اجارهکردن فرج:
از جمله دروغهای زشتی که به جعفر باقر میبندند این است که گفت: «زنی نزد عمر آمد و گفت: من زنا کردم، پاکم کن. عمر دستور داد که او را سنگسار کنند. علی÷از این امر باخبر شد و گفت: چگونه زنا کردی؟ گفت: از بیابان گذشتم که تشنگی شدیدی بر من چیره شد، از یک بادیه نشین طلب آب کردم و او خودداری کرد آب به من بدهد مگر اینکه خودم را در اختیارش بگذارم. وقتی تشنگی مرا عاجز کرد و از جانم ترسیدم او مرا سیراب کرد و من خودم را در اختیارش نهادم. سپس علی÷ گفت: قسم به پروردگار کعبه، این ازدواج بوده است». [۵۷۷]
بنگرید که این قوم چگونه دروازههای فحشا و بیغیرتی و بیآبرویی را با امثال چنین دروغ و تهمتهایی باز کردهاند؟
[۵۷۷] الفروع من الکافی، ج۵، ص۴۶۸.