اسما و صفات الهی

فهرست کتاب

مطلب چهارم: اسم‌های خداوند متعال مراتب مختلفی دارند

مطلب چهارم: اسم‌های خداوند متعال مراتب مختلفی دارند

نام‌ها و صفات خداوند همه زیبا و دارای کمال می‌باشند و اسماء خداوند حاوی صفات او هستند. بعضی از اسماء و صفات خداوند نسبت به بعضی دیگر برتری دارند؛ در حدیث صحیح آمده که خداوند دارای اسم اعظمی است که هر گاه بدان فرا خوانده شود، اجابت می‌نماید. و هرگاه بوسیله‌ی آن از خداوند مسئلت شود، عطا می‌کند.

همچنین در حدیث صحیح آمده که خداوند در لوح محفوظ نوشته است: رحمتش بر خشمش غلبه نموده است. و در روایتی آمده است که: رحمتش از غضبش پیشی گرفته است.

ابن تیمیه به این مسئله نیز توجه نموده است که چه بسا یک صفت خداوند هم دارای مراتب مختلفی باشد؛ بعنوان نمونه، خشنودی خداوند از پیامبران بیشتر از خشنودی وی از سایر انسانها است. همچنین رحمت خداوند نسبت به پیامبران بیشتر از رحمتش نسبت به سایر انسانها می‌باشد. و سخن گفتن خداوند با برخی از بندگانش کاملتر از سخن گفتن با برخی دیگر است و دیگر مسایل این باب نیز همینگونه‌اند [۹۲].

اسم أعظم خداوند

یکی از دلایلی که برتری داشتن اسم‌های خداوند را نسبت به یکدیگر تأیید می‌نماید، این است که یک اسم در میان اسمهای فراوان خداوند وجود دارد که بزرگترین و برترین اسم شمرده می‌شود و از آن بعنوان اسم أعظم یاد می‌شود و در این باره احادیث زیادی به صحت رسیده‌اند که برخی از آنها عبارتند از:

۱- ترمذی، ابو داوود، ابن حبان و حاکم با سند صحیح از بریده‌ی اسلمی سروایت کرده‌اند که رسول الله صشنید که مردی دعا می‌نماید و می‌گوید:

«أَللَّهُمَّ إِنّيْ أَسْأَلُكَ بِأَنِّيْ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَنْتَ اللهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، الأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذِيْ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُوْلَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفْواً أَحَدٌ». «پروردگارا! من تنها از تو ـ نیازهایم را ـ مى خواهم؛ زیرا شهادت مى‌دهم که تو الله هستى، و هیچ معبود حقی بجز تو وجود ندارد؛ تو آن یکتا و بى نیازى هستى که نه زاده است، و نه زاییده شده است، و همتایى ندارد».

رسول الله صفرمود: «لَقَدْ دَعَا اللهَ بِاسْمِهِ الْأَعْظَمِ، الَّذِي إِذَا دُعِيَ بِهِ أَجَابَ، وَإِذَا سُئِلَ بِهِ أَعْطَى». «سوگند به ذاتی که جانم در دست او است، این شخص، خداوند را با نام اعظمش فرا خواند؛ اسمی که اگر با آن فراخوانده شود، اجابت می‌نماید و اگر بوسیله‌ی آن از خداوند مسئلت شود، عطا می‌کند».

۲ـ ترمذی، نسائی، ابو داوود، ابن حبان و حاکم با سند صحیح از انسسروایت نموده‌اند که ایشان با پیامبر اکرم صنشسته بود که فردی به نماز ایستاد و سپس اینگونه دعا نمود:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الـْحَمْدَ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الـْحَنَّانُ، بَدِيعَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ، ذَا الـْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ، يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ، إِنِّي أَسْأَلُكَ ...». «پروردگارا! من فقط از تو مى‌خواهم؛ چرا که حمد فقط از آنِ توست؛ هیچ معبود حقی جز تو که بسیار مهربانی، وجود ندارد؛ اى بوجود آورنده‌ى آسمان‌ها و زمین! اى صاحب عظمت و بزرگى! اى زنده‌! ای پایدار! من از تو مسألت می‌نمایم که ..».

رسول الله صبا شنیدن این جملات فرمود: «وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَقَدْ دَعَا اللهَ بِاسْمِهِ الْعَظِيمِ، الَّذِي إِذَا دُعِيَ بِهِ أَجَابَ، وَإِذَا سُئِلَ بِهِ أَعْطَى» [۹۳]. «سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، او خداوند را با نام عظیمش فرا خواند؛ آن نامی که هر گاه با آن، فرا خوانده شود، اجابت می‌نماید، و هر گاه با آن نام، از او درخواست گردد، عنایت می‌نماید».

۳- همچنین در سنن ابن ماجه، مستدرک حاکم و معجم کبیر طبرانی با سند صحیح از ابو امامه روایت است که رسول الله فرمود: «اسْمُ اللهِ الأَعْظَمُ الَّذِي إِذَا دُعِيَ بِهِ أَجَابَ فِي ثَلاثِ سُوَرٍ مِنَ الْقُرْآنِ: فِي الْبَقَرَةِ، وَآلِ عِمْرَانَ، وَطه». «اسم اعظم خداوند که اگر با آن فرا خوانده شود، اجابت می‌نماید، در سه سوره‌ی قرآن آمده است: بقره، آل عمران و طه».

۴- دو آیه‌ی سوره‌ی بقره و آل عمران که اسم اعظم خداوند در آنها آمده است، مشخص شده‌اند؛ ترمذی، ابوداوود، ابن ماجه و دارمی با سند صحیح از اسماء دختر یزید انصاری رضی الله عنها روایت کرده‌اند که نبی اکرم صفرمود: «اسم اعظم خداوند در این دو آیه آمده است:

﴿وَإِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ ١٦٣[البقرۀ: ۱۶۳]. و ﴿الٓمٓ ١ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ ٢[آل عمران: ۱-۲].

قابل یادآوری است که تعدادی از علما برتری داشتن بعضی از اسم‌های خداوند متعال را نسبت به بعضی دیگر را قبول ندارند که از میان آنها می‌توان ابوجعفر طبری، ابوالحسن أشعری، ابو حاتم رازی، ابن حبان بستی و قاضی ابوبکر باقلانی را نام برد. و برخی از علما این نظریه را به امام مالک رحمه الله نیز نسبت داده‌اند.

دلیل آنها نیز این است که قبول کردن این برتری، برای شنونده این گمان را ایجاد می‌نماید که مفضول نسبت به افضل دارای نقص است. [۹۴]باید گفت که بعد از به صحت رسیدن احادیث در اثبات اسم اعظم خداوند، توجه به این نظریه، جایگاهی ندارد و شبهه‌ای که به سبب آن، داشتن برتری بعضی از اسم‌ها بر بعضی دیگر را رَد کرده‌اند، با توضیح و بیان علما از بین می‌رود؛ لذا نباید چنین شبهه‌ای باعث نفی حقیقتی گردد که با احادیث صحیح به اثبات رسیده است. به گمان من چنین شبهه‌ای برای عموم مسلمانان هم ایجاد نمی‌شود، چه رسد به اینکه برای علما ایجاد گردد؛ زیرا هر مسلمان آگاه با شنیدن اسماء و صفات خداوند، بجز کمال و تعظیم، چیز دیگری به ذهنش خطور نمی‌کند و هرگز نقص و کمی و کاستی در دلش ایجاد نمی‌گردد.

کسانی که قایل به اختلاف مراتب در اسماء خداوند نیستند، معتقدند که آن برتری و اعظمیتی که در احادیث آمده، شامل تمام اسم‌های خداوند متعال می‌شود؛ یعنی تمام اسم‌های خداوند مستحق این وصف هستند. اما این دیدگاه، بسیار بعید به نظر می‌رسد؛ زیرا نصوص دلالت بر این دارند که تمام اسم‌های خداوند بزرگ‌اند؛ اما یکی از آنها از همه بزرگتر می‌باشد.

بعضی‌ها هم گفته‌اند: هدف از اعظم بودن، صرفا همان ثواب بزرگی است که فرد به هنگام فرا خواندن خداوند با آن اسم، مستحق آن می‌گردد.

برخی دیگر معتقدند: مراد از اعظم بودن، مشغول شدن با تمام وجود به دعا کردن است تا جایی که در فکر و ذهن دعا کننده، کسی بجز خداوند وجود نداشته باشد و در چنینین حالتی است که خداوند دعایش را اجابت می‌نماید و نیازش را برآورده می‌سازد [۹۵].

جمهور علما که معتقدند یکی از اسم‌ها بطور مسخص و معین، اسم اعظم است، در تعیین آن اختلاف نظر دارند. بعضیها می‌گویند: تنها خداوند آن را می‌داند و کسی را از آن آگاه نکرده است.

اما احادیث وارده از پیامبر که آن را یکی از چند اسمی دانست که یکی از صحابه‌ خداوند را بدان فرا خواند و همچنین بیان اینکه بعضی از آیات قرآن کریم متضمن آن هستند، این دیدگاه را نفی می‌نماید.

باز هم کسانی که آن اسم را معلوم و معروف می‌دانند، در تعیین آن، اختلاف نظر دارند؛ بعضی می‌گویند: «الله» یا «رحمن» است. بعضی هم معتقدند که اسم اعظم از چند اسم تشکیل شده و آنها «الله الرحمن الرحیم» هستند. برخی دیگر می‌گویند: «الحی القیوم» می‌باشد. گروهی هم «الحنان، المنان، بديع السموات و الارض، ذوالجلال و الإكرام، الحي و القيوم» را اسم اعظم دانسته‌اند.

برخی گفته‌اند: «ذوالجلال و الإكرام» است. بعضی هم «الله لا اله إلا هو الاحد الصمد، الذي لم يلد و لم يولد، و لم يكن له كفواً احد» را اسم اعظم می‌دانند. و اقوال دیگری هم در این زمینه وجود دارد [۹۶].

شیخ الاسلام اسم «الحيّ» را ترجیح داده و آن را اسم أعظم می‌داند؛ زیرا «حي» مستلزم تمام صفات و اصل آنها می‌باشد. به همین سبب، بزرگترین آیه‌ی قرآن کریم ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ[البقرۀ: ۲۵۵]. می‌باشد. همچنین «حي» یعنی کسی که آگاه است و دارای اراده باشد؛ لذا مستلزم تمام صفات است و اگر به تلازم در اسم‌ها اکتفا می‌شد، اسم «حي» کفایت می‌نمود [۹۷].

اما ترجیح ما این است که «الله» اسم أعظم است، آن هم به چند دلیل:

اول: اگر ما نگاهی به اسم‌های وارده در احادیثی بیندازیم که رسول الله صاسم أعظم را در میان آنها دانست، درمی‌یابیم که تنها اسمی که در تمام آنها وجود دارد، «الله» است.

دوم: این اسم به مراتب بیشتر از سایر اسم‌ها در قرآن کریم تکرار شده است؛ این اسم (۲۶۰۲) بار تکرار شده است که (۹۸۰) بار به صورت مرفوع، (۵۹۲) بار به صورت منصوب، (۱۱۲۵) بار به صورت مجرور و (۵) بار نیز با لفظ «اللَّهُمَّ» آمده است [۹۸].

حال آنکه اسم «الرحمن» (۵۷) بار در قرآن کریم تکرار شده است. [۹۹]و اسم «الرحیم» (۱۱۴) بار در قرآن کریم بر خداوند اطلاق شده است. و اسم «الحی» صرفا در پنج آیه بر خداوند متعال اطلاق شده است.

سوم: اینکه این اسم، بزرگترین و جامعترین اسم‌ خداوند متعال است و مرجع تمام اسم‌ها بشمار می‌رود و تمام مفاهیم و معانی در تفسیر این اسم گفته می‌شود. و حقیقت الله، ذاتی است که در صفات و افعالش بی‌نظیر باشد. و همیین معنا در حقیقت، جوهر الوهیت است. و کسی که اینگونه باشد، الله است [۱۰۰].

چهارم: این اسم هرگز بر غیر خدا اطلاق نگردیده است و هیچ کس هم جرأت نکرده که چنین ادعایی کند بجز رهبران گمراهی مانند فرعون که پست‌ترین و گمراه‌ترین مردم به شمار می‌آیند [۱۰۱].

شیخ احمد شرباصی می‌گوید: «الله همان اسم خاص خداوند است؛ اسمی که خداوند آن را به خود اختصاص داده و اولین نامش قرار داده و تمام اسم‌های دیگر را به آن نسبت داده و این اسم را به هیچ یک از اسم‌های دیگر نسبت نداده و هر اسمی که بعد از آن می‌آید، نعت و صفت آن محسوب می‌گردد.

و این اسم بعنوان یک عَلَم (اسم خاص) بر معبود حق، دلالت می‌نماید؛ آنگونه دلالتی که جامع تمام نامهای مبارک ذات احدیت، می‌باشد.

مثلاً گفته می‌شود: «اسماء حسنی از اسم‌های الله هستند نه اینکه: اسماء حسنی از اسم‌های رحمن یا غفور هستند» [۱۰۲].

[۹۲] مجموعه فتاوای ابن تيميه (۱۷/۲۱۲). [۹۳] مسند امام احمد (۳ /۱۵۸). «و شیخ شعیب ارناؤوط در تعلیقاتش بر مسند آنرا صحیح دانسته است.» ناشر [۹۴] فتح الباری (۱۱/۲۲۴). [۹۵] فتح الباری (۱۱/۲۲۴). [۹۶] فتح الباری (۱۱/۲۲۴). [۹۷] مجموعه فتاوای ابن تيميه (۱۸/۳۱۱). [۹۸] آنچه بیان گردید، بر اساس شمارش المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم می باشد. [۹۹] منبع سابق. [۱۰۰] احکام القرآن، ابن العربي (۲/۷۹۸). [۱۰۱] فتح الباری (۱۱/۲۲۵). [۱۰۲] موسوعة الأسماء الحسنى (۱/۱۵).