اسما و صفات الهی

فهرست کتاب

مطلب ششم: هر اسمي كه نتوانیم خداوند را بدان فرا خوانیم، جزو اسم‌های خداوند متعال شمرده نمی‌شود

مطلب ششم: هر اسمي كه نتوانیم خداوند را بدان فرا خوانیم، جزو اسم‌های خداوند متعال شمرده نمی‌شود

ما می‌توانیم خداوند را با نام‌هایی که برای خودش نهاده است، بخوانیم و صدا بزنیم؛ زیرا خداوند متعال به ما دستور داده است تا او را با نامهایش بخوانیم. پس اگر اسمی وجود داشته باشد که نتوانیم خداوند متعال را با آن اسم بخوانیم و صدا بزنیم، جایز نیست که آن اسم را جزو اسم‌های خداوند متعال بشماریم.

بنابراین جایز نیست که اسم‌های زیر را جزو اسم‌های خداوند به حساب آوریم: الدهر، الأبد، الأمد، البرهان، الداعي، الدارئ، الزارع، الرضا، السخط، الشئ، القاضي، الـمستمع، الـمملي، الـمتكلم، الـماهد، الثابت، الجاعل، السريع، العين، الغيور، الكامن، الفاعل، الفعال، القاتل، الكائن، الكاتب، الكاشف، الـمبرم، الـمتم نوره و النفس.

زیرا نمی‌توان گفت: یا دهر، یا أمد، یا برهان، یا داعی، یا دارئ و....

گفتنی است که نباید طالب علم گمان کند که خواندن و صدا زدن خداوند تنها با نامهایش صورت می‌گیرد و نمی‌توان با صفات و افعالش، او را فرا خواند. بلکه همانگونه که خداوند با نام‌هایش فرا خوانده می‌شود، با صفات و افعالش نیز صدا زده می‌شود. لذا می‌توان گفت: یا داهی الأرض«ای کسی که زمین را گسترانیده‌ای»، یا رافع السماء«ای کسی که آسمان را استوار گردانیده‌ای». یا منزل الغیث«ای نازل کننده‌ی باران»، یا منجی المؤمنین«ای نجاتبخش مؤمنان»، یا مهلک الظالـمین«ای کسی که ظالمان را نابود می‌کنی»، یا مجیر الـمظلومین«ای پناه مظلومان» و یا معلی شأن الـمجاهدین«ای کسی که منزلت مجاهدان را گرامی داشته‌ای» و....

البته جواز فرا خواندن خداوند با صفات و افعال والای وی، قاعده‌ای را که ما وضع نمودیم، لغو نمی‌نماید؛ چون قاعده‌ی ما این بود که: هر آنچه را نتوان بدان خداوند را فرا خواند، جزو اسمای وی نیست. و این بدان معنا نیست که نتوان خداوند را با صفات و افعالش فرا خواند.

از اینجا معلوم می‌شود که «زجاج» راه حق را نپیموده، آنجا که می‌گوید: «هر آنچه را که شرع اجازه داده است که خداوند را بدان بخوانیم چه مشتق باشد چه غیر مشتق، جزو اسم‌های خداوند بشمار می‌آید. و هر آنچه را جایز است که به خداوند نسبت دهیم، قابل تأویل باشد یا نباشد جزو صفات خداوند بشمار می‌رود و اسم نیز بر آن اطلاق می‌گردد» [۵۵].

چرا که خداوند، فرا خواندنش را منحصر به نامهایش قرار نداده است؛ ولی هر اسمی که نتوان خداوند را بدان فرا خواند، جزو اسمهای وی بشمار نمی‌رود و فرق میان این دو بسیار واضح است.

ابن العربی کسانی را که دعاهایی اختراع کرده‌اند و در آنها خداوند را با غیر نامهایش فرا می‌خوانند و او را با چیزهایی یاد می‌کنند که خداوند آنها را جزو افعال خود به حساب نیاورده است، به شدت مورد تاخت و تاز قرار داده‌است» [۵۶]. و این امر را گمراهی در نامهای خداوند به شمار آورده، کاری که خداوند راجع به آن هشدار داده و می‌فرماید:

﴿وَذَرُواْ ٱلَّذِينَ يُلۡحِدُونَ فِيٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦ[الاعراف: ۱۸].

البته سخن ابن العربی دارای تناقضی آشکار است؛ چرا که خودش نامهایی را جزو اسم‌های خداوند به شمار آورده است که در قرآن وسنت نیامده‌اند.

[۵۵] در فتح الباری (۱۱/۲۲۳) از او نقل نموده است. [۵۶] احکام القرآن (۲/۸۰۵).