شیعه و اهل بیت

فهرست کتاب

اقتدای علیس در نماز به ابوبکرس و قبول‌کردن هدیه از وی:

اقتدای علیس در نماز به ابوبکرس و قبول‌کردن هدیه از وی:

پس از آن بیان می‌کنیم که علیسبه خلافت ابوبکر صدیقس راضی بود و در امور و قضایای امت با وی مشارکت می‌کرد و از او هدیه قبول می‌کرد و گلایه و شکایت خود را به وی ارجاع می‌داد. در نماز خواندن به وی اقتدا می‌کرد و با وی با محبت رفتار می‌کرد و دوستدار او بود و با کسانی که به ابوبکر بغض می‌ورزیدند، دشمنی می‌ورزید.

بزرگترین دشمنان خلفای راشدین و اصحاب پیامبر جو پیروان آن‌ها، به این امر گواهی می‌دهند.

روایتی که قبلاً‌ آن را بیان کردیم،‌ این است که حضرت علی هنگامی که مردم از وی خواستند، خلیفه و امیر بشود، گفت: «من برای شما وزیر باشم بهتر است از اینکه امیر باشم». [۱۵۳]

علی این سخن را در زمان خلافت ابوبکر و عمر فاروقشبه پیروانش گفته است. همان زمانی که مشاور و گوش به فرمان این خلفا بود و سخنانش نافذ بود. همچنان‌که یعقوبی [۱۵۴]درباره‌ی دوران خلافت صدیق اکبرسمی‌گوید: «ابوبکر می‌خواست با روم بجنگد،‌ پس با گروهی از اصحاب رسول الله جمشورت کرد و با علی بن ابی طالب نیز، مشورت کرد. علی پیشنهاد کرد که فلان کار را انجام بدهد. ابوبکر گفت: اگر انجام بدهم، پیروز می‌شوم؟ علی گفت: به کار خیری بشارت داده شده‌ام. سپس ابوبکر برخاست و برای مردم خطبه خواند و آنان را برای جنگ با روم امر کرد. [۱۵۵]

در روایتی آمده که ابوبکر صدیق از علی پرسید: از کجا به تو بشارت داده شد؟ گفت: «از پیامبر جشنیدم که به آن امر، بشارت می‌داد. سپس ابوبکر گفت: ای ابوالحسن، با آنچه از رسول الله جشنیده‌ای، مرا خوشحالی کردی!‌ خداوند تو را خوشحال کند.» [۱۵۶]

یعقوبی می‌گوید: از جمله کسانی که در زمان خلافت ابوبکر از او فقه یاد می‌گرفتند علی بن ابی طالب و عمر بن خطاب و معاذ بن جبل و أبی بن کعب و زید بن ثابت و عبدالله بن مسعود بودند. [۱۵۷]

ابوبکر، علیبرا بر تمام پیروانش مقدم می‌داشت و این، نشان دهنده‌ی روابط گرم و صمیمی آن‌ها با هم و مقدم کردن علیس بر سایرین در مشورت و قضاوت است. [۱۵۸]

این روایت را یک شیعی افراطی به نام محمد بن نعمان عکبری ملقب به شیخ مفید تأیید می‌کند به طوری که باب خاصی را در کتاب «الإرشاد» خود با عنوان: «قضایا و مسائل امیرالمؤمنین÷ در زمان خلافت ابوبکر»، به آن اختصاص داده است.

سپس تعدادی روایات را درباره‌ی قضاوت‌های علی در زمان خلافت ابوبکربذکر می‌کند؛ از جمله: مردی را نزد ابوبکر آوردند که شراب نوشیده بود، ‌ابوبکر خواست که حد شرعی را درباره‌اش اجرا کند. آن مرد گفت: من شراب نوشیده‌ام اما نمی‌دانستم که حرام است، چون من در میان قومی زندگی می‌کنم که آن را حلال می‌دانند و کسی تا به حال از تحریم آن خبر نداشت. ابوبکر مردد شد و نمی‌دانست که چه حکمی را درباره‌اش اجرا کند. بعضی از حاضران که در آنجا بودند، گفتند: به علی خبر بدهید. ابوبکر مردی را نزد او فرستاد تا از او سؤال کند. علی÷ گفت: به دو نفر مسلمان معتمد بگویید که آن مرد را در مجالس مهاجرین و انصار بگرداند که آیا کسی هست که آیه‌ی تحریم را برای آن مرد خوانده باشد یا حدیثی از پیامبر جدر این باره برایش روایت کرده باشد؟ اگر دو شاهد به آن، شهادت دادند،‌ حد اجرا می‌شود و اگر شهادت ندادند،‌ از او درخواست توبه کن و آزادش کن. ابوبکر چنین کرد. هیچ‌یک از مهاجرین و انصار شهادت نداد که آیه‌ی تحریم برای او خوانده یا حدیثی از رسول اللهجدر این زمینه برایش روایت کرده باشد. ‌ابوبکر از او درخواست توبه کرد و آزادش کرد و قضاوت علی را در این باره قبول کرد. [۱۵۹]

حضرت علی از دستورات حضرت ابوبکر پیروی می‌کرد. همان طور که روایت شده که گروهی از کفار به مدینه‌ی منوره آمدند و دیدند که مسلمانان ضعیف هستند چون برای جهاد و پایان دادن به جریان مرتدها به نقاط مختلف رفته بودند. حضرت ابوبکر خطر آن‌ها را بر پایتخت اسلام و مسلمانان، احساس کرد. از این رو دستور داد از مدینه نگهبانی شود و نگهبان‌هایی را در گذرهای مدینه قرار داد تا لشکریان و سربازان استراحت کنند و به علی و زبیر و طلحه و عبدالله بن مسعود امر کرد که این نگهبان‌ها را سرپرستی کنند و آن گروه بر همین حال ماندند تا از آن‌ها احساس امنیت کردند. [۱۶۰]

برای اثبات روابط صمیمی و مهربانی و عشق و علاقه‌ی آن‌ها به همدیگر همین بس که علی، سرور اهل بیت و پدر نوه‌های پیامبر جاز ابوبکر هدایایی قبول می‌نمود و این امر میان آن‌ها به صورت یک عادت در آمده بود. همچنان‌که در جنگ عین التمر، کنیز اسیر شده؛ یعنی، صهباء را از ابوبکر قبول کرد. این کنیز دو فرزند به نام‌های عمر و رقیه برای حضرت علی به دنیا آورد. عمر و رقیه از کنیزش از طایفه‌ی تغلب بود که به وی صهباء می‌گفتند و در زمان خلافت ابوبکر و امارت خالد بن ولید در عین التمر اسیر شد». [۱۶۱]

نام وی، ام حبیب دختر ربیعه بود. [۱۶۲]

همچنین حضرت ابوبکر،‌ خوله دختر جعفر بن قیس که همراه اسیران جنگ یمامه اسیر شده بود، را به حضرت علی هدیه کرد و او بهترین اولاد حضرت علی بعد از حسن و حسین؛ یعنی، محمد بن حنفیه را به دنیا آورد.

او از اسیران اهل رده بود که پسرش توسط او شناخته می‌شود و محمد بن حنفیه به او نسبت داده شده است. [۱۶۳]

همچنین روایت‌های متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه علی و فرزندانش هدایای مالی و خمس و اموال فیء را از ابوبکر دریافت می‌کردند. علی خود تقسیم کننده و متولی خمس و فیء در زمان ابوبکرببود. [۱۶۴]این اموال به دست علی و سپس به دست حسن و بعد به دست حسین و بعد به دست حسن بن حسن و سپس زید بن حسن بود. [۱۶۵]

حضرت علی نمازهای پنجگانه را در مسجد می‌خواند و به حضرت ابوبکر اقتدا می‌کرد و به امامت وی راضی بود و اتفاق و یکدلی خود را با حضرت ابوبکر به مردم نشان می‌داد. [۱۶۶]

طوسی درباره‌ی اقتدای حضرت علی به حضرت ابوبکر می‌گوید: این قضیه، امری مسلم و ظاهر و واضح است. [۱۶۷]

[۱۵۳] - نهج البلاغة (تحقیق صبحی صالح)، ص۱۳۶ . [۱۵۴] - یعقوبی، ‌احمد بن ابی یعقوب بن جعفر، کاتب شیعی عباسیان بود که جد وی از موالی ابومنصور بود. او مدام در حال سفر بود و سفر را دوست می‌داشت. به سرزمین‌های شرقی و غربی اسلام سفر می‌کرد و در سال ۲۶۰ وارد ارمنستان شد. از آنجا به رمنه رفت و به مصر و کشورهای غربی بازگشت. سپس در سفر به این کشورها کتاب «البلدان» را تألیف کرد. وی تاریخ معروفی به نام تاریخ یعقوبی دارد. او در سال ۲۸۴هـ درگذشت. (الکنی و الألقاب،‌۳/۲۴۶). اما صاحب الأعیان، در طبقات مورخین او را شیعه محسوب کرده است. (اعیان الشیعة) او یک شیعه‌ی افراطی بود که در کتاب تاریخش پیداست. [۱۵۵] - تاریخ یعقوبی، بیروت ،۱۹۶۰، ج۲، ص۱۳۲و۱۳۳. [۱۵۶] - تاریخ التواریخ (تحت عنوان «عزم ابی بکر»)، ج۲، کتاب۲، ص۱۵۸. [۱۵۷] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۸. [۱۵۸] در این باره روایات زیادی وجود دارد که ابوبکر در برخی مسائل با اصحاب خود و از جمله علیسمشورت می‌کرد و رأی وی را بر سایر آراء ترجیح می‌داد. نگا: البدایة و النهایة از ابن کثیر، ریاض النضرة از محب طبری،‌ کنز العمال، تاریخ الملوک و تاریخ ابن خلدون و ... ولی چون ما عهد کرده‌ایم که فقط از کتاب‌های خود شیعه استفاده کنیم، این کتاب‌ها را مورد استفاده قرار ندادیم. [۱۵۹] - مفید، الإرشاد، ایران، ص۱۰۷. [۱۶۰] شرح نهج البلاغه، تبریز، ج۴، ص۲۲۸. [۱۶۱] شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۷۱۸. عمدة الطالب، نجف، ص۳۶۱. [۱۶۲] الإرشاد، ص۱۸۶. [۱۶۳] عمدة الطالب، ص۳۵۲. حق الیقین، ص۲۱ . [۱۶۴] - ابوداود روایتی از حضرت علیسرا آورده که گوید: من و عباس و فاطمه و زید بن حارثه نزد پیامبر جبودیم،‌ گفتم: ای رسول خدا، ‌چنین صلاح می‌دانم که تو مرا متولی حق خودمان از این خمس گردانی و در زمان حیات خودت آن را تقسیم کن تا پس از شما نزاع و درگیری ایجاد نشود، پس این کار را بکن. حضرت علی گوید: آن حضرت این کار را کرد. آنگاه حضرت علی گوید: در زمان حیات رسول الله آن را تقسیم کردم. سپس ابوبکر مرا سرپرست آن قرار داد و تا آخرین سال‌های خلافت عمرس در اختیار من بود. مال زیادی نزد او می‌آوردند. پس حق ما را در آن سال نداد و بعداً برایم فرستاد. گفتم: امسال به این مال نیاز نداریم و مسلمانان به آن نیاز دارند، این مال را به مسلمانان بازگردان. پس عمر آن را به آن‌ها باز گرداند. (ابوداود، کتاب الخراج، مسند احمد، مسندات علی). [۱۶۵] ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۴، ص۱۱۸. [۱۶۶] طبرسی، الاحتجاج، ص۵۳. کتاب سلیم بن قیس، ص۲۵۳. مجلسی، مرآة العقول، ایران، ص۳۸۸. [۱۶۷] تلخیص الشافی، ایران، ص۳۵۴.