اسما و صفات الهی

فهرست کتاب

مبحث دوم: راه شناخت اسماء و صفات خداوند

مبحث دوم: راه شناخت اسماء و صفات خداوند

انسان در طول تاریخ، هیچگاه لحظه‌ای از تحقیق و بررسی درباره‌ی پروردگار خود غفلت نورزیده است؛ زیرا علاقه‌ی بسیار زیادی در نهان انسان نهفته است که او را وادار به شناخت خدا می‌نماید و در این راستا بسیاری از پژوهشگران از عقل خود به عنوان ابزاری برای شناخت اسماء و صفات خدا استفاده کرده‌اند و در کنار تفکر و تأمل در نظام هستی به برخی از شناخت‌ها دست یافته‌اند. این تفکر در نظام هستی که بسیار شگفت انگیز، گسترده و بزرگ است، عقل بشر را به این سمت رهنمون گردید که حتماً طراح نظام هستی دارای شناخت و حکمتی گسترده و قدرتی فوق‌العاده می‌باشد؛ اما عقل بشریت چطور می‌تواند به جایگاهی برسد که بتواند میل شدید خود را نسبت به شناخت اسماء و صفات خداوند، اشباع کند؟ چرا که اسماء و صفاتی که برای شناخت خداوند به کار می‌روند و انسان آنها را نشناخته است، بسیار فراوانتر از آنهایی هستند که بشر نسبت به آنها شناخت پیدا نموده است. تازه آنچه را که بشر نسبت به آنها شناخت پیدا نموده، از چندان ثباتی نزد او برخوردار نیستند؛ زیرا چه بسا که این اسما و صفات نیز در مقاطع مختلف در معرض قبول یا رد قرار گرفته‌اند. و پر واضح است که اگر شناخت خداوند بر اساس یقین قطعی مبتنی نباشد، منتهی به نتیجه‌ای درست نخواهد شد.

پژوهشگرانی که تنها به عقل تکیه دارند، درباره‌ی احاطه‌ی علم خداوند بر همه چیز دچار شک و گمان شده‌اند و می‌گویند: علم خداوند تنها به کلیات است و از جزئیات شناختی ندارد. همچنین آنان خداوند را واجب‌ الوجود و عقل فعال نام نهاده‌اند.

همین جا اضافه کنم که بشر نمی‌تواند برخی از اسماء و صفات خداوند را صرفا با عقل خود درک کند؛ بلکه تنها راه شناخت آنها همان دلایل نقلی است؛ صفاتی مانند فرود آمدن خداوند در یک سوم آخر شب به آسمان دنیا، بالای عرش بودن، اثبات چشم و گوش و دست و وجه و غیره برای خداوند از طریق عقل شناخته نمی‌شوند.

در حقیقت، اعتماد صرف به عقل، جهت شناخت اسماء و صفات خداوند، راهی پر مخاطره است و چه بسا که باعث لغزش انسان گردد. همچنین اطلاعاتی را که بشر از این طریق بدست می‌آورد، چه بسا که خالص و پاک نباشد. از طرفی دیگر، بخش بزرگی از این امور را عقل بشر نمی‌تواند بدون وحی الهی درک نماید.

ابن بدران می‌گوید: «صفات والای خداوند را می‌توانیم از طریق عقل یا از طریق نقل صحیح دریافت نماییم. اگر ما راه شناخت آنها را عقل بدانیم، در این صورت موضع سردرگمی را اتخاذ کرده‌ایم؛ زیرا می‌بینیم که خردمندان در اثبات صفات خداوند دچار سردرگمی شدیدی شده‌اند؛ بعضی‌ها ادعای ثنویت و بعضی‌ها تثلیث و برخی دیگر ادعای حلول کرده‌اند در حالی که همه‌ی اینها جزو صفات بشریت است و هیچ یک از آنها نمی‌تواند صفات خداوند باشد.

همچنین چه بسا که عقل منکر اتصاف خداوند به صفاتی مانند کلام و شنوایی و بینایی شود؛ چنانکه «معطله» چنین اعتقادی دارند. و چه بسا که این صفات را همانند انسان برای خداوند نیز اثبات کند؛ چنانکه گزوه «مجسمه» چنین اعتقادی دارند؛ و چه بسا که موضعی غیر شفاف میان اثبات و نفی بگیرد و در این موضوع بلاتکلیف و سردرگم باقی بماند» [۲].

خداوند بزرگ را نمی‌توان با چشمان سر دید؛ زیرا جزو حوزه‌ی مغیبات است؛ لذا به ما دستور داده تا بطور غیبی به او ایمان بیاوریم و در همه‌ی احوال، ترس او را به دل داشته باشیم و تنها راه شناخت امور غیبی، وحی الهی می‌باشد.

برای ما جایز نیست که در حوزه‌ی مغیبات بدون دلیل و برهان صحبت نماییم:

﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسۡ‍ُٔولٗا ٣٦[الاسراء: ۳۶].

«از چیزی دنباله‌روی مکن که از آن آگاهی نداری. بی‌گمان، چشم و گوش و دل، همه مورد پرس و جوی قرار می‌گیرد».

خداوند متعال قومی را که گمان می‌کردند فرشتگان مؤنث هستند، سرزنش و مذمت می‌نماید و آن را سندی برای قیامت جهت بازجویی از آنها قرار می‌دهد:

﴿وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ ٱلَّذِينَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًاۚ أَشَهِدُواْ خَلۡقَهُمۡۚ سَتُكۡتَبُ شَهَٰدَتُهُمۡ وَيُسۡ‍َٔلُونَ ١٩[الزخرف: ۱۹].

«آنان فرشتگان را که بندگان خدای مهربانند، مؤنّث بشمار می‌آورند ـ و دختران خدا قلمداد می‌نمایندـ. آیا ایشان به هنگام آفرینش فرشتگان حضور داشته‌اند و خِلقتشان را مشاهده نموده‌اند؟! اظهارنظر و گواهی ایشان، ثبت و ضبط می‌شود و در روز قیامت، بازخواست خواهند شد».

وقتی که سخن بدون دلیل وحجت در مورد فرشتگان بازخواست خواهد داشت، در مورد خداوند چگونه خواهد بود؟ ما باید بدانیم که صحبت کردن در مورد خداوند متعال بدون دلیل و جحت در ترازوی الهی، گناه بسیار بزرگی بشمار خواهد رفت:

﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡيَ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِكُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ يُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٣٣[الاعراف: ۳۳].

«بگو: خداوند کارهای نابهنجار ـ چون زنا ـ را حرام کرده است خواه که آشکارا انجام گیرد و ظاهر باشد یا اینکه پوشیده انجام گیرد و پنهان ماند. همچنین خداوند تجاوز به ناحق و اینکه شما بدون آنکه خداوند دلیل و برهانی نازل کرده باشد به او شرک ورزید و همچنین نسبت دادن سخنانی به خداوند را که اطلاعی در مورد آنها ندارید، حرام گردانیده است».

ما باید بدانیم که تنها راه بدون مخاطره برای شناخت الله أهمان راه وحی است که این دانش را بسیار واضح برای ما بیان نموده است. همچنین ما باید بفهمیم که این راه، راه امن و خوش فرجامی است؛ زیرا مصدر و منبع آن، خدا و پیامبرش می‌باشند.

و باید بدانیم که هیچ کس خداوند را بهتر از خود خدا نمی‌شناسد؛ همچنین در میان مخلوقات کسی وجود ندارد که خداوند را بهتر از پیامبرش بشناسد.

به همین سبب، میدان بحث ما در این موضوع، همان نصوص قرآنی و احادیث نبوی است و برای فهم این نصوص از تفسیر و توضیحات علما کمک می‌گیریم.

[۲] العقود الیاقوتیۀ صفحه (۵۵).