شیعه و اهل بیت

فهرست کتاب

موضع‌گیری علیسدر برابر صحابه:

موضع‌گیری علیسدر برابر صحابه:

با این بحث، رابطه‌ی حقیقی شیعه با اهل بیت و ارتباط اهل بیت با آن‌ها روشن می‌شود.

این علی بن ابی طالبس– خلیفه‌ی چهارم ما و امام معصومِ اول شیعه و سالار اهل بیت – است که اصحاب را به طور کلی ذکر و آن‌ها را مدح و ستایش می‌کند و می‌گوید: «من اصحاب محمد جرا دیدم که هیچکس شبیه به آن‌ها نیست! آن‌ها ژولیده و خاک آلود، شب را به صبح می‌رساندند و سجده کنان و ایستاده صبح را به شب می‌رساندند. و میان لباس گشاد (عبا) خود استراحت می‌کردند و هنگام ذکر قیامت، گویی که بر روی زغال افروخته ایستاده‌اند! پیشانی آن‌ها از شدت طولانی‌بودن سجده‌هایشان کبود می‌‌گشت! هنگام ذکر خداوند چشمانشان پُر از اشک بود که از لباس‌هایشان جاری می‌گشت. و از ترس عقاب و امید به ثواب مانند یک درخت در روز طوفانی می‌لرزیدند». [۵۸]

این سرور و سالار اهل بیت است که اصحاب پیامبر جرا به طور کلی می‌ستاید و آن‌ها را بر اصحاب و شیعه‌ی خود ترجیح می‌دهد. همان کسانی که در جنگ‌ها او را خوار کرده‌اند و از مواجهه با دشمن می‌ترسیدند و او را تنها گذاشتند. سپس آن‌ها را با هم مقایسه کرده و می‌گوید: «ما همراه رسول خدا جبودیم، پدران و پسران و برادران و عموهای خود را می‌کشتیم و این کار به ایمان و تسلیم و ثابت قدمی ما و صبر بر دردها و مصایب و جدیت در جنگ با دشمن می‌افزود. یکی از ما و یکی از دشمن همچون گاو نر به هم حمله می‌کردند تا اینکه کدام یک حریفش را شکست می‌دهد؟ دفعه‌ای ما پیروز می‌شدیم و دفعه‌ای دشمن. وقتی خدا صدق و راستی ما را دید، دشمن مان را خوار و شکست داد و ما را پیروز گردانید تا اینکه اسلام خوب مستقر و پایه‌هایش محکم شد. به جان خودم قسم، اگر آنچه برای ما پیش آمد برای شما پیش می‌آمد، دیگر هیچ پایه‌ی این دین بر جا نمی‌ماند و هیچ شاخه‌اش سبز نمی‌گردید، و قسم به خدا که خونریزی و پشیمانی برای دین به بار می‌آوردید». [۵۹]

همچنین، صفات شیعیان منافق و پست خود را ذکر می‌کند و اینگونه به حال آن‌ها تأسف می‌خورد: «کجایند آن قومی که به اسلام فرا خوانده شدند و آن را قبول کردند و به خواندن قرآن دعوت شدند و به آن حکم کردند و به جنگ تشویق شدند و شمشیرها را در نیام نکردند و به نقاط مختلف زمین پیشروی کردند و بعضی‌ها کشته شدند و بعضی‌ها نجات یافتند. به زندگی دلشاد نبودند و به مرگ نیز، عزادار نبودند. چشمانشان از شدت گریه تلخ و شکم‌هایشان از شدت روزه تهی بود. ‌لب‌هایشان از شدت دعا کردن خشک و رنگشان از شدت بی‌خوابی زرد می‌شد. بر سیمایشان گَرد و غبار انسان‌های خاشع دیده می‌شد. این‌ها برادران رفته‌ی من بودند و حقیقتاً‌ از فراقشان دردمندم». [۶۰]

صحابه را و نعمت‌های دنیا و آخرت را که به دست آورده و بهره‌ی فراوان از کرم و احسان الهی برده‌اند، یاد می‌کند و می‌گوید: «بدانید ای بندگان خدا، که انسان‌های باتقوا نقد دنیا را به نسیه‌ی آخرت می‌دهند. در امور دنیوی با دنیاداران مشارکت می‌کنند اما هرگز با اهل دنیا در آخرتشان مشارکت نمی‌کنند. در دنیا به بهترین وجه زندگی کرده‌اند و از بهترین چیزها خورده‌اند و آنچه انسان‌های مرفه از دنیا گرفته‌اند، و آنچه جابران متکبر از دنیا گرفته‌اند، می‌گیرند سپس آن را به عنوان توشه و کالای سودمندی برای آخرت استفاده می‌کنند. لذت زهد را در دنیایشان چشیدند و مطمئن بودند که در آخرت از مقربان خداوند هستند. خداوند دعای آن‌ها را رد نمی‌کند و سهم آنان را از لذت کم نمی‌کند». [۶۱]

[۵۸] - نهج البلاغه، بیروت، دارالکتاب، ۱۳۸۷هـ، ص۱۳۴،‌‌ به تحقیق صبحی صالح. همین مطلب نیز، در الإرشاد، ص۱۲۶ آمده است. [۵۹] - نهج البلاغة (به تحقیق صبحی صالح) ص۹۱، ۹۲ چاپ بیروت. [۶۰] - نهج البلاغه (به تحقیق صبحی صالح)، ص۱۷۷ و ۱۷۸. [۶۱] - نهج البلاغه (به تحقیق صبحی صالح)، ص۳۸۳.