ اما احاطه و فهم حقیقت خداوند، غیر ممکن می‌باشد. همچنین درک معنای علم ممکن است؛ اما احاطه‌‌ی علم الهی غیر ممکن است.

به همین سبب است که پیامبر اسلام صمردم را از اندیشیدن در مورد ذات خداوند متعال منع فرمود و در مقابل آن، دستور داد تا در مورد آفریده‌های خداوند بیندیشند؛ در حدیث آمده است که: «تَفَكَّرُوا فِي خَلْقِ اللهِ، وَلا تَتَفَكَّرُوا فِي اللهِ» [۱۶۸]«درباره‌ی آفریده‌های خداوند بیندیشید و در باره‌ی ذات خداوند نیندیشید».

و در حدیث دیگری آمده است که: «تَفَكَّرُوا فِي آلاءِ اللهِ، وَلا تَتَفَكَّرُوا فِي اللهِ[۱۶۹]«در باره‌ی نعمتهای خداوند بیندیشید و درباره‌ی ذات خداوند نیندیشید».

پیامبر رحمت صبا این رهنمودهایش می‌خواهد فکر انسان را از پرداختن به اموری که نمی‌تواند بخوبی از عهده‌ی آن برآید و آنها را درک کند، راحت نماید. از سهل بن عبدالله شوشتری در مورد ذات الله پرسیدند. وی گفت: «ذات الله، موصوف به صفت علم است و ماهیت او قابل درک و احاطه نیست و در دنیا با چشم دیده نمی‌شود. خداوند بر اساس حقایق ایمانی وجود دارد؛ اما هیچ حد و مرزی ندارد، هیچ کس نمی‌تواند از او آگاهی کامل پیدا کند. چشمان او را در آخرت خواهند دید که با پادشاهی و قدرتش ظاهر شده است. مخلوقات ‌نمی‌توانند به کنه و حقیقت ذاتش پی ببرند. خداوند با نشانه‌هایش خود را به آنها معرفی نموده است. لذا دلها او را می‌شناسند ولی چشمها نمی‌توانند او را درک کنند. مؤمن در روز قیامت با چشم‌هایش به سوی او نگاه می‌کند بدون اینکه بر او احاطه داشته باشد و کنه و حقیقت او را دریابد» [۱۷۰].

ابو جعفر طحاوی در العقیدة الطحاویة می‌گوید: «لا تبلغه الأوهام، ولا تدركه الأفهام، ولا يشبه الأنام» «خیال و عقل انسان به او نمی‌رسد، فهم‌ها از درک او عاجزند و با مخلوقات هیچ مشابهتی ندارد».

در جایی دیگر می‌گوید: «‌رؤیت خداوند توسط بهشتیان بدون احاطه و کیفیت حق است؛ چنانکه قرآن پروردگار ما می‌فرماید:

﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ ٢٣[القامۀ: ۲۲-۲۳].

«در آن روز، چهره‌هایی تر وتازه و شادابند و ‏به پروردگارشان نگاه می‌کنند» [۱۷۱].

[۱۶۸] صحيح الجامع الصغير (۳/۹). [۱۶۹] صحيح الجامع الصغير (۳/۹). [۱۷۰] شرح العقيدة الطحاوية ‌ص (۱۷). [۱۷۱] العقيدة الطحاوية ‌ص (‌۲۶).