شیعه و اهل بیت

فهرست کتاب

ائمه:

ائمه:

شیعه با دروغ سرشته شده و با دروغ خلق شده‌اند گویی که با دروغ دوقلو‌اند. دروغ‌شان اقتضا می‌کند که امامان‌شان دارای اوصاف الهی و در امور و تقدیرات خداوند با وی شریک هستند ـ پاک و منزه است خداوند از چنین غلوهایی ـ.

کلینی آن‌ها – که مانند بخاری اهل سنت است – بر علی بن ابی‌طالب دروغ بسته که گویا علیسمی‌گوید: «به من خصلت‌هایی داده شده که به هیچ‌یک از افراد قبل از من – حتی پیامبران‌- داده نشده است. من نیات و نسب‌ها و امور مخفی را می‌دانم و چیزی از چشم من پنهان نیست». [۶۱۳]

در حالی که آنچه در کتاب خدا ثابت شده، این است:

﴿وَمَا تَدۡرِي نَفۡسٞ مَّاذَا تَكۡسِبُ غَدٗاۖ وَمَا تَدۡرِي نَفۡسُۢ بِأَيِّ أَرۡضٖ تَمُوتُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرُۢ٣٤[لقمان: ۳۴]. این از اوصاف خداوند است که: ﴿لَا يَعۡزُبُ عَنۡهُ مِثۡقَالُ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ[سبأ: ۳].

و او پیامبرش را امر کرده که بگوید: ﴿لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُۚ[النمل: ۶۵]. اما این قوم به نسبت‌دادن صفات ربانی خداوند به علیس اکتفا نکرده‌اند بلکه برخلاف کتاب خدا و سنت رسولش آن را برای تمام امامانشان اثبات کرده‌اند. کلینی باب مستقلی را تحت عنوان «ائمه به گذشته و آینده علم دارند و چیزی از دید آن‌ها پنهان نمی‌ماند» آورده است.

سپس از جعفر صادق نقل کرده که گفت: «من به آنچه در آسمان‌ها و زمین می‌گذرد، علم دارم و به آنچه در بهشت و جهنم و گذشته و آینده می‌گذرد، علم دارم». [۶۱۴]

چنان‌که بر پدرش محمد باقر دروغ بسته‌اند که گفت: «خداوند بسیار بالاتر و گرامی‌تر از آن است که اطاعت از بنده‌ای را فرض گرداند و علم آسمان و زمین را از او منع کند. پس گفت: آن را از او منع نکرده است». [۶۱۵]

بر ابو الحسن، علی دروغ بسته‌اند که «او نزد اسحاق بن عمار نشسته بود و یک مرد شیعی بر او وارد شد و به او گفت: ای فلانی،‌ توبه‌ات را تازه کن و عبادتت را تازه کن؛ ‌چرا که یک ماه بیشتر از عمرت باقی نمانده است. اسحاق گفت: با خودم گفتم: چه عجب او از اجل شیعه خبر دارد. با عصبانیت به من نگریست – چون آنچه فکر کردم، او فهمید – و گفت: ای اسحاق، چرا انکار می‌‌‌‌‌‌کنی ... تو،‌ خانواده‌ات را دچار سردرگمی می‌کنی و به شدت ‌مفلس و بی‌چیز می‌شوی». [۶۱۶]

در حالی که خدای حق می‌فرماید: ﴿۞وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَيۡبِ لَا يَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَۚ[الأنعام: ۵۹].

جعفر نیز، به آن اقرار و علم غیب را از خود و از اهل بیت انکار کرده است، چنان‌که در کتاب‌های شیعه از «سدیر» روایت شده که گفت: «من و ابوبصیر و یحیی بزار و داود بن کثیر در مجلس ابوعبدالله÷بودیم که او با عصبانیت گفت: تعجب می‌کنم از گروهی که می‌پندارند ما علم غیب می‌دانیم. هیچکس جز خداوند متعال علم غیب نمی‌داند. من کنیزم را زدم و او از دست من گریخت، ‌و نمی‌دانم که او در کدام خانه است؟» [۶۱۷]

مانند آن در رجال کشی است که از وی سؤال شد که «ابوالخطاب -یکی از شاگردانش- می‌گوید: تو علم غیب می‌دانی و تو این را گفته‌ای؟ جعفر گفت: اما اینکه می‌گوید که من علم غیب می‌دانم، قسم به خدایی که معبود برحقی جز او نیست، علم غیب نمی‌دانم. اگر من این را گفته باشم، خدا مردگانم را نبخشاید و در بازماندگانم برکت قرار ندهد! باغی بین من و عبدالله بود که میان هم تقسیم کردیم و قرعه‌کشی کردیم. دشت و چشمه نصیب او شد و کوه نصیب من شد. اگر علم غیب می‌دانستم دشت و جلگه نصیب من می‌شد و کوه نصیب او می‌شد». [۶۱۸]

بر محمد بن باقر دروغ بسته‌اند به طوری که ابوبصیر از او روایت کرده که گفت: به ابوجعفر÷گفتم: «شما قادرید مردگان را زنده و کور مادرزاد و جذامی و پیس را مداوا کنید؟ گفت: آری، به اذن خدا. سپس به من گفت: نزدیک شو ای ابو محمد، پس به او نزدیک شدم و او دستی بر صورت و چشمانم کشید، من خورشید و آسمان و زمین و منازل و همه چیز را دیدم. آنگاه گفت: آیا دوست داری که چنین باشی و در روز قیامت بینا باشی و مردم کور؟ گفت: می‌خواهم به حالت اول برگردم. پس دستی بر چشمانم کشید و من به حالت اول بازگشتم». [۶۱۹]

از جمله دروغ‌هایی که به ائمه نسبت داده‌اند این است که آن‌ها تمام کتاب‌های آسمانی را دارند و با وجود اختلاف زبان‌ها آن را می‌فهمند. [۶۲۰]

ائمه می‌دانند کی می‌میرند و حتی با اختیار خود می‌میرند. [۶۲۱]

امامان اگر بخواهند می‌توانند به هر کسی خبر دهند که چه چیزهایی به نفعش و چه چیزهایی به ضررش مقدر شده است. [۶۲۲]

ملائکه وارد خانه‌های ائمه می‌شوند و اخبار را برای آن‌ها می‌آوردند. [۶۲۳]

ائمه علمی دارند که هیچ فرشته‌ی مقرب و هیچ پیامبر مرسل ندارد. [۶۲۴]

کلام هیچ‌یک از مردم و هیچ پرنده و حیوان و جانداری بر امام پوشیده نیست. [۶۲۵]

[۶۱۳] الأصول من الکافی، ج۱۹، ص۱۹۷ . [۶۱۴] الأصول من الکافی، کتاب الحجة (ج۱ ص۲۶۱). [۶۱۵] الأصول من الکافی، ج۱ ،ص۲۶۲ . [۶۱۶] رجال الکشی (شرح حال اسحاق بن عمار)، کربلاء، ص۳۴۸ . [۶۱۷] الحجة من الکافی، ج۱، ص۲۵۷ . [۶۱۸] رجال الکشی، ص۲۴۸ . [۶۱۹] الحجة من الکافی، ج۱، ص۴۷۰ . [۶۲۰] همان، ص۲۲۷ . [۶۲۱] همان، ج۱ ،ص۲۵۸ . [۶۲۲] همان، ص۲۶۴ . [۶۲۳] - همان، ص۳۹۳ . [۶۲۴] همان، ص۴۰۲ . [۶۲۵] حمیری، قرب الاسناد، تهران، نینوی، ص۱۴۶ .