ششم: منهجي كه در اسلوب و معانياش آسان است
اگر کسی کتابهای فلسفی و کلامیای را که دربارهی خداوند و اسماء و صفاتش صحبت میکنند، مطالعه نماید، متوجه خواهد شد که اسلوب و روش آنها بسیار خشک، پیچیده، در هم آمیخته و مالامال از اصطلاحات غریب و نامأنوس با فکر اسلامی میباشد. هنگامی که اندیشهی اسلامی با چنین شیوهای ارائه گردد، زیبایی و شکوه آن از بین میرود و روشنی خود را از دست میدهد. همچنین چنین اسلوبی نمیتواند حاوی معانی و مفاهیمی باشد که مد نظر قرآن و سنت هستند.
امتیازی که منهج قرآنی بر سایر مناهج دارد این است که بسیار ساده، آسان، واضح و روشن میباشد. و این ویژگی، فهم عقیدهی اسلامی را نه تنها برای علما بلکه برای تمام سطوح مختلف مردم آسان نموده است تا جایی که هر فرد بر اساس توان فکری و روحی خویش از آن بهرهمند میگردد؛ برخلاف روش پیچیدهی فلاسفه و متکلمین که پر از اصطلاحات پیچیده میباشد و محتوای آنها را فقط تعداد کمی از مردم میتوانند درک کنند.
علاوه بر این، مفاهیمی را که قرآن و حدیث عرضه مینمایند، خالی از تعارضات و تناقضهایی است که متکلمان مطرح میکنند؛ تعارضات متکلمین به اندازهای است که بخشی از سخنانشان بخشی دیگر را نقض میکند. و این تناقضات باعث میگردند تا عقلها گمراه گردد و معیارها دگرگون شود؛ در نتیجه، در این سیل تناقضات و اختلافات، نمیتوانیم به حق برسیم. به همین سبب است که پژوهشگران این میدان در خلال پژوهش خویش دچار سردرگمی و سرگردانی میشوند.
فخر الدین رازی به خوبی این ویژگی منهج قرآنی را درک نمود. لذا در وصیت خود که در بیماری وفاتش بر شاگردانش املا نمود، گفت: «من تمام روشهای کلامی و مناهج فلسفی را آزمایش کردهام؛ اما فایدهای که در قرآن یافتم در هیچکدام از آنها نیافتم؛ زیرا قرآن کریم در صدد آن است تا انسان در برابر عظمت و جلال خداوند متعال بطور کامل تسلیم گردد و او را از تعمق در تعارضات و تناقضات جلوگیری مینماید؛ زیرا اندیشهی بشری در این تنگناهای عمیق و مناهج پنهان متلاشی میشود و کارآیی خودش را از دست میدهد باید دانست که عقل انسان در این تنگناهای عمیق و روشهای پنهان دچار سردرگمی و نابودی میشود.
لذا میگویم: بنده به هر آنچه که با دلایل ظاهری ثابت گردید از قبیل وجوب وجود، یگانگی خداوند متعال و تنزیه او از همتا داشتن در قدمت، ازلیت و خالق بودن، اعتقاد دارم و با این اعتقاد به ملاقات الله میروم» [۱۸۸].
بهمین سبب، علما تصریح نمودهاند که: «با مطرح کردن شبهات پیروان هوا و هوس، به مجادله پرداختن با اهل حق جایز نیست؛ زیرا چنین اقدامی، دعوت به سوی باطل، تلبیس حق و تباه کردن دین است» [۱۸۹].
[۱۸۸] نقل از مقدمهی تحقیق کتاب رازی: اعتقادات فرق المسلمین ص (۲۴). [۱۸۹] شرح العقيدة الطحاوية (۳۵۱).