موضعگیری شیعه دربارهی صحابه:
این موضعگیری اهل بیت دربارهی اصحاب رسول الله ج، برگزیدگان خلق خدا و برگزیدگان هستی، بود.
اما شیعیانی که خود را پیروان اهل بیت و دوستدار آنها معرفی میکنند، معتقد به نظری غیر از نظر اهل بیت هستند که با این نظر مبارزات مدام و فتوحات فراوان صحابه را به زعم خویش بیاثر کردند و قدرت و اعتبار گذشتهی آنها را در هم شکستند و اجتماع و احزاب آنها را از هم گسستند و سرزمین آنها را نابود کردند؛ صحابهای که شرک مشرکان را خوار و بتها را نابود کردند و ملک و سلطنت مشرکان و کاخها و منازل آنها را ویران کردند و پرچم توحید و عَلَم رفیع اسلام را بر افراشتند. پس فرزندان مجوسی و یهودی و فرزندان مشرکان هلاک شده که میخواستند جلو این نور را بگیرند و از سیل آن جلوگیری کنند، با هم متحد شدند در حالی که سرشار از کینه و حسد و انتقام بودند و به اسم حبّ اهل بیت – در حالی که اهل بیت از آنها بیزار هستند – شمشیر قلم و زبان خود را علیه آن مبارزان نیکوکار و آن دوستان رسول الله جو اصحاب مستغرق در حب او و مطیع و پیرو او و ایثارگران جان و مال، تیز کردند. اصحابی که با کوچکترین اشارهی پیامبر جپدر و فرزند و جان خود را قربانی میکردند، اصحابی که دنباله رو پیامبر جبودند و از راه و روش ایشان پیروی میکردند. خداوند از همگی آنها خشنود باد!
یکی از شیعیان گفته است: تمامی صحابه پس از رسول خدا جمرتد شدند به جز چهار نفر. [۸۶]امثال این سخنان بسیار است.
چنانکه گذشت، بخاری شیعیان، محمد بن یعقوب کلینی، پا را فراتر از این گذاشته و میگوید: مسلمانان پس از پیامبر ججز سه نفر، همگی مرتد شدند و آن سه نفر: مقداد بن اسود، ابوذر غفاری و سلمان فارسی بودند. [۸۷]
مجلسی مانند همین را بیان کرده و میگوید: همهی مسلمانان پس از وفات رسول الله جهلاک شدند، بجز سه نفر: مقداد و سلمان و ابوذر. [۸۸]
یک نفر باید از این انسانهای تیره بخت بپرسد که اهل بیت پیامبر جکجا رفتند که عباس عموی پیامبر جو ابن عباس پسر عموی وی و عقیل برادر علی و حتی خود علی و حسن و حسین نوههای پیامبر ججزو آنان بودند؟
حتی کلینی در این باره، در کتاب خود مطالب بیشتری گفته است. وی اظهار میدارد: وقتی میگوییم مسلمانان مرتد شدند، اهل سنت داد و فریاد راه میاندازند... آنگاه میگوید: مسلمانان پس از وفات پیامبر ج، به زمان جاهلیت برگشتند. انصار از ابوبکر کنارهگیری کردند، اما به خوبی کنارهگیری نکردند. (یعنی، کارشان، انتخاب حق و ترک باطل نبود بلکه به دلیل تعصب، باطلی را به جای باطل دیگر انتخاب کردند آنگونه که محشی این روایت را آورده است). آنان شروع به بیعت با سعد کردند و این ابیات جاهلی را میخواندند:
يا سعد، أنت المرجأ، وشعرك المرجل! وفحلك المرجم [۸۹]:
«ای سعد، تو امید مایی و موی سرت فردار است و گاو نرت قوی و قدرتمند است».
معنای این گفتهها این است که کسی مسلمان باقی نمانده و همگی حتی ابوذر و سلمان و مقداد همگی مرتد شدند.
البته یک شیعهی معاصر دقیقاً برعکس آن را اظهار داشته؛ چون شیعه ادعا میکنند که همهی صحابه – العیاذ بالله – پس از اسلام آوردن، مرتد شدند. اما یکی از باقی ماندگان این قوم، حتی اسلام آوردن صحابه را انکار میکند. او به عنوان رد به ما میگوید که ما در اتهام خود به شیعیان – به زعم خود – انصاف نداشتهایم، که شیعیان اصحاب رسول الله جرا کافر میدانند و در اثنای این ردّیه گفتههای ما را تأیید میکند و بدان اعتراف مینماید. بنگرید که چگونه با دست خود، خود را گرفتار میکنند. با وجود آن میگویم: اعراب تنها زمانی به حضرت محمد جایمان آوردند که ندای اسلام به گوش آنها رسید. [۹۰]یعنی حضرت محمد جآنها را به اسلام دعوت کرد که بعضیها ایمان آوردند و بعضیها دیر ایمان آوردند و بعضیها بسیار دیرتر اسلام آوردند و بعضیها تخم نفاق در اسلام کاشتند و بعضیها پس از اینکه زمین بر آنها تنگ شد، دچار ترس و وحشت شدند جز مؤمنان و هیچکس با استدلال عقلش اسلام نیاورد جز یک نفر [۹۱]که برای دستیابی به حقیقت از سرزمین خود خارج شده بود و با سختیها و خطرات زیادی روبرو شد تا زمانی که حقیقت را نزد حضرت محمد جیافت و به آن ایمان آورد؛ [۹۲]منظورم سلمان فارسی است.
قمی ذیل تفسیر آیهی: ﴿وَحَسِبُوٓاْ أَلَّا تَكُونَ فِتۡنَةٞ﴾[المائدة: ۷۱]. میگوید: کتاب خداوند از اصحاب رسول خدا جخبر میدهد و میفرماید: ﴿وَحَسِبُوٓاْ أَلَّا تَكُونَ فِتۡنَةٞ﴾یعنی، آنها را امتحان و آزمایشی نمیکند و آنها را به وسیلهی امیر المؤمنین امتحان نمیکند (پس آنها کر و کور شدند). سپس میگوید: وقتی رسول الله جدر میان آنها بود (آنها کر و کور بودند) و هنگامی که رسول الله جوفات کرد و امیر المؤمنین÷ امام و سرپرست آنان شد، آنها تا زمان قیامت کر و کور شدند. [۹۳]
امثال این سخنان زیاد است. [۹۴]
این دیدگاه شیعه دربارهی صحابه بود و آن هم دیدگاه اهل بیت دربارهی آنان.
[۸۶] - سلیم بن قیس عامری، بیروت، دارالفنون، ص۹۲. از جمله عجایب این است که فرزندان یهودیان گناهکار امثال این کتابهای خبیث را که پر از عیب و ناسزا به صحابه و بهترین امت است، تألیف کردهاند. آن وقت از نوشتن کتابهایی امثال «الشیعة و السنة» که مؤلف برای روشنشدن مذهبشان و اظهار آنچه دربارهی امت نیکوکار پیشین در سینه پنهان کردهاند، نوشته است، ایراد میگیرند و میگویند: نوشتن چنین کتابهایی و چاپ و انتشار آنها، شایسته نیست. مسلمانان بیشتر به اتحاد و یکپارچگی نیاز دارند. ما نمیدانیم که چه اتحاد و وفاقی مدّ نظر آنها است؟ آنچه ما انجام میدهیم بر اساس رأی و نظر همگان است که شیعیان دیروز انجام دادند و امروز نیز، انجام میدهند؛ پس از چه چیزی میترسید؟ ما نمیدانیم بعضی از کسانی که خود را گشادهرو و گشاده قلب و دوستدار تقریب و اتحاد با اهل سنت، میدانند، ابله هستند یا انسانهای هوشمند. آنها چگونه به ما اعتراض میکنند که ما برای احقاق حق و ابطال باطل اقدام نمیکنیم! ما از قومی دفاع میکنیم که اگر نبودند، گاو پرست یا ستاره پرست یا بت پرست بودیم یا لات و منات و عزی یا سنگ و درخت را پرستش میکردیم. کسانی که اگر پرچم اسلام را بر نمیافراشتند و پرچم توحید را حمل نمیکردند، ما پروردگار خود و پیامبر و رهبر خود، حضرت محمد جرا نمیشناختیم و نمیدانستیم که خداوند متعال چه پیامی را برای دوست و بندهی خود فرستاده و پیامبر جچه سنن و حکمتهایی را برای ما به جای گذاشته است و قرآنی را که نور و هدایت و رحمت است، نمیشناختیم. آری، این سخن آرامش این مدعیان تقریب را به هم میزند. و آنها از کتاب سلیم بن قیس عامری بدشان نمیآید که در آن جعفرشان - آری، جعفرشان، نه جعفری که ما میشناسیم و سراغ داریم- میگوید: هرکس از شیعیان و دوستداران ما، کتاب سلیم بن قیس عامری را نداشته باشد، هیچیک از سنت و کردار و گفتار ما را ندارد؛ چون این کتاب سری از اسرار محمد جمیباشد. این کتابی است که هیچ صفحهای از صفحات و ورقهای از ورقههای آن، نمیبینیم مگر اینکه پر از بدترین ناسزاها و کثیفترین فحشها میباشد. کتاب سلیم و امثال این کتاب در میان شیعیان بیشمار است. إنا لله وإنا الیه راجعون. به این قوم بیغیرت و فاقد جوانمردی میگوییم: تنورهای گداخته و وسیع شما فراهم شده است. ما هیچگاه چنین چیزی را تحمل نکرده و هرگز نخواهیم کرد. و به امید خدا تا زمانی که خون در رگهای ما و روح در کالبد ما و زبان در کام داریم، ساکت نشده و هرگز نخواهیم شد. [۸۷] - الروضة من الکافی، ج۸ ،ص۲۴۵. [۸۸] - مجلسی، حیاة القلوب، ج۲، ص۶۴۰. [۸۹] - الروضة من الکافی، ج۲، ص۲۹۶ . [۹۰] - به این کینه بنگرید که چگونه ریشه دوانده و به این بغض و حسدی بنگرید که چگونه به امت عرب زبان دارند؛ امتی که رسالت اسلامی را در دوران نخستینش عهده دار شدند و آن را حمل کردند و به تمام جهانیان رسانیدند. [۹۱] - علی و اهل بیت که بر اسلام ثابت قدم ماندند، را نیز از دایرهی اسلام خارج کردهاند؛ چون فقط از سلمان نام بردهاند که بر اسلامش ثابت قدم مانده است. [۹۲] - کتاب الشیعة و السنة فی المیزان، ص۲۰-۲۱، مؤلف مجهول معروف به س- خ چاپ بیروت؛ یعنی، کتابی که مؤلف مجهول آن سعی کرده که در ردّ کتاب «الشیعة و السنة» ما بنویسد؛ به گونهای که نتوانسته در تمام آن کتاب یک عبارت غلط یا منبع غلط یا یک مسألهی غلط یا یک نتیجهی غلط پیدا کند. حمد و سپاس برای خداوند است که چنین توفیق و شرفی را جهت دفاع از حریم پیامبر جو مقدسات اسلام و دوستداران ملت پاک، به من داده است. خدایا! هدایت را به ما عطا بفرما و ما را از زمرهی کسانی قرار ده که همهی سخنان را درک میکنند و از بهترین آنها تبعیت میکنند. ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ١٠﴾[الحشر: ۱۰]. [۹۳] - علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، نجف ،۱۳۸۶هـ، ج۱، ص۱۷۵ و ۱۷۶. [۹۴] - برای مطالعهی بیشتر به کتاب «الشیعة و السنة» مراجعه کنید.