لواط با زنان:
از جمله دروغهایی که به اهل بیت نسبت دادهاند، این است که از آنها نقل کردهاند که لواط با زن جایز است. کلینی از رضا روایت کرده که صفوان بن یحیی از او پرسید: «مردی از پیروان تو از من درخواست کرد که از تو سؤال کنم. امام رضا گفت: چه چیزی درخواست کرد؟ گفتم: آیا مرد میتواند از پشت با زن نزدیکی کند؟ گفت: میتواند این کار را بکند. به او گفتم: آیا تو نیز، این کار را انجام میدهی؟ گفت: ما چنین کاری را انجام نمیدهیم». [۵۷۸]
از جعفر روایت کردهاند که مردی راجع به یک مرد که از پشت با زن نزدیکی میکند -و در خانه جماعتی بودند- از او پرسید؟ صدایش را بلند کرد و گفت: «رسول الله جگفته است: هرکس مملوکش او را به کاری مکلف کند که توانش را ندارد، او را بفروشد – منظورش این است که این را برای فریب مردم گفته است- سپس به چهرهی حاضرین نگریست، و در گوش من گفت: اشکالی ندارد». [۵۷۹]
همچنین از نوهاش ابوالحسن رضا – امام هشتم شیعه – روایت کردهاند که با عبارتی بسیار زشتتر از عبارت طوسی آورده که مردی دربارهی نزدیکی با زن از پشت، از وی سؤال کرد، او در جواب گفت: از قول لوط÷ در آیهای از کتاب خداوند آن را حلال کرده است: ﴿هَٰٓؤُلَآءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطۡهَرُ لَكُمۡۖ﴾[هود: ۷۸]. پرواضح است که منظور آنها، فرج بوده است». [۵۸۰]
همچنین به صراحت از جعفر از عبدالله بن ابییعفور روایت کردهاند که گفت: از ابوعبدالله دربارهی مردی که از پشت با زنش نزدیکی کند، پرسیدم؟ او در جواب گفت: «اگر زن راضی باشد اشکالی ندارد. گفتم: پس منظور این قول خداوند چیست که میفرماید: ﴿فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَكُمُ ٱللَّهُۚ﴾[البقرة: ۲۲۲]. گفت: این برای طلب فرزند است». [۵۸۱]
از یونس بن عمار روایت کردهاند که گفت: من گاهی با کنیزم از پشت نزدیکی میکنم و با خود وعده میکنم که هر بار یک درهم صدقه بدهم و این برای من سنگین است. گفت: بر تو حقی نیست و نزدیکی از پشت حق توست. [۵۸۲]
این در حالی است که رسول الله جفرموده است: «محاش [۵۸۳] نساء أمتي على رجال أمتي حرام» [۵۸۴]: «دبر زنان امتم بر مردان امتم حرام است».
[۵۷۸] کلینی، الفروع من الکافی، ج۵، ص۴۰. الاستبصار، ج۳، ص۲۴۳ و ۲۴۴. [۵۷۹] طوسی، الاستبصار (کتاب النکاح)، ج۳، ص۳۴۳. [۵۸۰] طوسی، الاستبصار، ج۳، ص۲۴۳. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۱۵. [۵۸۱] طوسی، تهذیب الأحکام (باب آداب خلوت)، ج۷، ص۴۱۴. الاستبصار، ج۳، ص۲۴۳. [۵۸۲] الاستبصار، ج۳، ص۲۴۴. [۵۸۳] جمع محشه که به معنای دُبراست. [۵۸۴] من لایحضره الفقیه (کتاب النکاح، باب النوادر)، ج۳، ص۴۶۸.