توهین به امام دهم:
دربارهی پسرش، علی میگویند او هشت ساله بود که پدرش درگذشت. پس در امامت وی اختلاف داشتند و پیرامون آن بسیار سخن گفتهاند تا اینکه امامت وی با شهادت مردی از غیر خودشان و با مجبور کردن وی برای این شهادت، ثابت شد. [۷۷۳]
شیعیان میگویند: او با وجود امامتش چیزی از میراث پدرش، از اموال و نفقه و برده به او تحویل داده نشد و عبدالله بن مساور را از طرف پدرش مأمور آن کردند تا وقتی که به سن بلوغ برسد و آن موقع تحویلش داده شود. [۷۷۴]
با این وجود از پدرش نقل میکنند که جماعتی از شیعیان از مناطق دور و بر اجازه خواستند تا پیش وی بروند. او به آنان اجازهی ورود داد. آنان وارد شدند و در یک جلسه سی هزار سؤال پرسیدند و او آنها را جواب داد با اینکه ده سال سن داشت. [۷۷۵]
نمیدانم چرا آن قدر او را کوچک میکنند تا مجبور باشند سرپرستی تعیین کنند تا هنگام رسیدن به سن بلوغ او را سرپرستی کند. سپس او را متهم میکنند که نمیدانست امام بعد از خودش چه کسی است. حتی علی بن محمد امامت را به پسر بزرگترش، یعنی ابوجعفر، محمد واگذار کرد و ندانست که ابوجعفر بعد از وی زنده نمیماند بلکه در زمان حیات خودش فوت میکند. وقتی وفات یافت، گفت: من اشتباه نکردم، بلکه خدا نمیدانست که امام بعد از من چه کسی خواهد بود. نص روایت این است: «برای خدا روشن شد [۷۷۶]که محمد -یعنی پسر دومش، حسن عسکری- پس از ابوجعفر -یعنی پسربزرگش، محمد- امام خواهد بود و خدا قبلاً این را نمیدانست همچنانکه دربارهی موسی بعد از وفات اسماعیل –یعنی پسران جعفر- این امر برای خدا روشن شد». [۷۷۷]
[۷۷۳] همان، ج۱، ص۳۲۴. [۷۷۴] همان، ج۱، ص۳۲۵. [۷۷۵] همان، ج۱، ص۴۹۶ . [۷۷۶] به معنای فراموشی و جهل نسبت به خداوند. برای تفصیل آن به کتاب «الشیعة والسنة»، باب اول، مسألهی «بدا» مراجعه کنید. [۷۷۷] - مفید، الإرشاد، ص۳۳۷ .