مطلب سوم: جايز نيست از صفات و افعال خداوند نامهايي براي او بسازیم
این قاعده جزو معنای توقیفی بودن نامهای خداوند متعال است؛ پس جایز نیست از افعال خداوند که در قرآن و سنت وارد شدهاند، نامهایی برای خداوند بسازیم. لذا نمیتوان اسمهایی مانند الجائی (آینده)، المطعم (روزی دهنده)، المسقی (آب دهنده)، الکاتب (نویسنده)، القاضی (قضاوت کننده)، المؤید (تأیید کننده)، المبتلی (امتحان کننده) و مانند اینها از آیات زیر استنباط کرد و ساخت:
﴿وَجَآءَ رَبُّكَ وَٱلۡمَلَكُ صَفّٗا صَفّٗا ٢٢﴾[الفجر: ۲۲]. «و پروردگارت بیاید و فرشتگان صف صف حاضر آیند». ﴿وَٱلَّذِي هُوَ يُطۡعِمُنِي وَيَسۡقِينِ ٧٩﴾[الشعراء: ۷۹]. «آن کسی است که او مرا میخوراند و مینوشاند». ﴿كَتَبَ رَبُّكُمۡ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَ﴾[الانعام: ۵۴]. «خداوند شما ـ از روی لطف ـ بر خودش رحمت را نوشته و واجب نموده است». ﴿وَٱللَّهُ يَقۡضِي بِٱلۡحَقِّ﴾[غافر: ۲۰]. «خداوند به حق و عدل داوری و قضاوت میکند». ﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَيَّدَكَ بِنَصۡرِهِۦ﴾[الانفال: ۶۲]. «او همان کسی است که تو را با تأیید خودش، تقویت و پشتیبانی کرد». ﴿وَنَبۡلُوكُم بِٱلشَّرِّ وَٱلۡخَيۡرِ فِتۡنَةٗ﴾[الانبیاء: ۳۵]. «ما شما را با سود و زیان و بدیها و خوبیها ـ در زندگی دنیا ـ کاملاً میآزمائیم».
علاوه بر موارد فوق، از اسمهای دیگری که تحت این قاعده میگنجند و به عنوان اسم بر خداوند اطلاق نمیشوند میتوان الباعث، الباقی، القاضی، الصبور، العدل، العادل، الفاتح و القیام را نام برد.
ابن قیم میگوید: «لازمهی خبر دادن از خداوند با یک فعل مقید، این نیست که از آن فعل، برای خداوند، اسمی مطلق ساخته شود؛ آنگونه که برخی از متأخرین دچار این اشتباه شدهاند و «المضل»، «الفاتن» و «الماکر» را جزو نامهای خداوند به حساب آوردهاند؛ زیرا این نامها را نمیتوان به عنوان اسم بر خداوند اطلاق نمود؛ بلکه اینها افعال مخصوص خداوند هستند و به عنوان نام مطلق خداوند محسوب نمیشوند» [۵۳].
البته ابن العربی با این روش و قاعده مخالفت ورزیده و معتقد است که اسمهای مشتق و گرفته شده از افعال خداوند میتوانند نام خداوند بحساب آیند. وی همچنین مدعی شده است که صحابه و علما نامهای مشتق از افعال خداوند را نام قرار دادهاند؛ اما دلیلی بر صحت ادعای خویش نیاورده است.
[۵۳] بدائع الفواید (۱/۱۶۲).