مطلب چهاردهم: تعيين اسمهای خداوند در پرتو قواعد سابق
در مبحث سابق، قواعدی را ذکر کردیم که بر اساس آنها تعدادی از نامهایی را که علما جزو نامهای خداوند به شمار آوردهاند، در دایرهی نامهای او قرار نمیگیرند. همچنین بعضی از نامهایی را که از دایرهی نامهای خداوند خارج کرده بودند، جزو نامهای خداوند قرار میگیرند.
ما در این مبحث، به نامهایی که در قرآن و سنت آمدهاند، با رعایت قواعد گذشته نگاهی میاندازیم و برای اثبات نامهای خداوند متعال از قرآن و سنت، دلایل کافی ذکر مینماییم بدون اینکه همهی دلایل این باب را متذکر شویم؛ چرا که هدف ما اثبات نامهای خداوند متعال است نه آوردن همهی نصوص و دلایل.
قبل از هر چیز به این نکته اشاره کنیم که اسمهایی که در نصوص وارد شدهاند، بر دو نوعاند:
اول: اسمهایی که در قرآن کریم آمده است.
دوم: اسمهایی که در سنت ذکر شدهاند.
اسمهایی که در قرآن کریم آمدهاند بر دو نوعاند:
نوع اول: اسمهایی که به صورت مفرد آمدهاند؛ یعنی مضاف نشدهاند.
نوع دوم: اسمهایی که به صورت مضاف آمدهاند.
نوع اول: اسمهایی که به صورت مفرد آمدهاند
(۱ - ۱۵) پانزده اسم خداوند متعال که عبارتند از: الله، الرحمن، الرحيم، الـملك، القدوس، السلام، الـمؤمن، الـمهيمن، العزيز، الجبار، الـمتكبر، الخالق، البارئ، الـمصور و الحكيمدر این آیهی قرآن کریم آمده است:
﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۖ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ ٢٢ هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَيۡمِنُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَكَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٢٣ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ يُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٢٤﴾[الحشر: ۲۲-۲۴].
«خداوند کسی است که جز او هیچ معبود حقی وجود ندارد؛ آگاه از جهان نهان و آشکار است. او دارای رحمت عام ـ در این جهان، در حق همگان ـ و دارای رحمت خاص ـ در آن جهان، نسبت به مؤمنان ـ است. خداوند کسی است که جز او معبود حقی وجود ندارد. او فرمانروا، منزه، بیعیب و نقص، اماندهنده و امنیت بخشنده، محافظ و مراقب، قدرتمند و چیره، بزرگوار و شکوهمند و والامقام و فرازمند است. خداوند دور و فراتر از چیزهایی است که انباز او میکنند. او خداوندی است که طراح هستی و آفریدگار آن از نیستی و صورتگر جهان است. دارای نامهای نیک و زیبا است. چیزهایی که در آسمانها و زمین هستند، تسبیح و تقدیس او میگویند و او پیروز و با حکمت است».
(۱۶ - ۱۹) چهار اسم دیگر خداوند متعال که عبارتند از: الأول، الآخر، الظاهر والباطن در این آیهی قرآن کریم وارد شدهاند:
﴿هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ ٣﴾[الحدید: ۳].
«او پیشین و پسین و پیدا و ناپیدا است و او آگاه از همه چیز است».
(۲۰ - ۲۳) چهار اسم که عبارتند از: الحي، القيوم، العلي والعظيم هم در این آیه آمده است:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞۚ لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ وَسِعَ كُرۡسِيُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا ئَُودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ ٢٥٥﴾[البقرۀ: ۲۵۵].
(۲۴ - ۲۵) در آیات زیر نیز دو اسم الأحد والصمدآمده است:
﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ ٢﴾[الاخلاص: ۱-۲].
(۲۶ - ۳۸) سیزده اسم دیگر خداوند متعال که عبارتند از: العلیم، الحلیم، العفوّ، الغفور، السمیع، البصیر، الحقّ، الكبیر، الطیف، الخبیر، الغنی، الحمید والرئوفدر این آیات کلام الله وارد شدهاند:
﴿لَيُدۡخِلَنَّهُم مُّدۡخَلٗا يَرۡضَوۡنَهُۥۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٞ ٥٩ ۞ذَٰلِكَۖ وَمَنۡ عَاقَبَ بِمِثۡلِ مَا عُوقِبَ بِهِۦ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيۡهِ لَيَنصُرَنَّهُ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٞ ٦٠ ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ يُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَيُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِ وَأَنَّ ٱللَّهَ سَمِيعُۢ بَصِيرٞ ٦١ ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ هُوَ ٱلۡبَٰطِلُ وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡكَبِيرُ ٦٢ أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَتُصۡبِحُ ٱلۡأَرۡضُ مُخۡضَرَّةًۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٞ ٦٣ لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ ٦٤ أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱلۡفُلۡكَ تَجۡرِي فِي ٱلۡبَحۡرِ بِأَمۡرِهِۦ وَيُمۡسِكُ ٱلسَّمَآءَ أَن تَقَعَ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِٱلنَّاسِ لَرَءُوفٞ رَّحِيمٞ ٦٥﴾[الحج: ۵۹-۶۵].
(۳۹ - ۴۱) سه اسم الواحد، القهار و الغفارنیز در این آیات ذکر شده است:
﴿لَّوۡ أَرَادَ ٱللَّهُ أَن يَتَّخِذَ وَلَدٗا لَّٱصۡطَفَىٰ مِمَّا يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُۚ سُبۡحَٰنَهُۥۖ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ ٤ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۖ يُكَوِّرُ ٱلَّيۡلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَيُكَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّيۡلِۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ كُلّٞ يَجۡرِي لِأَجَلٖ مُّسَمًّىۗ أَلَا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡغَفَّٰرُ ٥﴾[الزمر: ۴-۵].
(۴۲) و اسم «متعالی» در این آیه وارد شده است:
﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡكَبِيرُ ٱلۡمُتَعَالِ ٩﴾[الرعد: ۹].
(۴۳) و اسم «توّاب» در این آیه ذکر شده است:
﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُوْلَٰٓئِكَ أَتُوبُ عَلَيۡهِمۡ وَأَنَا ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ ١٦٠﴾[البقرۀ: ۱۶۰].
(۴۴) و اسم «وهّاب» در آیهی ذیل آمده است:
﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَيۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةًۚ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ٨﴾[آل عمران: ۸].
(۴۵) و اسم «ولی» در این آیه آمده است:
﴿وَهُوَ ٱلۡوَلِيُّ ٱلۡحَمِيدُ﴾[الشوری: ۲۸].
(۴۶) و اسم «البَرّ» در این آیه ذکر شده است:
﴿إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِيمُ ٢٨﴾[الطور: ۲۸].
(۴۷) و اسم «ودود» نیز در این آیه آمده است:
﴿وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلۡوَدُودُ ١٤﴾[البروج: ۱۴].
(۴۸) و اسم «خلاّق» در این آیه ذکر شده است:
﴿إِنَّ رَبَّكَ هُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِيمُ ٨٦﴾[الحجر: ۸۶].
(۴۹ -۵۰) و دو اسم رزّاق و متین خداوند متعال در این آیه وارد شده است:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِينُ ٥٨﴾[الذاریات: ۵۸].
(۵۱) و اسم «فتّاح» در این آیه آمده است:
﴿قُلۡ يَجۡمَعُ بَيۡنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفۡتَحُ بَيۡنَنَا بِٱلۡحَقِّ وَهُوَ ٱلۡفَتَّاحُ ٱلۡعَلِيمُ ٢٦﴾[سبأ: ۲۶].
(۵۲) و اسم «قدیر» در این آیه ذکر شده است:
﴿﴾[الممتحنۀ: ۷].
(۵۳) و اسم «واسع» نیز در این آیه آمده است:
﴿وَٱللَّهُ يَعِدُكُم مَّغۡفِرَةٗ مِّنۡهُ وَفَضۡلٗاۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٞ﴾[البقرۀ: ۲۶۸].
(۵۴) و اسم «کریم» در این آیه آمده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ ٱلۡكَرِيمِ ٦﴾[الانفطار: ۶].
(۵۵ – ۵۶) و دو اسم قریب و مجیب در این آیه ذکر شدهاند:
﴿إِنَّ رَبِّي قَرِيبٞ مُّجِيبٞ﴾[هود: ۶۱].
(۵۷ – ۵۸) و دو اسم ملیک و مقتدر در این آیه آمدهاند:
﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ فِي جَنَّٰتٖ وَنَهَرٖ ٥٤ فِي مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِيكٖ مُّقۡتَدِرِۢ ٥٥﴾[القمر: ۵۴-۵۵].
(۵۹) و اسم «حَکم» هم در این آیه ذکر شده است:
﴿أَفَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡتَغِي حَكَمٗا وَهُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ إِلَيۡكُمُ ٱلۡكِتَٰبَ مُفَصَّلٗا﴾[الانعام: ۱۱۴].
در سنن ابو داوود، نسائی، صحیح ابن حبان، و مستدرک حاکم از هانی بن یزید س روایت است که رسول الله صفرمود: «إِنَّ اللهَ هُوَ الـْحَكَمُ، وَإِلَيْهِ الـْحُكْمُ» [۶۳]. «خداوند داور است، و هر حکمی به او برمیگردد».
(۶۰) و اسم «مجید» در این آیه آمده است: ﴿إِنَّهُۥ حَمِيدٞ مَّجِيدٞ﴾[هود: ۷۳].
(۶۱) و اسم «شاکر» هم در این آیه وارد شده است:
﴿وَمَن تَطَوَّعَ خَيۡرٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ﴾[البقرۀ: ۱۵۸].
(۶۲) و اسم «شکور» نیز در این آیه ذکر شده است:
﴿وَمَن يَقۡتَرِفۡ حَسَنَةٗ نَّزِدۡ لَهُۥ فِيهَا حُسۡنًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ شَكُورٌ﴾[الشوری: ۲۳].
(۶۳) و اسم «إله» هم در این آیه آمده است:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي فِي ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞۚ وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡعَلِيمُ ٨٤﴾[الزخرف: ۸۴].
(۶۴) و اسم «قوی» نیز در این آیه ذکر شده است:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ قَوِيّٞ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ﴾[الانفال: ۵۲].
(۶۵) و اسم «أعلی» هم در این آیه وارد شده است:
﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى ١﴾[الاعلی: ۱].
(۶۶) و اسم «قادر» نیز در این آیه آمده است:
﴿قُلۡ هُوَ ٱلۡقَادِرُ عَلَىٰٓ أَن يَبۡعَثَ عَلَيۡكُمۡ عَذَابٗا مِّن فَوۡقِكُمۡ﴾[الانعام: ۶۵].
(۶۷) و اسم «أکرم» در این آیه ذکر شده است: ﴿ٱقۡرَأۡ وَرَبُّكَ ٱلۡأَكۡرَمُ ٣﴾[العلق: ۳].
(۶۸) و اسم «کفیل» در این آیه وارد شده است:
﴿وَقَدۡ جَعَلۡتُمُ ٱللَّهَ عَلَيۡكُمۡ كَفِيلًا﴾[النحل: ۹۱].
(۶۹) و اسم «نصیر» در این آیه ذکر شده است: ﴿وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ نَصِيرٗا﴾[النساء: ۴۵].
(۷۰) و اسم «حفی» در این آیه آمده: ﴿إِنَّهُۥ كَانَ بِي حَفِيّٗا﴾[مریم: ۴۷].
(۷۱) و اسم «حفیظ» هم در این سخن خداوند متعال آمده است:
﴿وَرَبُّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٍ حَفِيظٞ﴾[سبأ: ۲۱].
(۷۲) و اسم «مُقیت» فقط در یک جای قرآن کریم آمده است:
﴿وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ مُّقِيتٗا﴾[النساء: ۸۵].
(۷۳) و اسم «رقیب» در این آیه آمده است:
﴿وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ رَّقِيبٗا﴾[الاحزاب: ۵۲].
(۷۴) و اسم «هادی» در این آیه ذکر شده است:
﴿وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ هَادِيٗا وَنَصِيرٗا﴾[الفرقان: ۳۱].
(۷۵) و اسم «حسیب» هم در این سخن خداوند متعال آمده است:
﴿وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِيبٗا﴾[النساء: ۶].
(۷۶) و اسم «صادق» نیز در این آیهی قرآن کریم وارد شده است:
﴿وَأَتَيۡنَٰكَ بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ ٦٤﴾[الحجر: ۶۴].
(۷۷) و اسم «وراث» در آیهی زیر آمده است:
﴿وَكُنَّا نَحۡنُ ٱلۡوَٰرِثِينَ﴾[القصص: ۸۵].
قابل یادآوری است که هیچ مانعی برای ذکر اسم به صیغهی جمع مانند صادقون و وارثون وجود ندارد. و بسیار واضح است که هدف از کلمهی «نحن» (ما) در نصوص فوق، صرفا خداوند متعال است نه کسی دیگر. چرا که اسلوب اعراب در سخن گفتن اینگونه است که فرد بزرگ اگر چه یک نفر هم باشد، کلمهی «نحن» (ما) را برای خودش استعمال مینماید. و همانگونه که میدانید در اینجا «نحن» مبتدا و جمع است و بر اساس قواعد زبان عربی، خبر باید با مبتدا مطابقت داشته باشد و با صیغهی جمع بیاید. در نتیجه، صادقون و وارثون نیز با صیغهی جمع آمدهاند.
(۷۸) و اسم «مستعان» در این آیه ذکر شده است:
﴿وَٱللَّهُ ٱلۡمُسۡتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ﴾[یوسف: ۱۸].
نوع دوم: اسمهایی که به صورت مضاف در قرآن کریم آمدهاند:
اسمهایی که تا کنون ذکر نمودیم، در قرآن کریم با صیغهی مفرد یعنی غیر مضاف آمدهاند. ولی باید دانست که در قرآن کریم تعدادی از اسمهای خداوند وجود دارند که بصورت مضاف ذکر شدهاند و جزو اسمای حسنی بشمار میروند. چرا اینگونه نباشد در حالی که یکی از آنها اسم «رب» است که در قرآن کریم صرفا به صورت مضاف ذکر شده است.
(۷۹–۸۰) دو اسم «ربّ» و «مالک» از این اسمها در سورهی فاتحه آمده است:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٣ مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤﴾[الفاتحۀ: ۲-۴].
همچنین در جایی دیگر آمده است: ﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ﴾[آل عمران: ۲۶].
(۸۱) و اسم «نور» در این آیه ذکر شده است:
﴿ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾[النور: ۳۵].
(۸۲) و اسم «غافر» در این آیه وارد شده است:
﴿غَافِرِ ٱلذَّنۢبِ وَقَابِلِ ٱلتَّوۡبِ﴾[غافر: ۳].
(۸۳) و اسم «محیی» در این آیه آمده است:
﴿إِنَّ ٱلَّذِيٓ أَحۡيَاهَا لَمُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰٓ﴾[فضلت: ۳۹].
(۸۴) و یکی دیگر از این اسمها «عالم» است:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَٰلِمُ غَيۡبِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّهُۥ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ٣٨﴾[فاطر: ۳۸].
(۸۵) و «علاّم» هم یکی دیگر از این اسمها است:
﴿قَالُواْ لَا عِلۡمَ لَنَآۖ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُيُوبِ﴾[المائدۀ: ۱۰۹].
(۸۶) یکی دیگر از اسمهای خداوند متعال «بدیع» است که در دو سورهی بقره و أنعام آمده و بسوی آسمانها و زمین مضاف شده است:
﴿بَدِيعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَإِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ١١٧﴾[البقرۀ: ۱۱۷].
﴿بَدِيعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُۥ وَلَدٞ﴾[الانعام: ۱۰۱].
(۸۷) یکی دیگر از اسمهای خداوند که مضاف شده است، «فاطر» میباشد:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ جَاعِلِ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ رُسُلًا﴾[فاطر: ۱].
(۸۸) و اسم «جامع» که در قرآن کریم آمده است:
﴿رَبَّنَآ إِنَّكَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِيَوۡمٖ لَّا رَيۡبَ فِيهِ﴾[آل عمران: ۹].
نوع دوم: اسمهایی که در سنت آمدهاند
(۸۹–۹۰) احادیث دلالت بر آن دارند که دو اسم «حنّان» و «منّان» نیز جزو اسمهای خداوند متعال هستند؛ در مسند احمد بن حنبل از انس سروایت است که: من در محفل رسول الله صنشسته بودم. در آن اثنا، مردی مشغول نماز خواندن بود. پس هنگامی که رکوع و سجده نمود، نشست و تشهد را خواند. بعد از آن، دعا کرد و گفت: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الـْحَمْدَ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الـْحَنَّانُ، بَدِيعَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ، ذَا الـْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ، يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ، إِنِّي أَسْأَلُكَ...». «پروردگارا! من فقط از تو مىخواهم؛ چرا که حمد فقط از آنِ توست؛ هیچ معبود حقی جز تو که بسیار مهربانی، وجود ندارد؛ اى بوجود آورندهى آسمانها و زمین! اى صاحب عظمت و بزرگى! اى زنده! ای پایدار! من از تو مسألت مینمایم که...».
رسول الله صبا شنیدن این جملات فرمود: «وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَقَدْ دَعَا اللهَ بِاسْمِهِ الْعَظِيمِ، الَّذِي إِذَا دُعِيَ بِهِ أَجَابَ، وَإِذَا سُئِلَ بِهِ أَعْطَى» [۶۴]. «سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، او خداوند را با نام عظیمش فرا خواند؛ آن نامی که هر گاه با آن، فرا خوانده شود، اجابت مینماید، و هر گاه با آن نام، از او درخواست گردد، عنایت مینماید».
و در روایت ترمذی، ابو داوود و نسائی آمده است که آن شخص در دعایش «أنت الـمنّان» گفت [۶۵].
همچنین امام احمد در مسندش از انس بن مالک سروایت نموده است که رسول الله صفرمود:
«إِنَّ عَبْدًا فِي جَهَنَّمَ لَيُنَادِي أَلْفَ سَنَةٍ: يَا حَنَّانُ، يَا مَنَّانُ، قَالَ: فَيَقُولُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ لِجِبْرِيلَ عَلَيْهِ السَّلَام: اذْهَبْ فَأْتِنِي بِعَبْدِي هَذَا، فَيَنْطَلِقُ جِبْرِيلُ، فَيَجِدُ أَهْلَ النَّارِ مُكِبِّينَ يَبْكُونَ، فَيَرْجِعُ إِلَى رَبِّهِ فَيُخْبِرُهُ، فَيَقُولُ: ائْتِنِي بِهِ، فَإِنَّهُ فِي مَكَانِ كَذَا وَكَذَا، فَيَجِيءُ بِهِ، فَيُوقِفُهُ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَجَلَّ، فَيَقُولُ لَهُ: يَا عَبْدِي، كَيْفَ وَجَدْتَ مَكَانَكَ وَمَقِيلَكَ؟ فَيَقُولُ: أَيْ رَبِّ، شَرَّ مَكَانٍ وَشَرَّ مَقِيلٍ، فَيَقُولُ: رُدُّوا عَبْدِي، فَيَقُولُ: يَا رَبِّ، مَا كُنْتُ أَرْجُو إِذْ أَخْرَجْتَنِي مِنْهَا أَنْ تَرُدَّنِي فِيهَا، فَيَقُولُ: دَعُوا عَبْدِي». «بندهای در جهنم هزار سال خدا را فرا میخواند و میگوید: یا حنان! یا منان. خداوند عز و جل به جبرئیل ÷میگوید: برو و این بندهام را نزد من بیاور. جبرئیل میرود و جهنمیان را میبیند که به چهرههایشان به زمین افتادهاند و گریه میکنند. جبرئیل با دیدن این صحنه نزد خداوند بازمیگردد و ماجرا را برایش تعریف میکند. خداوند میفرماید: برو و او را که در فلان مکان است نزد من بیاور. دوباره جبرئیل میرود و او را نزد خداوند متعال میآورد. خداوند میفرماید: ای بندهی من! مکان و خوابگاهت را چگونه دیدی؟ آن بنده میگوید: پروردگارا! بدترین مکان و بدترین خوابگاه. خداوند میفرماید: بندهام را برگردانید. بنده میگوید: ای پروردگارم! انتظار نداشتم که بعد از اینکه مرا از جهنم بیرون آوردی، دوباره مرا به آن بازگردانی. آنگاه خداوند میفرماید: بندهام را بگذارید» [۶۶].
(۹۱) یکی دیگر از اسمهای خداوند متعال، «سبّوح» است؛ در صحیح مسلم از عایشه رضی الله عنها روایت است که رسول الله صدر رکوع و سجدهاش میفرمود: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْـمَلاَئِكَةِ وَالرُّوحِ» [۶۷] «بسیار پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و جبرئیل».
نووی میگوید: «ابن فارس، زبیدی و دیگران گفتهاند: سبّوح همان خداوند است و سبّوح و قدّوس به معنای مسبَّح و مقدَّس میباشد. یعنی اینکه خداوند از هر گونه نقص و شریک و هر آنچه که شایستهی او نیست، پاک و مبرّا است» [۶۸].
(۹۲) و «شافی» یکی دیگر از اسمهای خداوند متعال است؛ در صحیح بخاری و مسلم از عایشه رضی الله عنها روایت شده است که رسول الله صبرای بیمار اینگونه دعا مینمود:
«اللَّهُمَّ رَبَّ النَّاسِ، أَذْهِبِ الْبَاسَ، اشْفِ، أَنْتَ الشَّافِى، لاَ شِفَاءَ إِلاَّ شِفَاؤُكَ، شِفَاءً لاَ يُغَادِرُ سَقَمًا» [۶۹]. «خدایا! ای پروردگار مردم! بلا و بیماری را از بین ببر و آنگونه شفایی به او عنایت کن که هیچ آفتی باقی نگذارد. تو شفا دهنده هستی و هیچ شفایی جز شفای تو وجود ندارد».
(۹۳–۹۴) و از جمله نامهای خداوند «الحیی» و «الستّیر» است. در مسند احمد، سنن ابو داوود و نسائی از یعلی بن امیه سروایت شده است که رسول الله صفرمود:
«إِنَّ اللهَ ﻷحَيِىٌّ سِتِّيرٌ، يُحِبُّ الـْحَيَاءَ وَالسَّتْرَ، فَإِذَا اغْتَسَلَ أَحَدُكُمْ فَلْيَسْتَتِرْ» [۷۰]. «خداوند ﻷبسیار با حیا و پرده پوش است و حیا و پرده پوشی را دوست دارد. پس هر گاه یکی از شما خواست غسل کند، خودش را بپوشاند».
همچنین در سنن ترمذی از سلمان فارسی سروایت شده است که رسول الله صفرمود:
«إِنَّ اللهَ حَيِيٌّ كَرِيمٌ، يَسْتَحْيِي إِذَا رَفَعَ الرَّجُلُ إِلَيْهِ يَدَيْهِ أَنْ يَرُدَّهُمَا صِفْرًا خَائِبَتَيْنِ» [۷۱]. «خداوند بسیار با حیا و سخاوتمند است؛ لذا هر گاه، شخصی دستانش را بسوی او بلند کند، خداوند شرم مینماید که دستانش را خالی و ناامید برگرداند».
(۹۵–۹۸) همچنین جواد، نظیف، طیب و ماجد از جمله نامهای خداوند هستند که در احادیث آمدهاند: در سنن ترمذی آمده است که صالح بن ابی حسان میگفت: از سعید ابن مسیب شنیدم که میگفت:
«إِنَّ اللهَ طَيِّبٌ يُحِبُّ الطِّيبَ، نَظِيفٌ يُحِبُّ النَّظَافَةَ، كَرِيمٌ يُحِبُّ الْكَرْمَ، جَوَّادٌ يُحِبُّ الْـجُودَ، فَنَظِّفُوا أَفْنِيَتَكُمْ، وَلاَ تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ». «خداوند پاک است و پاکی را دوست دارد، پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد، سخی است و سخاوت را دوست دارد، بخشنده است و بخشندگی را دوست دارد. پس حیاط و صحن خانههایتان را نظافت کنید و مانند یهود نباشید».
خالد که یکی از راویان این حدیث است، میگوید: این حدیث را برای مهاجر بن مسمار بیان کردم. او گفت: عامر بن سعد بن ابی وقاص این حدیث را به نقل از پدرش از رسول الله صبرایم روایت نمود.
ترمذی میگوید: این حدیث، حدیث غریبی است و خالد ابن ایاس، ضعیف است [۷۲].
همچنین در صحیح مسلم از ابوهریره سروایت شده است که رسول الله صفرمود: «إِنَّ اللهَ طَيِّبٌ لَا يَقْبَلُ إِلَّا طَيِّبًا» [۷۳]. «خداوند پاک است و فقط چیز پاک ـ حلال ـ را قبول مینماید».
و در حدیث قدسی که ترمذی آن را از ابوذر سروایت نموده، آمده است که خداوند فرمود: «ذَلِكَ بِأَنِّي جَوَادٌ مَاجِدٌ أَفْعَلُ مَا أُرِيدُ» [۷۴]. «من سخاوتمند و بزرگوار هستم و هر آنچه را که بخواهم انجام میدهم».
(۹۹) یکی دیگر از نامهایی که در حدیث آمده «محسن» است.
در کتاب «الکامل» ابن عدی از سمره سبا سندی صحیح روایت شده است که رسول الله صفرمود: «إن الله تعالی محسن ویحب الـمحسینین» [۷۵].«خداوند نیکوکار است و نیکوکاران را دوست دارد».
همچنین در «الـمعجم الكبیر» طبرانی با سندی صحیح از شداد ابن اوس سروایت است که آنحضرت صفرمود:
«إن الله محسن و يحب الإحسان، فإذا قتلتم فاحسنوا القتل، و إذا ذبحتم فاحسنوا الذبح، وليحد احدكم شفرته، ثم ليرح ذبيحته» [۷۶]. «خداوند نیکوکار است و نیکوکاری را دوست دارد. پس هر گاه قصاص کردید، آن را به نحو احسن انجام دهید. و هر گاه حیوانات را ذبح نمودید، خوب ذبح نمایید. چاقویتان را خوب تیز نمایید تا ذبیحهاش راحت کند».
(۱۰۰) یکی دیگر از نام های خداوند «وتر» است:
در سنن ترمذی از علی سروایت است که رسول الله ص فرمود:
«إِنَّ اللهَ وِتْرٌ يُحِبُّ الْوِتْرَ، فَأَوْتِرُوا يَا أَهْلَ الْقُرْآنِ» [۷۷]. «خداوند فرد است و عدد فرد را دوست دارد. پس ای اهل قرآن! نماز وتر را بخوانید».
همچنین در مسند ابو یعلی از ابن مسعود سروایت است که پیامبر اکرم صفرمود: «إِنَّ اللهَ وِتْرٌ يُحِبُّ الْوِتْرَ، فَإِذَا اسْتَجْمَرْتَ فَأَوْتِرْ» [۷۸]. «خداوند فرد است و عدد فرد را دوست دارد. پس هر گاه استنجا نمودید، عدد فرد را در استعمال سنگها رعایت نمایید».
(۱۰۱) یکی دیگر از نامهای خداوند «جمیل» است. رسول الله صفرمود: «لَا يَدْخُلُ الـْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ». «کسی که در دلش به اندازهی یک ذره تکبر وجود داشته باشد، وارد بهشت نمیشود».
مردی گفت: انسان دوست دارد که کفشها و لباسهایش زیبا باشد. رسول الله صفرمود: «إِنَّ اللهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الـْجَمَالَ، الْكِبْرُ بَطَرُ الـْحَقِّ وَغَمْطُ النَّاسِ» [۷۹]. «خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد. تکبر به معنای نپذیرفتن حق و تحقیر مردم میباشد».
(۱۰۲- ۱۰۳) مقدِّم و مؤخِّر هم از نامهای خداوند هستند. امام بخاری و مسلم در کتابهای صحیحشان از ابوموسی اشعری سروایت کردهاند که رسول الله صاینگونه دعا مینمود:
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي خَطَايَايَ وَعَمْدِي وَجَهْلِي وَهَزْلِي، وَكُلُّ ذَلِكَ عِنْدِي، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا قَدَّمْتُ وَمَا أَخَّرْتُ وَمَا أَسْرَرْتُ وَمَا أَعْلَنْتُ، أَنْتَ الـْمُقَدِّمُ وَأَنْتَ الْـمُؤَخِّرُ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» [۸۰]. «خدایا! لغزشها، کارهای عمدی، نادانیهایم و شوخیهایم را بیامرز. همهی این کارها از من سر زده است. خدایا! گناهان گذشته و آیندهام و گناهان پنهان و آشکار مرا مغفرت کن. تقدیم و تأخیر بدست توست و تو به انجام هر کاری توانایی».
(۱۰۴–۱۰۹) رفیق، مسعر، سید، قابض و باسط نیز جزو اسمهای خداوند بشمار میروند. در سنن ابن ماجه از ابوهریره سروایت است که نبی اکرم صفرمود:
«إِنَّ اللهَ رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ، وَيُعْطِي عَلَيْهِ مَا لاَ يُعْطِي عَلَى الْعُنْفِ» [۸۱]. «خداوند، لطیف است و لطافت و نرمی در کارها را دوست دارد. و چیزهایی با رفتار نرم و ملایم عطا مینماید که با رفتار تند و خشن، عطا نمیکند».
همچنین عایشه رضی الله عنها روایت میکند که رسول الله صفرمود:
«إِنَّ اللهَ رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ فِي الْأَمْرِ كُلِّهِ» [۸۲]. «خداوند لطیف است و لطافت و نرمی را در همهی کارها دوست دارد».
همچنین امام مسلم از عایشه روایت نموده که پیامبر اکرم ص فرمود:
«إِنَّ اللهَ رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ، وَيُعْطِي عَلَى الرِّفْقِ مَا لَا يُعْطِي عَلَى الْعُنْفِ وَمَا لَا يُعْطِي عَلَى مَا سِوَاهُ» [۸۳].
ابن ماجه روایت نموده است که انس بن مالک سگفت: در زمان رسول الله صقیمت کالاها بالا رفت. مردم گفتند: ای رسول خدا! همانگونه که ملاحظه مینمایید، قیمت کالاها بالا رفته است. شما کالاها را برای ما قیمتگذاری نمایید.
رسول اکرم صفرمود:
«إِنَّ اللهَ هُوَ الـْمُسَعِّرُ الْقَابِضُ الْبَاسِطُ الرَّازِقُ، وَإِنِّى لأَرْجُو أَنْ أَلْقَى رَبِّى وَلَيْسَ أَحَدٌ يَطْلُبُنِى بِمَظْلَمَةٍ فِى دَمٍ وَلاَ مَالٍ» [۸۴]. «خداوند خودش مسعِّر ـ نرخگذارـ، قابض، باسط و رازق است. من امیدوارم که خداوند را در حالی ملاقات کنم که کسی از من هیچ درخواست و شکایتی خونی و مالی نداشته باشد».
(۱۰۹) «سید» یکی دیگر از نامهای خداوند متعال است. در مسند امام احمد آمده است که عبدالله بن شخیر سگفت: «مردی خدمت نبی اکرم صآمد و گفت: شما سید قریش هستید. آنحضرت صفرمود: «السَّيِّدُ اللهُ».«خداوند سید است». آن مرد گفت: شما از لحاظ قول و عمل برتر و بهتر از آنها هستید. پیامبر اکرم صفرمود: «لِيَقُلْ أَحَدُكُمْ بِقَوْلِهِ، وَلَا يَسْتَجِرُّهُ الشَّيْطَانُ» [۸۵]«از زبان خودتان صحبت کنید؛ مبادا شیطان شما را به بیراهه ببرد».
(۱۱۰) «دیان» یکی دیگر از نامهایی است که در احادیث به ثبوت رسیده است. در صحیح بخاری آمده که خداوند روز قیامت ندا میدهد و میگوید: «أَنَا الـْمَلِكُ، أَنَا الدَّيَّانُ» [۸۶]«من پادشاه هستم،من پاداش دهنده هستم».
این مسئله نیاز به تحقیق و بررسی بیشتری دارد
علما دربارهی بخش بزرگی از اسمهایی که دلایل آنها را از قرآن و سنت آوردیم، اتفاق نظر دارند. اما دربارهی برخی از این اسمها اختلاف نظر وجود دارد. چرا که احتمال دارد برخی از این نصوص به شیوه و سبک خبر دادن نه بیان اسم آمده باشند که از میان آنها میتوان به مسعِّر، نظیف و سید اشاره نمود. همچنین اگر کسی بیشتر سنت را مورد تحقیق و تفحص قرار دهد، به اسمهای بیشتری دست خواهد یافت. بنابراین، این مسئله نیاز به تحقیق بیشتری دارد. شاید هم ما به توفیق الهی، در چاپهای آینده به این مهم بپردازیم.
[۶۳] صحیح الجامع (۲/۱۳۵) شماره (۱۸۴۱). [۶۴] مسند امام احمد (۳ /۱۵۸). «و شیخ شعیب ارناؤوط در تعلیقاتش بر مسند آنرا صحیح دانسته است.» ناشر [۶۵] جامع الاصول (۴ /۱۷۱). «و آلبانی آنرا صحیح دانسته است.» ناشر [۶۶] مسند احمد (۳/۲۳۰). «و شیخ شعیب ارناؤوط در تعلیقاتش بر مسند آنرا بسیار ضعیف دانسته است. [۶۷] صحیح مسلم با شرح نووی (۴/۲۰۴). [۶۸] شرح نووی بر صحیح مسلم (۴/۲۰۴). [۶۹] صحیح الجامع الصغیر (۳/۱۳۱). [۷۰] صحیح الجامع الصغیر (۲/۱۰۸) شماره (۱۷۵۲). [۷۱] صحیح سنن ترمذی (۳/۱۷۹) و ابن ماجه (۲/۱۲۷۱) و نگا: صحیح سنن ابن ماجه (۳۸۶۵). [۷۲] سنن ترمذی (۵/۱۱۲) و شیخ ناصرالدین آلباني در تعليقاتش بر مشکاة المصابیح (۴۴۸۷) آنرا حسن دانسته است. [۷۳] صحیح مسلم (۱۰۶۵) و نگا: مشکاة المصابيح (۲/۷۳) شماره (۲۷۶۱). [۷۴] سنن ترمذی (۴/۶۵۷) ش (۲۴۹۵). «و آلبانی در احادیث ضعیفه (۵۳۷۵) آنرا ضعیف دانسته است.» ناشر [۷۵] صحیح الجامع الصغیر (۲/۱۲۹) شماره (۱۸۱۹). [۷۶] صحیح الجامع الصغیر (۲/۱۲۹) شماره (۱۸۲۰). [۷۷] سنن ترمدی (۴۵۳) و شیخ ناصر الدین آلبانی آنرا صحیح دانسته است . [۷۸] مسند ابو یعلی الموصلی (۵۲۷۰). [۷۹] صحیح مسلم با شرح نووی (۲/۸۹). [۸۰] صحیح بخاری با فتح الباری (۱۱/۹۶) و مسلم (۲۷۱۹) و لفظ آن از صحیح بخاری است. [۸۱] صحیح سنن ابن ماجه (۲/۲۹۹) شماره (۲۹۷۴). [۸۲] صحیح سنن این ماجه (۲/۲۹۹) شماره (۲۹۷۵). [۸۳] مشکاة المصابیح (۲/۶۲۸) شماره (۵۰۶۸). [۸۴] صحیح سنن ترمذی (۲/۳۲). [۸۵] مسند امام احمد (۴/۲۴). «و شیخ شعیب ارناؤوط در تعلیقاتش بر مسند احمد سندش را بنا بر شرایط مسلم صحیح دانسته است.» ناشر [۸۶] صحیح بخاری، کتاب التوحید ونگا: مسند احمد (۳/۴۹۵).