شریعت:
از جمله افتراهایی که به پیامبر جو اهل بیتش زدهاند: احادیث و روایاتی است که برای تعطیل کردن شریعت اسلامی و دور کردن مسلمانان از عمل به اوامر و نواهی آن و جذب اراذل و اوباش و انسانهای سفیه ساختهاند. کسانی که در حدود خداوند اهمال ورزیدهاند و به اوامر الهی عمل نمیکنند و به ارشادات و تعالیم وی اهتمام نمیورزند. عدّهای معتقدند که عبادتهای نماز و روزه و حج و زکات برای آنها گناه است و قدرتی فراتر از توان آنها میخواهد و باعث تباه شدن وقت و مال آنها میشود. همچنانکه معتقدند، اطاعت از اوامر شریعت در معاملات و غیره از جمله مسائل غیر ضروری زندگی است که بیهوده واجب شده است. آنان زمام نفس را برای شهوات و لذتها و غرق شدن در امور منکر و گناه به طور مطلق، آزاد گذاشتهاند.
آنان برای سیرکردن نفس کثیف از لذتها و برای آزاد کردن آن از حدود و قیود دینی و اخلاقی، زنا را به نام متعه جایز و مباح دانستهاند هرچند که هزار زن برای یک مرد باشد و بر عکس. متعهای که جز بدکاری محض نیست. البته به زودی از طریق کتابهای خود شیعه، اثبات خواهیم کرد که چگونه عمل صالح و انجام فرایض شرعی و سنتهای آن را برداشتهاند و به سایر مسائل دنیوی پرداختهاند.
بر این اساس به خداوند متعال نیز، دروغ بسته و گفتهاند که خداوند متعال فرموده است:
علی بن ابیطالب حجت من بر مردم و نور من در سرزمینهایم و امانتدار من بر علمم است. هرکس او را بشناسد، وارد دوزخش نمیکنم هرچند که از اوامر من سرپیچی کرده باشد و هرکس او را انکار کند، وارد بهشتش نمیکنم هرچند که مرا اطاعت کرده باشد. [۵۸۵]
معنایش این است که معصیت خداوند برای ورود به بهشت و جهنم اعتباری ندارد، بلکه عشق به علی ملاک است. پس کسی که او را دوست داشته باشد چه به دستورات اسلام و اوامر الهی عمل کرده باشد چه نکرده باشد، وارد بهشت میشود. پس بر انسان واجب است که علی را دوست بدارد و بعد هر کاری را که میخواهد بکند؛ زیرا بازخواست نمیشود.
تنها به این امر کفایت نکردهاند بلکه میگویند: وقتی حکم به جهنمی بودن کسی داده شود و به طرف جهنم برده شود و به خاطر ارتکاب گناه از بهشت رانده شود، اگر شیعه باشد به بهشت بازگردانده میشود و از حوض کوثر مینوشد.
همچنین بر خداوند متعال افترا بستهاند –- ﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا﴾[الأنعام: ۲۱]. کیست ظالمتر از کسی که بر خداوند دروغ میبندد- و در یک روایت ساختگی میگویند: از ابوجعفر روایت شده که گفت: «وقتی روز قیامت بر پا شد، همهی مردم در یک جا به صورت برهنه جمع میشوند و در محشر میمانند تا به شدت عرق کنند و به اندازهی پنجاه سال درآن جا میمانند، و این همان کلام خداست که میفرماید: ﴿وَخَشَعَتِ ٱلۡأَصۡوَاتُ لِلرَّحۡمَٰنِ فَلَا تَسۡمَعُ إِلَّا هَمۡسٗا١٠٨﴾[طه: ۱۰۸]. سپس ندا دهندهای از بالای عرش ندا میدهد که پیامبر امّی من کجاست؟پیامبر رحمت، حضرت محمد بن عبدالله امّی کجاست؟ رسول الله جاز مقابل همهی مردم میگذرد تا به حوض برسد که طول آن به اندازهی فاصلهی بین ایله و صنعاء است و آنجا میایستد. آن موقع دوست شما ندا داده میشود. پس علی از مقابل مردم پیش میآید و در کنار او میایستد و بعد به مردم اجازه میدهند که بروند. به گروهی اجازهی ورود به حوض داده میشود و به گروهی اجازه داده نمیشود. وقتی رسول الله جمیبیند گروهی از محبّان ما از ورود به حوض منع شدهاند، گریه میکند و میگوید: پروردگارا، شیعهی علی از ورود به حوض منع شدهاند؟ خداوند فرشتهای را نزد محمد میفرستد و میگوید: چرا گریه میکنی ای محمد؟ میگوید: برای گروهی از شیعیان علی. فرشته به او میگوید: خداوند متعال میفرماید: ای محمد، شیعیان علی را به تو بخشیدم و به خاطر محبت آنها نسبت به تو و عترت تو از گناهانشان گذشتم و آنها را به شما ملحق میکنم و در زمرهی شما قرار میدهم و وارد حوضشان میکنم. ابوجعفر گفت: در آن روز بسیاری از انسانهای گریان میگویند: ای محمد!.
وقتی که چنین میبینند، و در آن روز کسی باقی نمیماند که پیرو ما و محب ما باشد و از دشمن ما برائت بجوید و نسبت به آنها کینه داشته باشد، مگر اینکه وارد جمع ما میشود و کنار حوض کوثر میآید». [۵۸۶]
همچنین بحرانی در تفسیر خود به نقل از مفید در «الاختصاص» آورده است:
از ابو سعید مدائنی نقل شده که گفت: به ابو عبدالله گفتم: معنای این آیه چیست: ﴿وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ ٱلطُّورِ إِذۡ نَادَيۡنَا﴾[القصص: ۴۶]. او گفت: ای ابوسعید، خداوند قبل از آنکه خلقت خود را آغاز کند در دو هزار سال پیش، نامهای به ما نوشت و آن را در عرش یا زیر عرش خود نگه داشت که در آن آمده است: ای شیعهی آل محمد، قبل از اینکه گناهی انجام بدهید، شما را بخشیدم. [۵۸۷]کسی که منکر ولایت محمد و آل محمد نباشد او را به رحمت خود وارد بهشت میکنم». [۵۸۸]
همچنانکه بر رسول امین و صادق جدروغ بستهاند که گویا فرمودهاند: «کسی که خداوند حبّ ائمه را روزی وی قرار داده باشد، خیر دنیا و آخرت نصیبش میشود و کسی شک نکند که او بهشتی است». [۵۸۹]
به علیس دروغ بستهاند که گفت: «کسی که مرا دوست داشته باشد، خوشبخت است و در زمرهی اولیاء حشر میشود». [۵۹۰]
پس نیازی به قرآن خواندن، نماز، زکات، روزه، حج و خستهکردن خود و روح خود نمیباشد، بلکه تنها حبّ او نسبت به اهل بیت کافی است و بر خدا واجب است که او را نجات بدهد و وارد بهشتش گرداند. این صدوق آنها – البته بسیار دروغگو – است که به ناحق بر رسول خدا افترا بسته که گویا آن حضرت جخطاب به علی گفتند: «ای علی! هرکس قلباً تو را دوست داشته باشد، مثل آن است که یک سوم قرآن را خوانده باشد و هرکس قلباً تو را دوست داشته باشد و با زبان تو را یاری دهد، گویی که دو سوم قرآن را خوانده است، و هرکس تو را قلباً دوست داشته باشد و با دست و زبان تو را یاری کند، گویی که کل قرآن را خوانده است». [۵۹۱]
اما دربارهی نماز و زکات و حج از جعفر صادق نقل کردهاند که گفت: «خداوند به وسیلهی کسانی از شیعیان ما که نماز میخوانند، عذاب را از شیعیان ما که نماز نمیخوانند، دفع میکند و به وسیلهی کسانی از شیعیان ما که زکات میدهند، عذاب را از شیعیان ما که زکات نمیدهند، دفع میکند، و به وسیلهی کسانی از شیعیان ما که حج میگذارند، عذاب را از شیعیان ما که حج نمیگذارند، دفع مینماید». [۵۹۲]
پس بر هیچیک از شیعیان واجب نیست که نماز و زکات و حج به جای آورند چون به جای یکدیگر انجام میدهند و این واجبات را با حبّ اهل بیت و زیارت آنها و گریهکردن بر کشتهها و مردههای آنها و زیارت قبرهایشان بعد از مرگشان عوض میکنند.
پس دین شیعه دینی ابداعی و جدید است که بویی از اسلام نبرده است؛ اسلامی که دین عمل به واجبات و فرائض و دین عبادات و معاملات و دین اوامر و نواهی است. دینی که بر زبان پیامبر صادق و امین ج، جاری شد که به اهل بیت خودش گفت: رهایی شما از آتش جهنم تنها با تمسّک به ریسمان الهی و عمل به دستورات خدا و رسولش و دوری از منهیات خدا و رسولش میباشد. همچنانکه رسول خدا جاهل بیت و عمو و عمه و دختر و بستگان خود را به اسم، مورد خطاب قرار میدهد و میفرماید: «يا بنى عبد المطلب! يا بني عبد مناف! يا فاطمة بنت رسول الله! يا عباس بن عبد المطلب! يا صفية عمة رسول الله! افتدوا أنفسكم من النار، فإني لا أغني عنكم من الله شيئاً» [۵۹۳]:«ای بنیعبدالمطلب، ای بنیعبد مناف، ای فاطمه، دختر رسول اللهج، ای عباس بن عبدالمطلب، ای صفیه عمهی پیامبر، خود را از آتش جهنم برهانید؛ چرا که من در پیشگاه خداوند برایتان کاری از دستم برنمیآید». در وایتی دیگر آمده است: «اعملوا اعملوا، وسلوني من مالي ما شئتم، فإني لا أغني عنكم من الله شيئاً» [۵۹۴]:«تلاش کنید، تلاش کنید، و از مالم هرچه میخواهید، درخواست کنید؛ چون از جانب خدا چیزی برایتان از دستم بر نمیآید».
اینان اهل بیت نبوّت هستند که تنها با عمل صالح و اطاعت از خدا و پیامبر جدر تمامی امور؛ چه امور دنیا و چه امور آخرت از عذاب خدا نجات مییابند و داخل بهشت میشوند و رسول الله کاری از دستش برنمیآید و نمیتواند کاری برایشان بکند.
این چیزی است که قرآن نازل شده از آسمان بر حضرت محمد جآن را تأیید مینماید؛ آنجا که میفرماید: ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ﴾[الأنعام: ۱۶۴]، ﴿لَّيۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩ وَأَنَّ سَعۡيَهُۥ سَوۡفَ يُرَىٰ٤٠ ثُمَّ يُجۡزَىٰهُ ٱلۡجَزَآءَ ٱلۡأَوۡفَىٰ٤١﴾[النجم: ۳۹-۴۱]. ﴿فَأَمَّا مَن طَغَىٰ٣٧ وَءَاثَرَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا٣٨ فَإِنَّ ٱلۡجَحِيمَ هِيَ ٱلۡمَأۡوَىٰ٣٩ وَأَمَّا مَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ وَنَهَى ٱلنَّفۡسَ عَنِ ٱلۡهَوَىٰ٤٠ فَإِنَّ ٱلۡجَنَّةَ هِيَ ٱلۡمَأۡوَىٰ٤١﴾[النازعات: ۳۷-۴۱]. ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن تَزَكَّىٰ١٤ وَذَكَرَ ٱسۡمَ رَبِّهِۦ فَصَلَّىٰ١٥﴾[الأعلى: ۱۴-۱۵].
خداوند متعال در کتابی که باطل در آن راه ندارد، میفرماید: ﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ٨﴾[الزلزلة: ۷-۸]. در جایی دیگر میفرماید: ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١ ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ٢ وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ٣ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِلزَّكَوٰةِ فَٰعِلُونَ٤ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ٥ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ٦ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ٧ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ٨ وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَٰتِهِمۡ يُحَافِظُونَ٩ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ١٠ ٱلَّذِينَ يَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ١١﴾[المؤمنون: ۱-۱۱]. خداوند متعال در قرآنی که آن را دستور و راهنما و هدایت و رحمت برای مؤمنان قرار داده میفرماید: ﴿كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡ رَهِينَةٌ٣٨ إِلَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡيَمِينِ٣٩ فِي جَنَّٰتٖ يَتَسَآءَلُونَ٤٠ عَنِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ٤١ مَا سَلَكَكُمۡ فِي سَقَرَ٤٢ قَالُواْ لَمۡ نَكُ مِنَ ٱلۡمُصَلِّينَ٤٣ وَلَمۡ نَكُ نُطۡعِمُ ٱلۡمِسۡكِينَ٤٤ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلۡخَآئِضِينَ٤٥ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوۡمِ ٱلدِّينِ٤٦ حَتَّىٰٓ أَتَىٰنَا ٱلۡيَقِينُ٤٧ فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِينَ٤٨﴾[المدثر: ۳۸-۴۸]. از زبان پیامبر خود، حضرت نوح÷آنگاه که پسرش را دید که غرق میشود و پروردگارش را نداد داد، میفرماید: ﴿رَبِّ إِنَّ ٱبۡنِي مِنۡ أَهۡلِي وَإِنَّ وَعۡدَكَ ٱلۡحَقُّ وَأَنتَ أَحۡكَمُ ٱلۡحَٰكِمِينَ٤٥ قَالَ يَٰنُوحُ إِنَّهُۥ لَيۡسَ مِنۡ أَهۡلِكَۖ إِنَّهُۥ عَمَلٌ غَيۡرُ صَٰلِحٖۖ فَلَا تَسَۡٔلۡنِ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۖ إِنِّيٓ أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِينَ٤٦ قَالَ رَبِّ إِنِّيٓ أَعُوذُ بِكَ أَنۡ أَسَۡٔلَكَ مَا لَيۡسَ لِي بِهِۦ عِلۡمٞۖ وَإِلَّا تَغۡفِرۡ لِي وَتَرۡحَمۡنِيٓ أَكُن مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٤٧﴾[هود: ۴۵-۴۷]. همچنانکه از ابراهیم÷ و پدرش نقل میکند که به او گفت: ﴿يَٰٓأَبَتِ إِنِّي قَدۡ جَآءَنِي مِنَ ٱلۡعِلۡمِ مَا لَمۡ يَأۡتِكَ فَٱتَّبِعۡنِيٓ أَهۡدِكَ صِرَٰطٗا سَوِيّٗا٤٣ يَٰٓأَبَتِ لَا تَعۡبُدِ ٱلشَّيۡطَٰنَۖ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ كَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ عَصِيّٗا٤٤ يَٰٓأَبَتِ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ فَتَكُونَ لِلشَّيۡطَٰنِ وَلِيّٗا٤٥ قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنۡ ءَالِهَتِي يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُۖ لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ لَأَرۡجُمَنَّكَۖ وَٱهۡجُرۡنِي مَلِيّٗا٤٦ قَالَ سَلَٰمٌ عَلَيۡكَۖ سَأَسۡتَغۡفِرُ لَكَ رَبِّيٓۖ إِنَّهُۥ كَانَ بِي حَفِيّٗا٤٧﴾[مريم: ۴۳-۴۷]. در جایی دیگر میفرماید: ﴿وَمَا كَانَ ٱسۡتِغۡفَارُ إِبۡرَٰهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوۡعِدَةٖ وَعَدَهَآ إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُۥٓ أَنَّهُۥ عَدُوّٞ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنۡهُۚ إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ لَأَوَّٰهٌ حَلِيمٞ١١٤﴾[التوبة: ۱۱۴].
خدای متعال در این آیات مبارک از کتاب خودش بیان کرده که نجات و رستگاری تنها در سایهی تمسّک به ریسمان الهی و عمل به کتاب خدا و انجام اوامرش و اطاعت از پیامبرش و نزدیکی جستن به او توسط عباداتی همچون نماز و روزه و زکات و حج و دوری از محارم و گناهان میباشد و غیر از اینها فایدهای ندارد. حتی اگر قرابت نسبی و سببی با اولیای خدا و صالحان و پیامبران داشته باشد، باز فایدهای برایش ندارد؛ چون همگی اینها یکسان هستند و تنها با عمل صالح محک زده میشوند.
این ابولهب عموی/کاکای حقیقی رسول الله جو داماد دو دختر ایشان و از طایفه و نزدیکان وی میباشد که دربارهاش این آیه نازل شده است: ﴿تَبَّتۡ يَدَآ أَبِي لَهَبٖ وَتَبَّ١ مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُ مَالُهُۥ وَمَا كَسَبَ٢ سَيَصۡلَىٰ نَارٗا ذَاتَ لَهَبٖ٣ وَٱمۡرَأَتُهُۥ حَمَّالَةَ ٱلۡحَطَبِ٤ فِي جِيدِهَا حَبۡلٞ مِّن مَّسَدِۢ٥﴾[المسد: ۱-۵]. ابوطالب، عموی دوم پیامبر جاست که وقتی پیامبر برای وی طلب مغفرت کرد، این آیه نازل شد: ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن يَسۡتَغۡفِرُواْ لِلۡمُشۡرِكِينَ وَلَوۡ كَانُوٓاْ أُوْلِي قُرۡبَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِيمِ١١٣﴾[التوبة: ۱۱۳]. این امر بر تمام کسانی که در قرآن تأمل میکنند، پوشیده نیست که اساس نجات همان اقرار به وحدانیت خداوند متعال و رسالت پیامبر گرامی وی جو عمل به اوامر قرآن و سنت است: ﴿إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِكَ يُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَئَِّاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا٧٠ وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَإِنَّهُۥ يَتُوبُ إِلَى ٱللَّهِ مَتَابٗا٧١ وَٱلَّذِينَ لَا يَشۡهَدُونَ ٱلزُّورَ وَإِذَا مَرُّواْ بِٱللَّغۡوِ مَرُّواْ كِرَامٗا٧٢ وَٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُواْ بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ لَمۡ يَخِرُّواْ عَلَيۡهَا صُمّٗا وَعُمۡيَانٗا٧٣ وَٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّيَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡيُنٖ وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِينَ إِمَامًا٧٤ أُوْلَٰٓئِكَ يُجۡزَوۡنَ ٱلۡغُرۡفَةَ بِمَا صَبَرُواْ وَيُلَقَّوۡنَ فِيهَا تَحِيَّةٗ وَسَلَٰمًا٧٥ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ حَسُنَتۡ مُسۡتَقَرّٗا وَمُقَامٗا٧٦﴾[الفرقان: ۷۰-۷۶]..
این برخلاف اعتقاد شیعه است که میگویند: حب علی حسنهای است که هیچ گناهی به آن ضرر وارد نمیکند. [۵۹۵]
«عشق ما به اهل بیت، گناهان ما را میزداید همچنانکه باد شدید برگ درختان را جدا میکند». [۵۹۶]
همچنانکه بر رسول الله دروغ بستهاند که گویا ایشان فرمودند:
«إن الله تعالى جعل لأخي علي بن أبي طالب فضائل لا تحصى كثرة، فمن ذكر فضيلة من فضائله مقراً بها غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تأخر، ومن كتب فضيلة من فضائله؛ لم تزل الملائكة تستغفر له ما بقي لتلك الكتابة أثر ورسم، ومن استمع إلى فضيلة من فضائله غفر الله له الذنوب التي اكتسبها من السماع، ومن نظر إلى كتاب من فضائله غفر له الذنوب التي اكتسبها من النظر» [۵۹۷]: «خداوند متعال فضیلتهای بیشماری را برای برادرم علی بن ابی طالب قرار داده است پس کسی که فضیلتی را از آنها در ذهن داشته باشد و به آن اقرار کند، خداوند تمام گناهان گذشته و آیندهی او را میبخشد. کسی که یکی از این فضایل را بنویسد تا زمانی که اثری از آن باقی باشد، ملائکه برای وی طلب مغفرت میکنند و کسی که به یکی از فضایل وی گوش فرا داده باشد خداوند گناهانی را که از راه گوش مرتکب شده، میبخشد و کسی که به فضیلتی از فضایل نوشته شدهی وی بنگرد، خداوند گناهانی را که از راه چشم مرتکب شده، میبخشد».
راجع به عمل صالح به صراحت گفتهاند که نیازی به انجام کارهای نیکو نیست؛ همچنانکه به دروغ از جعفر روایت کردهاند که او شیعه را مورد خطاب قرار داده و گفت: «قسم به خدا هیچیک از شما وارد جهنم نمیشود». [۵۹۸]
او به شیعه گفته است: کارنامهی شما پر است اما بدون عمل. [۵۹۹]حتی در روز قیامت در درجهی انبیاء همراه آنان هستید». [۶۰۰]
به رسول خدا ج دروغ بستهاند که گویا فرمودهاند: «هرکس حسین را پس از مرگش زیارت کند، بهشت نصیبش میشود». [۶۰۱]
همچنین به ابوالحسن رضا – امام هشتم و معصوم شیعیان – نسبت میدهند که گفت: «قلم گناه از شیعهی ما برداشته شده است. هیچیک از شیعیان ما نیست که گناهی مرتکب شده باشد و آن گناه محو نشده باشد، هرچند که به اندازهی قطرات باران و به اندازهی ستارگان و خارها و درختان گناه کرده باشد.» [۶۰۲]
پس کسی که چنین جایگاهی دارد چه نیازی است که خود را خسته کند، کافی است که به حب و دوستی آل علی اعتراف کند و بعد هر کاری که خواست انجام دهد؛ زیرا قلم گناه از او برداشته شده و گناهان و اشتباهات وی آمرزیده شده و بهشت به وی عطا شده است و کار ناپسند به او ضرری نمیرساند و ایمان و عمل نیز، آن را نمیافزاید.
اظهار این حبّ و علاقه به اهل بیت اینگونه است که باید قبر حسین یا رضا یا یکی از ائمه را زیارت کند و مجوز رضایت و مغفرت و بهشت را از آنها بگیرد. به همین دلیل گفتهاند: زیارت قبر حسین، معادل صد حج مقبول و صد عمرهی مقبول است. [۶۰۳]
به رسول الله جتهمت زدهاند که فرموده است: «من زار الحسين بعد موته فله الجنة» [۶۰۴]: «کسی که حسین را پس از مرگش زیارت کند، بهشتی است».
کسی که نمیتواند او را زیارت کند، برای شهادتش گریه کند تا بهشت را ببرد؛ همچنانکه از باقر بن زین العابدین روایت شده که گفت: «هر قطره اشکی که برای حسین ریخته میشود، خداوند گناهانی را با آن میزداید هرچند به اندازهی کف دریا باشد» [۶۰۵]و بهشت برایش واجب میشود. [۶۰۶]
همچنین کسی که بر رضا بگرید، بهشتی است و از خود وی نقل شده که گفت: «هر مؤمنی که مرا زیارت کند و قطره اشکی صورتش را خیس کند، خداوند متعال آتش جهنم را بر وی حرام میکند». [۶۰۷]
اما کسی که قبرش را زیارت کند، به نقل از پسرش، محمد ملقب به جواد -امام نهم شیعیان- دربارهی او گفتهاند: «کسی که قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خداوند گناهان اول و آخر او را میبخشد و در روز قیامت منبری هم سطح منبر پیامبر جبرای او گذاشته میشود تا اینکه خداوند از حسابرسی بندگان فارغ شود». [۶۰۸]
از پدرش موسی بن جعفر – امام هفتم شیعه – نقل کردهاند که گفت: «کسی که قبر فرزندم، علی را زیارت کند، هفتاد حج مقبول برایش نوشته میشود. راوی گوید، گفتم: هفتاد حج؟ گفت: آری، هفتاد هزار حج. -خدایا، از دروغهای این قوم به تو پناه میبریم. چقدر زشتاند و چقدر پستند-. سپس افزود: چه بسیار حجهایی که قبول نمیشوند، اما کسی که او را زیارت میکند و شب در کنار قبر او میخوابد، مانند کسی است که خدا را در عرش زیارت کرده است. (پناه بر خدا از نقل این خرافات) گفتم: مانند کسی که خدا را در عرشش زیارت کند؟ گفت: آری». [۶۰۹]
از رضا نقل کردهاند که گوید: «روزی خواهد آمد که شما قبر مرا در طوس زیارت میکنید. هان! آگاه باشید هرکس قبر مرا زیارت کند و قبل از آن غسل کرده باشد، تمام گناهانش زدوده میشود درست مانند آن موقعی که متولد شده است». [۶۱۰]
«هر مؤمنی او را زیارت کند، خداوند بهشت را بر او واجب و جهنم را بر او حرام میکند». [۶۱۱]
همچنین کسی که قبر خواهرش، فاطمه بنت موسی را زیارت کند بهشتی است؛ همچنانکه از سعد بن سعد روایت شده که گفت: «از ابوالحسن رضا÷ دربارهی زیارت قبر فاطمه، دختر موسی بن جعفر، سؤال کردم که گفت: کسی که او را زیارت کند، بهشتی است». [۶۱۲]
این مذهب شیعه است که مبنی بر زیارت قبور و گریه و حبّ و دوستی است نه انجامدادن عمل نیک و ادای فرایض و واجبات و رعایت حدود الهی و دوری از منکرات و گناهان.
[۵۸۵] بحرانی، مقدمة البرهان فی تفسیر القرآن، ص۲۳. قمی، الخصال، ج۲، ص۵۸۳. [۵۸۶] تفسیر البرهان، ج۳، ص۲۵۵. الصافی، ج۲، ص۷۸. [۵۸۷] این قوم تنها ائمه را معصوم نمیدانند بلکه خود را نیز، در عصمت آنها شریک میدانند، به طوری که خداوند قبل از ارتکاب گناه آنها را بخشیده است و کسی که اینگونه باشد، معصوم است. پس عصمت، هم برای ائمه و هم برای خود شیعه میباشد. [۵۸۸] البرهان، ج۳، ص۲۲۸. [۵۸۹] تفسیر نور الثقلین، قم (ایران)، ج۲، ص۵۰۴ . [۵۹۰] - الخصال، ج۲، ص۵۷۸ . [۵۹۱] - همان، ص۱۸۰. [۵۹۲] - علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۸۳ و ۸۴ . محمد بن مسعود سلمی (معروف به عیاشی)، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۵. [۵۹۳] - تفسیر منهج الصادقین، ج۶، ص۴۸۸. [۵۹۴] - همان. [۵۹۵] - تفسیر منهج الصادقین، ج۸، ص۱۱۰ . [۵۹۶] - همان، ج۸، ص۱۱۱ . [۵۹۷] احمد بن محمد (معروف به مقدس اردبیلی)، حدیقة الشیعة، تهران ،ص۲. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۱،ص۱۱۲. [۵۹۸] کلینی، الروضة من الکافی، ج۸، ص۷۸ . [۵۹۹] همان . [۶۰۰] مقدمة البرهان، ص۲۱ . [۶۰۱] الإرشاد، اثر مفید، ص۲۵۲. [۶۰۲] ابن بابویه قمی، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۳۶ . [۶۰۳] - مفید، الإرشاد، قم، بصیرتی، ص۲۵۲. [۶۰۴] - همان. [۶۰۵] - مجلسی، جلاءالعیون، ج۲، ص۴۶۸. [۶۰۶] - جلاءالعیون (باب گریه بر حسین)، ص۴۶۴ . [۶۰۷] - عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۲۷. [۶۰۸] - همان، ص۲۵۹ . [۶۰۹] همان . [۶۱۰] عیون أخبار الرضا، ج۲ ص۲۶۰. [ شیعه در دروغ خیلی زیاده روی کردهاند به گونهای که هیچیک از امتهای گذشته و حال به آن درجه نرسیدهاند. هریک از علما و فقها و محدثانشان در ساختن دروغ مسابقه میدهد و میخواهد بیشتر از دیگران دروغ گوید تا جایی که فراموش کرده دیگران در این زمینه چه گفتهاند. همه میدانند که شیعه منزلت و جایگاهی که برای حسین، نوهی پیامبر جقایلاند به احدی نمیدهند، ولی ابن بابویه موقعی که شروع به سخن گفتن از رضا مینماید، در دروغ زیاده روی میکند و خیلی دروغ میگوید تا جایی که مذهب و اعتقاد خود را فراموش کرده و در دریای دروغ غوطه ور میشود تا جایی که رضا را بر حسین برتری میدهد؛ چون مفید در الإرشاد اظهار داشته که زیارت قبر حسین برابر با صد حج و صد عمره است. ولی وقتی از رضا سخن میگوید، اظهار میدارد که زیارت قبر رضا برابر با هزار حج است. (نگا: عیون أخبار الرضا، ص۲۵۷). فراتر از آن میگوید: زیارت قبر رضا از زیارت قبر حسین برتر است؛ همچنانکه از علی بن مخریاء نقل کردهاند که گفت: به ابن ابی جعفر، یعنی امام رضا گفتم: «فدایت شوم! زیارت قبر رضا برتر است یا زیارت قبر حسین؟ گفت: زیارت قبر پدرم برتر است». (عیون أخبار الرضا ج۲ ص۲۶۱). فراتر از آن گفته است: «زیارت قبر وی از زیارت کعبه برتر است». (عیون أخبار الرضا ج۲ ص۲۵۵).. [۶۱۱] همان ،ص۲۵۵ . [۶۱۲] همان، ص۲۶۷ .