شیعه و اهل بیت

فهرست کتاب

گستاخی نسبت به پیامبران:

گستاخی نسبت به پیامبران:

شیعه امثال چنین گفته‌ها و ترّهاتی را تنها بر ضد رسول الله جنمی‌گویند بلکه مانند آن را و حتی بیشتر از آن را درباره‌ی رسولان پیشین و پیامبران خدا گفته‌اند. نسبت به موسی و خضر علیهما السلام نیز، جسارت ورزیده و می‌گویند: جعفر از آن دو عالم‌تر بوده است. کلینی از سیف التمار روایت کرده که گفت:

«ما همراه ابوعبدالله و جماعتی از شیعه در یک اتاق نشسته بودیم، گفت: جاسوسی در میان ما نیست؟ به راست و چپ نگریستند و کسی را ندیدند و گفتند: کسی جاسوسی ما را نمی‌کند. گفت: قسم به خدای کعبه ـ سه بار تکرار کردـ ‌اگر من میان موسی و خضر بودم به آن‌ها می‌گفتم که من از شما عالم‌ترم و نسبت به آینده به آن‌ها خبر می‌دادم». [۶۹۴]

به پیامبران اولوالعزم اهانت کرده و داستان‌های عجیبی درباره‌ی آن‌ها ساخته‌اند و گفته‌اند: وقتی علی متولد شد،‌ پیامبر جنزد او رفت و دید که او دراز کشیده و دست راستش را در گوش راست قرار داده و اذان و اقامه می‌گوید و به وحدانیت خداوند و رسالت وی شهادت می‌دهد. سپس به رسول الله گفت بخوانم؟ فرمود: بخوان. او با کتابی که خداوند بر آدم نازل کرده بود، شروع کرد. کتاب شیث را از اولین حرف تا آخرین حرف خواند تا جایی که اگر شیث حضور داشت، اعتراف می‌کرد که علی از او بیشتر و بهتر آن را حفظ دارد. تورات موسی را خواند تا جایی که اگر موسی حضور داشت، اعتراف می‌کرد که علی از او بیشتر و بهتر آن را حفظ دارد. سپس زبور داود را خواند تا جایی که اگر داود حضور داشت،‌ اعتراف می‌کرد که علی از او بیشتر و بهتر آن را حفظ دارد. سپس انجیل عیسی را خواند تا جایی که اگر عیسی حضور داشت، اعتراف می‌کرد که علی از او بیشتر و بهتر آن را حفظ دارد. پس قرآن را خواند و دیدم که او در همان لحظه آن را مانند من حفظ دارد بدون اینکه آیه‌ای را برای او بخوانم. [۶۹۵]﴿كَبُرَتۡ كَلِمَةٗ تَخۡرُجُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡۚ إِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبٗا٥[الكهف: ۵]. «سخن بزرگی که از دهانشان در آمده جز یک دروغ بزرگ، چیزی نیست».

گفته‌اند که ندا دهنده‌ای در روز قیامت ندا می‌دهد:

خلیفه‌ی خداوند بر روی زمین کجاست؟ داود÷بر می‌خیزد و ندایی از جانب پروردگار می‌آید که منظور ما تو نبودی، هرچند که تو نیز، خلیفه‌ی خدا بودی.‌ سپس ندا می‌دهد که خلیفه‌ی خدا بر زمین کجاست؟ علی بن ابی‌طلب بر می‌خیزد و ندا از جانب پروردگار می‌آید ای گروه مردم، این علی بن ابی طالب خلیفه‌ی خداوند بر زمین است و حجت وی برای بندگانش است. [۶۹۶]

به رسولان خدا و انبیای وی اهانت کرده و می‌گویند: نعمت خداوند برای ایوب، پیامبر خدا، تغییر نکرد مگر اینکه او ولایت علی را انکار کرده بود و یونس فقط به دلیل انکار ولایت علی در شکم ماهی حبس شد و همچنین یوسف و قبل از او آدم÷ اینگونه بودند.

حویزی روایتی را در تفسیرش آورده که گوید: «عبدالله بن عمر بر زین العابدین وارد شد و گفت: ای ابن الحسین، ‌تو بودی که می‌گفتی: یونس به این بلا دچار شد چون ولایت جدم را انکار کرده بود؟ متحیر ماند و گفت: آری. گفت: اگر راست می‌گویی دلیل و نشانه‌ای را به من نشان بده. پس امر کرد که چشمان خود را ببندم و بعد گفت: چشمانت را باز کن، ‌دیدم که در ساحل دریا هستیم و موج آن به ساحل می‌خورد. ابن عمر گفت: خون من بر گردن توست، من می‌ترسم خدایا. گفت: آرام باش اگر راست می‌گویی. پس گفت: ای ماهی! ماهی مانند کوه عظیمی سرش را از آب بیرون آورد و گفت: گوش به فرمانم ای ولی خدا،‌ گفت: تو کیستی؟ گفت: ماهی یونس ای سرورم. گفت: ماجرای آن را برای ما بازگو. گفت: خداوند هیچ پیامبری را نیافریده مگر اینکه ولایت شما اهل بیت به وی عرضه شده باشد. پس هرکس آن را قبول کند، رهایی یافته و هرکس آن را قبول نکند به مصیبتی مانند مصیبت آدم دچار می‌شود و گرفتار بلاهایی مانند بلاهای نوح و ابراهیم و یوسف می‌شود. ایوب و داود از خطا رهایی نیافتند چرا که ولایت علی را انکار کردند تا اینکه خداوند یونس را مبعوث کرد و خداوند به او وحی کرد که ای یونس، ولایت امیر المؤمنین را قبول کن». [۶۹۷]

مانند آن را بحرانی در مقدمه‌ی تفسیرش، «البرهان» از سلمان آورده که وی به حضرت علی گفت: «پدر و مادرم فدایت باد! ای کشته شده‌ی کوفی‌ها! تو حجت خدا هستی که خدا به وسیله‌ی تو توبه‌ی آدم را قبول کرد و به وسیله‌ی تو یوسف را از زندان و از دست طاغوتیان نجات داد، و تو سبب تغییر نعمت خدا بر ایوب بوده‌ای». [۶۹۸]

از کتاب «معانی الأخبار» نقل شده که از ابوعبدالله درباره‌ی این گفته‌ی علی: «همانا ولایت ما قضیه‌ی بسیار سختی است که تنها فرشته‌ی مقرب یا پیامبر مرسل یا بنده‌ای که خدا دلش را با ایمان آزمایش کرده باشد، بدان اعتراف می‌کند»، پرسیده شد در جواب گفت: همانا میان فرشتگان مقرب و غیر مقرب، میان پیامبران، مرسل و غیر مرسل و میان مؤمنان هم کسانی که خدا دلشان را با ایمان آزمایش کرده باشد و هم کسانی که خدا دلشان را با ایمان آزمایش نکرده باشد، وجود دارند. ولایت ائمه بر فرشتگان عرضه شد و تنها مقربین بدان اعتراف کردند و بر پیامبران عرضه شد و تنها مرسلین بدان اعتراف کردند و بر مؤمنان عرضه شد و تنها مؤمنانی که خدا دلشان را با ایمان آزمایش کرده، بدان اعتراف کردند». [۶۹۹]

درباره‌ی پدر پیامبران، حضرت آدم نوشته‌اند که کلماتی که آدم از پروردگارش دریافت کرد، درخواست و دعایش به حق حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین بود. [۷۰۰]

این‌ها عقیده‌ی شیعه بود که در سینه و لابلای کتاب‌های خود مخفی کرده‌اند و اهانت‌هایی بود که به انسان‌های پاک و نجیب و انبیاء و رسولان خداوند زده‌اند.

[۶۹۴] الأصول من الکافی (کتاب الحجة)، ج۱، ص۲۶۱. [۶۹۵] روضة الواعظین، ص۸۴. [۶۹۶] کشف الغمة، ج۱، ص۱۴۱. [۶۹۷] تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۴۳۵ . [۶۹۸] البرهان، ص۲۷. [۶۹۹] مقدمة البرهان، ص۲۶. [۷۰۰] - کتاب الخصال، اثر ابن بابویه القمی، ج۱ ص۲۷۰، زیر عنوان: الكلمات التي تلقاها آدم من ربه.