شیعه و اهل بیت

فهرست کتاب

توهین به علی بن حسین:

توهین به علی بن حسین:

شیعه به علی بن حسین ملقب به زین العابدین و کسی که او را امام مطاع دانستند و بعد از پدرش با او بیعت کردند، نیز، توهین کردند. درباره‌اش می‌گویند: او از یک شخص عادی و عامی ترسوتر است و او به بردگی برای یزید، قاتل حسین، اعتراف کرده است. روایتی در کتاب کافی آن‌ها از پسر زین العابدین محمد باقر آمده که گفت: «یزید بن معاویه وارد مدینه شد و می‌خواست که حج انجام دهد،‌ دنبال فردی از قریش فرستاد و او را آوردند. یزید به وی گفت: آیا اعتراف می‌کنی که تو برده‌ی من هستی، ‌اگر بخواهی تو را می‌فروشم و اگر بخواهی، تو را آزاد می‌کنم. آن مرد گفت: قسم به خدا ای یزید، تو از لحاظ حب در قریش از من برتر نیستی و پدرت در جاهلیت و اسلام نیز، از پدر من برتر نبوده است و خودت نیز، در دین از من بهتر نیستی،‌ پس چطور می‌گویی که خواسته‌ات را برآورده کنم. یزید گفت: اگر اعتراف نکنی، ‌قسم به خدا تو را می‌کشم. آن مرد گفت: کشتن من بزرگ‌تر از کشتن حسین بن علی نیست. پس دستور داد که او را بکشند.

سپس دنبال علی بن حسین فرستاد و همان درخواست را از او نیز، کرد؛ علی بن حسین به او گفت: اگر اعتراف نکنم مانند آن مرد مرا می‌کشی؟ یزید گفت: آری. علی بن حسین گفت: من اقرار کردم به چیزی که خواسته بودی و من برده‌ی اجباری هستم. پس اگر خواستی مرا نگه دار و اگر خواستی مرا بفروش». [۷۵۵]

این چنین به فرزند و مادرش نیز اهانت کردند و او را آزردند. می‌گویند: «از یکی از امامان معصوم‌شان سؤال شد: دو همسایه دارم که یکی‌شان ناصبی و دیگری زیدی است و ناچارم با آنان رفت و آمد کنم، با کدام یک از این دو نفر رفت و آمد کنم؟

گفت: هردو مثل هم هستند. هرکس آیه‌ای از کتاب خدا را تکذیب نماید، اسلام را پشت سرش انداخته و او قرآن و تمام پیامبران و رسولان را تکذیب کرده است. راوی گوید: سپس امام گفت: این ناصبی، آشکارا با تو دشمنی کرده و این زیدی آشکارا با ما دشمنی کرده است». [۷۵۶]

مادرش هم مورد اذیت و آزار و اهانت شیعیان قرار گرفت؛ به گونه‌ای که گفته‌اند: تمام مردم بعد از قتل حسین مرتد شدند جز پنج نفر: ابو خالد کابلی،‌ یحیی بن ام طویل، جبیر بن مطیع،‌ جابر بن عبدالله و شبکه همسر حسین بن علی. [۷۵۷]

ما نمی‌دانیم که مادر علی بن حسین، شهربانو کجا رفته که از شبکه نام بردند و او را نام نبردند.

[۷۵۵] الروضة من الکافی، ج۸، ص۲۳۴ و ۲۳۵. [۷۵۶] الروضة من الکافی، ج۸، ص۲۳۵. [۷۵۷] شوشتری، مجالس المؤمنین، تهران، ص۱۴۴.