اسما و صفات الهی

فهرست کتاب

مطلب اول: اقسام نامها و صفات

مطلب اول: اقسام نامها و صفات

اسم‌های خداوند بر حسب معانی‌شان و صفاتی که در بردارند به چهار نوع تقسیم می‌شوند:

نوع اول: اسم عَلَم که همان الله است. جا دارد که اندیشمندان دینی این اسم را از میان سایر اسم‌ها، یک نوع مستقل و جداگانه بحساب آورند؛ زیرا این اسم حاوی تمامی معانی اسمای حسنی می‌باشد؛ و به همین سبب، همه‌ی اسم‌های دیگر به عنوان صفت برای این اسم می‌آیند؛ چنانکه خداوند متعال می‌فرماید:

﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۖ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ ٢٢ هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَيۡمِنُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَكَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٢٣ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُ[الحشر: ۲۲-۲۴].

«الله کسی است که جز او معبود حقی وجود ندارد. او فرمانروا، منزه، بی عیب و نقص، امان دهنده و امنیت بخشنده، محافظ و مراقب، قدرتمند و چیره، بزرگوار و شکوهمند، والا مقام و فرازمند است. خداوند دور و فرا از چیزهایی است که انباز او می‌کنند. او خداوندی است که طراح هستی و آفریدگار آن از نیستی و صورتگر جهان است و دارای نام‌های نیک و زیباست».

نوع دوم: نامهایی که بر صفات ذاتی پروردگار دلالت می‌نمایند، مانند سمیع، بصیر، علیم، قدیر، حکیم، رحمان و ودود. قابل یاد آوری است که بعضی از علما این صفات و امثال آنها را صفات معنوی می‌نامند.

همچنین صفاتی که پیامبر اکرم صبه ما اعلام داشته که خداوند متصف بدانهاست مانند اثبات دو دست، صورت، دو چشم، ساق، انگشتان و قدم جزو این صفات بشمار می‌آیند و به صفات خبری نیز مشهورند.

نوع سوم: اسم‌هایی که بر صفات فعلی خداوند متعال دلالت می‌نمایند، مانند‌ خالق، رزاق، محیی و ممیت. و تمام افعال خداوند که در قرآن و سنت به ثبوت رسیده‌اند مانند قرار گرفتن خداوند بر عرش، نزول خداوند به آسمان اول در یک سوم آخر شب، آمدنش در روز قیامت برای محاسبه‌ی بندگانش، گرفتن آسمانها در روز قیامت با یک دستش و گرفتن زمین با دست دیگرش، سخن گفتن وی با بندگانش در دنیا و آخرت، همگی جزو صفات فعلی خداوند شمرده می‌شوند.

تفاوت میان صفات ذاتی و فعلی در این است که صفات ذاتی از ازل و برای همیشه لازمه‌ی ذات خداوند هستند و او همچنان و برای همیشه متصف به آنها است. اما صفات فعلی مثل استواء و کلام و نزول به مشیت و خواست خداوند تعلق دارند؛ یعنی اگر خداوند بخواهد، انجام می‌دهد و اگر نخواهد، انجام نمی‌دهد.

نوع چهارم: نامهایی که دال بر صفات تنزیه و تقدیس خداوند هستند و هرگونه عیب و نقصی را از خداوند نفی می‌کنند، مانند: قدّوس، سلام، علی و مانند اینها [۸۷].

علامه ابن قیم دو نوع دیگر به این چهار نوع افزوده است:

نوع اول: صفات جامع و فراگیری که هر یک از آنها بر اوصاف متعددی دلالت می‌نمایند و به یک صفت معین اختصاص ندارند؛ بلکه هر وصف بر معنایش دلالت می‌نماید نه بر یک معنای مفرد؛ مانند مجید، عظیم، صمد. زیرا مجید یعنی کسی که متصف به صفات متعددی از صفات کمال باشد و لفظ آن هم بر این خصوصیت دلالت می‌نماید؛ چرا که برای تکثر و ازدیاد و وسعت وضع شده است.

همچنین عظیم یعنی کسی که متصف به صفات بسیاری از صفات کمال باشد؛ و صمد نیز همانند این است، یعنی سرور و فرمانروایی که در حاکمیتش بی‌عیب باشد، آنگونه که ابن عباس گفته است. و دیگران گفته‌اند: یعنی سرور و فرمانروایی که در سیادتش به نهایت کمال رسیده باشد. ابن انباری می‌گوید: میان اهل لغت اختلافی وجود ندارد که صمد یعنی قدرتی که مافوق تمام قدرتها است و مردم برای رفع نیازها و مسایل خود به او پناه می‌برند.

نوع دوم: صفتی که با اقتران و جمع شدن دو اسم و یا دو صفت با یکدیگر بدست می‌آید؛ البته علاوه بر معنی مستقلی که هر یک از آنها دارد. مانند الغنی الحمید، العفو القدیر، الحمید المجید و تمام صفات و اسم‌های کنار هم در قرآن کریم. زیرا به عنوان نمونه، هر یک از غنی و حمید یک صفت کمال است و کنار هم قرار گرفتن غنی با حمید کمال دیگری است؛ به این معنا که خداوند به خاطر غنی بودنش مستحق ستایش است؛ همچنین بخاطر حمید بودنش مستحق حمد و ثنا است و بخاطر اجتماع این دو صفت، مستحق ستایش دیگری می‌باشد [۸۸].

حلیمی آنگونه که ابن حجر از او نقل نموده است، اسم‌های خداوند را به گونه‌ای دیگر تقسیم کرده است. وی اسم‌های خداوند را به پنج نوع تقسیم نموده که هر نوع آن به یک بعد از ابعاد اعتقادی اشاره دارد:

نوع اول: نامهایی که در جهت اثبات وجود خداوند و رد منکرانش هستند. نامهایی مانند حی، باقی، وارث و سایر نامهایی که به مفهوم اینها هستند، جزو این نوع قرار می‌گیرند.

نوع دوم: نامهایی که توحید و یگانگی خداوند را به اثبات می‌رسانند و کسانی را که غیر خدا را در عبادت خداوند شریک قرار می‌دهند، رد می‌نمایند؛ مانند کافی، علی، قدیر و سایر نام‌های شبیه اینها.

نوع سوم: نامهایی که تنزیه و تقدیس خداوند را اثبات می‌نمایند و اندیشه‌های فرقه‌ی مشبهه را رد می‌کنند؛ مثل قدّوس، مجید، محیط و مانند اینها.

نوع چهارم: نامهایی که دلالت بر این دارند که تمام موجودات را خداوند عز و جل آفریده است و کسانی را که نظام علت و معلول را سبب اصلی آفرینش می‌دانند، رد می‌کنند؛ مثل خالق، بارئ، مصوّر، قوی و مانند اینها.

نوع پنجم: نامهایی که اثبات می‌نمایند خداوند گرداننده‌ی آفریده‌های خویش است و هر گونه بخواهد در آنها تصرف می‌نماید؛ مثل قیوم، علیم، حکیم و مانند اینها. [۸۹]

متکلمین نیز صفات واجب خداوند را به چهار نوع تقسیم کرده‌اند:

نوع اول: صفات نفسی؛ آن هم تنها صفت وجود می‌باشد.

نوع دوم: صفات معانی؛ آنها تنها هفت صفت از صفات معانی را برای خداوند اثبات می‌نمایند و بقیه را انکار می‌کنند. و آن هفت صفت عبارتند از: قدرت، اراده، علم، حیات، سمع، بصر و کلام.

قاعده‌ی تشخیص صفات معانی نزد آنها عبارت است از: صفاتی‌ که به یک معنای وجودی و قایم به ذات خداوند دلالت کنند، صفات معانی هستند.

نوع سوم: صفات معنوی؛ و اینها نیز هفت صفت‌اند و لازمه‌ی هفت صفت مذکور در نوع دوم می‌باشند و آنها عبارتند از: مرید بودن، قادر بودن، عالم بودن، حی بودن، سمیع بودن، بصیر بودن و متکلم بودن. و صفات معنوی نزد متکلمین به کیفیت اتصاف خداوند به صفات می‌باشد.

متکلمینی که صفات معنوی را ذکر کرده‌اند، بنا بر ثبوت آنچه که آنها آن را حالت معنوی می‌نامند و گمان می‌کنند که حالت معنوی یک واسطه‌ی ثبوتی است که نه معدوم‌ است و نه موجود. اما در حقیقت، آنچه را که آنها ذکر کرده‌اند، جز یک خرافه و خیال پردازی نیست؛ زیرا عقل سلیم میان دو چیز که نقیض یکدیگرند، هیچ واسطه‌ای قرار نمی‌دهد؛ چرا که هر آنچه موجود نباشد، حتماً معدوم است. و هر آنچه معدوم نباشد حتماً موجود است و هیچ واسطه‌ای میان این دو وجود ندارد.

نوع چهارم: صفات سلبی؛ و اینها هم نزد متکلمین پنج صفت‌اند که عبارتند از: قدیم، بقاء، مخالفت خلق، وحدانیت و غنای مطلق که آن را قائم به نفس نام نهاده‌اند و منظور آنها این است که نیاز به حیز و مکان ندارد [۹۰].

نزد متکلمین، صفاتی که بیان گردید، صفاتی‌ هستند که برای ذات خداوند واجب‌اند. و صفاتی هم برای خداوند غیر ممکن‌اند. و آنها بیست صفتی هستند که ضد صفات واجب‌اند. و صفات جایز برای خداوند نیز نزد آنها صفاتی هستند که وجود و عدم آنها ممکن باشد.

[۸۷] به سبل السلام (۴/۱۴۸) و بدائع الفواید (۱/۱۶۰) مراجعه نمایید. [۸۸] به بدائع الفواید (۱/۱۶۰۹ رجوع نمایید. [۸۹] فتح الباري (۱۱/۲۳۳). [۹۰] البرهان في العقايد ص (۳).