شیعه و اهل بیت

فهرست کتاب

احترام عمر فاروق به اهل بیت و احترام آن‌ها به ایشان:

احترام عمر فاروق به اهل بیت و احترام آن‌ها به ایشان:

این روابط یک طرفه نبود بلکه هردو طرف به این روابط توجه می‌کردند. عمر بن خطاب بیشتر از آنچه اهل بیت به وی احترام می‌گذاشتند، به آن‌ها ‌احترام می‌گذاشت. او در حقوق و عطایا، آن‌ها را بر خانواده‌اش مقدم می‌داشت. تمام مورّخان گفته‌اند که وقتی عمر بن خطاب مالی را از بیت المال تعیین می‌کرد، بنی‌هاشم را بر همه مقدم می‌داشت؛ چون با پیامبر قرابت داشتند و از اهل بیت بودند.

یعقوبی می‌گوید:

عمر دیوان‌ها را تدوین کرد و در سال بیست عطایا را مقرر نمود و گفت: «اموال زیاد شده است». پیشنهاد تدوین دیوان‌ها به او داده شد. پس عقیل بن ابی‌طالب و مخرمه بن نوفل و جبیر بن مطعم بن نوفل بن عبد مناف [۲۸۹]را صدا زد و گفت: مردم را با توجه به منزلت و جایگاهشان نام‌نویسی کنید و از بنی‌عبد مناف شروع کنید. پس اولین کسانی را که نوشتند، علی بن ابی‌طالب با پنج هزار، حسن بن علی با سه هزار و حسین بن علی با سه هزار درهم بودند. [۲۹۰]و برای خود چهار هزار درهم برداشت [۲۹۱].. «اولین مالی که به علی اعطا شد توسط ابوهریره در بحرین بود [۲۹۲]که مبلغ آن هفت هزار درهم بود. عمر فاروق گفت: مردم را با توجه به منزلت و جایگاه‌شان نام‌نویسی کنید و از بنی‌عبد مناف شروع کنید. بعد از آنان ابوبکر و قومش را بیاورید، سپس عمر بن خطاب و قومش را بنویسید. وقتی عمر نگریست،‌ گفت: قسم به خدا من نیز، دوست داشتم با پیامبر جچنین قرابتی داشتم، اما از رسول الله جشروع کنید سپس به ترتیب از نزدیکان وی شروع کنید و عمر را در جایی بگذارید که خدا گذاشته است». [۲۹۳]

ابن ابی‌الحدید گفت: «نه بلکه از رسول الله جو خانواده‌اش شروع کنید و سپس از نزدیکانش به ترتیب قرابت شروع کنید. پس از بنی‌هاشم سپس بنی عبدالمطلب بعد عبد شمس و نوفل و سپس سایر طایفه‌های قریش شروع شد. بعد عمر اموال را بین زنان مدینه تقسیم کرد. پارچه‌ای زیبا باقی مانده بود. عده‌ای که در اطراف وی بودند، گفتند: ای امیر المؤمنین، این پارچه را به دختر رسول الله جکه نزد توست (منظورشان ام کلثوم دختر علی بود) بده. گفت: ای ام سلیط، این پارچه را به ام کلثوم بده. [۲۹۴]

ثابت شد که عمر فاروق به اهل بیت احترام می‌گذاشت و احترامی که به آن‌ها می‌گذاشت به دیگران و حتی به خانواده‌ی خودش نمی‌گذاشت.

دختر یزدگرد، شاه ایران، بزرگترین پادشاه آن زمان، وقتی که همراه اسرای ایرانی اسیر شد، همراه اسرا نزد امیر المؤمنین و خلیفه‌ی رسول خدا ج، عمر فاروق، آورده شدند. مردم به دختر یزدگر چشم دوختند و همه گمان کردند که عمر این دختر را به فرزند امیر المؤمنین و پسر مبارز و شجاع خودش می‌دهد؛ همان کسی که در زیر پرچم رسول الله جدر غزوه‌های زیادی شرکت داشت. چون تنها او مناسب دختر یزدگرد بود اما عمر او را به خود و پسرش و خانواده‌ی خود اختصاص نداد، بلکه اهل بیت پیامبر جرا ترجیح داد و او را به حسین بن علی بخشید. این دختر همان کسی است که علی بن حسین، تنها بازمانده‌ی کربلا، را به دنیا آورد و نسل وی ادامه یافت. [۲۹۵]

نسب شناس مشهور شیعی، ابن عنبه، اظهار داشته که اسم این کنیز شهربانو بود و گفته‌اند در جنگ مدائن اسیر شد و عمر بن خطاب او را به حسین داد. [۲۹۶]

همچنین محدث معروف شیعه در صحیح خود، الکافی فی الاصول، از محمد باقر آورده است: «وقتی دختر یزد گرد بر عمر وارد شد،‌ جوانان مدینه به او نگریستند و هنگام ورود شهربانو مسجد نورانی شد. وقتی عمر به او نگریست صورتش را پوشاند و گفت: وای بر هرمز. عمر گفت: آیا مرا ناسزا گفت؟ امیر المؤمنین، علی به او گفت: نه به تو چیزی نگفت. او را مخیّر کن تا مرد ‌مسلمانی را انتخاب کند تا آن مرد به جای فیء خود، او را بردارد. عمر او را مخیر کرد. شهربانو آمد و دستش را روی سر حسین گذاشت. امیر المؤمنین به او گفت: اسمت چی هست؟ گفت جهان شاه. امیر المومنین گفت: نه شهربانویه. سپس به حسین گفت: ای ابوعبدالله، ‌این زن بهترین فرد روی زمین را برای تو به دنیا می‌آورد. سپس علی بن حسین از او به دنیا آمد. به علی بن حسین÷پسر دورگه می‌گفتند. رگی از عرب‌ها و بنی‌هاشم و رگی از عجم و ایرانی. روایت شده که ابواسود وائلی درباره‌ی علی بن حسین گفته است:

وإن غلاماً بين كسرى وهاشم
لأكرم من نيطت عليه التمائم [۲۹۷]

«پسری میان فارس و هاشمی است که به بالاترین درجه‌ی اکرام می‌رسد».

عمر قبل از آن، به پدرش علی÷در ازدواج با فاطمه کمک کرده بود.

عمر فاروق دادن خمس و غنایم را از اهل بیت نبوت شروع می‌کرد.‌ همچنان‌که پیامبر جنیز، همین طور عمل می‌کرد و پس از وی نیز، ابوبکر همین طور عمل کرده بود. قبلاً ‌هنگام بحث از ابوبکر به مسأله‌ی فدک اشاره کردیم که ابوبکر درآمد حاصل از فدک را می‌گرفت و به اندازه‌ی کافی به اهل بیت می‌داد و باقیمانده را میان مسلمانان تقسیم می‌کرد. عمر نیز، اینگونه رفتار می‌کرد. عثمان و علی نیز، به روش آن‌ها عمل کردند. [۲۹۸]

درباره‌ی اکرام و احترام عمر فاروقس نسبت به اهل بیت همین بس که ابن ابی‌الحدید از یحیی بن سعید نقل می‌کند که گوید: «عمر به حسین بن علی امر کرد که برای کاری نزد وی بیاید. حسین÷، عبدالله بن عمر را دید و او از حسین پرسید: کجا می‌روی؟ عبدالله بن عمر گفت: نزد امیرالمؤمنین می‌روم. عبدالله گفت: ایشان مشغول‌اند. حسین بازگشت و فردا عمر او را دید و گفت: چه چیزی تو را از آمدن نزد من منع کرد؟ گفت: من داشتم نزد تو می‌آمدم که پسرت عبدالله اجازه نداد و من بازگشتم. عمر گفت: تو نزد من مانند او هستی. آیا موهای سرتان با هم فرق دارد؟» [۲۹۹].

حضرت عمر درباره‌ی همه‌ی بنی‌هاشم این چنین احترام می‌گذاشت. علی بن حسین از پدرش، حسین بن علی نقل کرده که گوید: عمر بن خطاب گفت: عیادت بنی‌هاشم، سنت و دیدار با آن‌ها نافله است. [۳۰۰]

طوسی و صدوق نقل کرده‌اند که عمر هرگز به سخن کسی که به علی عیب و ایراد وارد می‌کرد و از او بدگویی می‌کرد، گوش نمی‌داد و آن را تحمل نمی‌کرد. دفعه‌ای کسی در حضور عمر از علی بدگویی کرد. عمر گفت: آیا صاحب این قبر را می‌شناسی؟ علی را جز به نیکی یاد مکن؛ چون اگر او را بیازاری،‌ صاحب این قبر را آزرده‌ای. [۳۰۱]

[۲۸۹] همگی فامیل‌های علی و پسر عموهای او بودند. [۲۹۰] اهل سنت در کتاب‌های خود می‌گویند که به کسانی که در جنگ بدر بوده‌اند،‌ دو هزار درهم یا سه هزار درهم داده شد به جز حسن و حسین که برای هرکدام از آن‌ها به خاطر قرابت با رسول الله جپنج هزار درهم مقرر شد. برای عباس عموی پیامبر جنیز، به دلیل فامیلی با پیامبر جپنج هزار درهم مقرر شد. (طبقات ابن سعد، ۳/ ۲۱۴-۲۱۳، و کتاب الخراج، ابویوسف، ص۴۴-۴۳،‌ چاپ مصر و فتوح البلدان، ص۴۵۵-۴۵۴ و کتاب الأموال، ابوعبید بن سلام) . بلاذری و یحیی بن آدم و طرابلسی و سایرین از جعفر بن محمد باقر از محمد باقر از عبدالله بن حسن و از علی بن ابی طالب روایت کرده‌اند که عمر چشمه‌ای را برای علی مقرر نمود و چیزهای دیگری را به آن افزود. (فتوح البلدان،‌ بلاذری،‌ ص۲۰ و کتاب الخراج، ‌ص۸، ‌چاپ مصر و الإسعاف فی أحکام الأوقاف، اثر طرابلسی، ص۸ چاپ مصر). [۲۹۱] - با وجود این از خدا شرم نمی‌کنند و می‌گویند: عمر حقوق اهل بیت را غصب کرده است. این یعقوبی است که سیلی‌های حق را به صورتشان می‌زند. خدا توفیقش داده که به این حقیقت اعتراف کند. آن موقع، حضرت عمر، امیرالمؤمنین بود و حضرت علی از او پایین‌تر بود. [۲۹۲] - آری، ابوهریره‌ای که شیعه شدیداً نسبت به وی دشمنی می‌ورزند،‌ جز احادیثی که از زبان پیامبر درباره‌ی مناقب و فضایل اصحاب به خصوص‌ ابوبکر صدیق و عمر فاروق شنیده، بیان نکرده است. آری!‌ این ابوهریره است که اموال را آورد و قبل از همه از آن به علی پرداخت کرد. [۲۹۳] - تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۱۵۳. [۲۹۴] - ابن ابی‌الحدید، نهج البلاغه، ج۳، ص۱۱۳ و ۱۱۴. [۲۹۵] - پس کسانی که ادعا می‌کنند از نسل حسین هستند، و عمر فاروق را دشنام می‌دهند و او را ظالم به اهل بیت و مخالف آن‌ها و غاصب خلافت‌شان می‌دانند، آگاه باشند اگر او نبود، آنان اصلا وجود نداشتند، و اگر حضرت عمر غاصب باشد، چگونه حسین به گرفتن این کنیز از حضرت عمر که در یکی از جنگ‌ها و زیر پرچم عمر و با دستورات و راهنمایی‌های وی اسیر شده، راضی شده است؟ باید اندیشید. آیا کسی هست که فکر کند؟ [۲۹۶] - عمدة الطالب فی انساب ابی طالب (تحت عنوان اولاد حسین)، ص۱۹۲. [۲۹۷] - الأصول من الکافی، ج۱، ص۴۶۷. ناسخ التواریخ، ج۱۰ ،ص۳ و ۴. [۲۹۸] - ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۱۰۷. الدرة النجفیة، ص۳۳۲. ابن ابی‌الحدید. [۲۹۹] ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۱۰. [۳۰۰] طوسی، الأمالی، نجف، ج۲، ص۳۴۵. [۳۰۱] طوسی، الأمالی، ج۲، ص۴۶. صدوق، الأمالی، ص۳۲۴. ابن شهر آشوب، مناقب، هند، ج۲، ص۱۵۴.