توهین به امام نهم:
محمد، پسر رضا، ملقب به قانع کنیهی ابوجعفر دوم است. مردم در اینکه او پسر رضا باشد، به شک افتادند و همچنین در قبول امامت وی تردید داشتند؛ چون صورتش سیاه بود و رنگش تغییر کرده بود. میگویند: کسانی که پیش از همه دربارهی او به شک افتادند، عموها و برادرانش بودند؛ همان طور که از علی بن جعفر بن باقر نقل کردهاند که او به برادرش، یعنی رضا گفت:
«هیچ گاه امامی سیاه پوست [۷۷۰]در میان ما نبوده است. رضا به آنان گفت: او پسر من است. گفتند:
رسول الله جبا کمک یک قیافهشناس حکم میکرد. باید یک قیافهشناس میان ما و شما حکم کند. گفت: شما را به دنبال او میفرستم.
وقتی آمد، ما را در باغ نشاندند و عموها و برادران و خواهرانش را به صف کردند و رضا را آوردند و پشمینهای بر تن او کردند. کلاهی بر سرش نهادند و به قیافه شناس گفتند: وارد باغ شو. پس ابوجعفر را آوردند و گفتند: این پسر را به پدرش ملحق کن. گفتند:
در اینجا کسی پدر وی نیست اما این عموی پدرش است و این هم عمویش و این هم عمهاش، و اگر کسی در اینجا پدرش باشد، صاحب باغ است؛ چون پاهای این و پاهای او مثل هم است. وقتی ابو الحسن برگشت، گفتند: این پدرش است». [۷۷۱]
به این نمایشنامه نگاه کنید که چگونه آن را به نمایش میگذارند؟ و در آنچه بیادبیهایی به اهل بیت علی وجود دارد؟
دربارهی امام نهم میگویند که او فردی ترسو بود و آنگاه که وقتی معتصم عباسی برای بار دوم او را احضار کرد، گریه کرد تا جایی که ریشش خیس شد سپس به سمتی رو کرد و گفت: علی هم از این شخص میترسید. [۷۷۲]
[۷۷۰] کسی که رنگش سیاه شود و تغییر کند. [۷۷۱] الأصول من الکافی، ج۱، ص۳۲۲ و ۳۲۳. [۷۷۲] همان.