گستاخی شیعه نسبت به خاتم الأنبیاء:
آری، پیامبر صادق خداوند که الله متعال او را بر تمام مخلوقاتش برتری داده و کسی که رسالتش بر دو عالم ادامه دارد و رهبری ایشان تا روز قیامت پایدار است و پرچم حمد و ستایش را در دستش دارد و حضرت آدم و سایر برگزیدگان در زیر پرچم او هستند.
آری، اینان به این پیامبر عظیم الشأن که افضل انبیا و رسولان است، توهین کرده و صفاتی را به وی نسبت دادهاند که هیچگاه نداشته است؛ از جمله دربارهاش گفتهاند:
علی پیامبر را با خود مقایسه کرده و گفته است:
من تقسیم کنندهی بهشت و جهنم و فاروق اکبر و صاحب عصا هستم و تمامی ملائکه و رسولان به آنچه برای محمد اقرار کردند برای من نیز، اقرار میکنند و من نیز، مثل او یک مأموریت الهی دارم. رسول الله فرا خوانده شد و سپس خود را پوشاند و من نیز، فرا خوانده شدم و خود را پوشاندم. از او خواستند که حرف بزند و از من نیز خواستند که حرف بزنم – تا اینجا هردو مساوی هستیم – و به من خصوصیات و ویژگیهایی داده شده که به هیچکس قبل از من داده نشده است؛ من آرزوها و نیات و نسبها و مسائل مخفی را میدانم و کسی در این راه بر من پیشی نگرفته است و هیچ چیز از من مخفی نمیماند. [۶۷۶]
پس رسول الله جدر بعضی صفات مثل علی است و بعضی صفات و ویژگیها نیز، برای او حاصل نشده است؛ چرا که او بشر است: ﴿إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ﴾[الكهف: ۱۱۰]. و ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ ٱلۡغَيۡثَ وَيَعۡلَمُ مَا فِي ٱلۡأَرۡحَامِۖ وَمَا تَدۡرِي نَفۡسٞ مَّاذَا تَكۡسِبُ غَدٗاۖ وَمَا تَدۡرِي نَفۡسُۢ بِأَيِّ أَرۡضٖ تَمُوتُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرُۢ٣٤﴾[لقمان: ۳۴] و ﴿يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُۚ﴾[النمل: ۶۵].
اما علی بالاتر از پیامبر است چرا که او بالاتر از بشر است و شاید که ...؟ ـ پناه بر خدا ـ گفتهاند که علی میگوید:
«من صورت خداوند و پهلوی او هستم و من اول و آخر و ظاهر و باطن و وارث زمین و راه خدا هستم». [۶۷۷]
این امر از شیعه بعید نیست؛ چون آنان بر شأن پیامبر ججسارت کردهاند و او را در برابر علی کوچک کردهاند. ما روایتهایی را در این باب آوردهایم [۶۷۸]که نوادگان وی از این امر اعلام برائت نمودهاند و روایتهایی را که پیش از این نیاوردهایم، در اینجا میآوریم. عیاشی و حویزی در تفسیرشان روایتهایی را آوردهاند که بر بالاتر بودن جایگاه علی از جایگاه پیامبر جدلالت میکند که در ذیل این آیه آوردهاند: ﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ٢٣٨﴾[البقرة: ۲۳۸]. مراد از صلوات، رسول الله و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین است و مراد از نماز وسطی امیر المؤمنین است. [۶۷۹]
آیا توهینی بالاتر از این نسبت به سرور آفریدگان و رسول ثقلین وجود دارد؟
آنچه حویزی از صدوق نقل کرده، شنیعتر و قبیحتر است که گفته: پیامبر جفقط برای رساندن ولایت علی بر مردم فرستاده شده است و اگر آنچه به وی امر شده بود نمیرساند، کارش بیهوده بود و همهی اعمالش ضایع میشد. – پناه بر خدا -
نص عبارت این است که صدوق در «الأمالی» از رسول الله نقل کرده که آن حضرت به علی گفت: «اگر من به آنچه به آن امر شدهام؛ یعنی، ولایت تو را نمیرساندم، رسالتم باطل و بیهوده بود». [۶۸۰]
چرا چنین نباشد، در حالی که ذکر پیامبر جفقط به وسیلهی علی بلند شده – امیدواریم خداوند، ما را به خاطر بیان کفرگوییهای این قوم مؤاخذه نکند ـ و بار گناهش را جز به واسطهی علی برنداشته است؛ همچنانکه بحرانی از ابن شهر آشوب در ذیل آیهی: ﴿وَوَضَعۡنَا عَنكَ وِزۡرَكَ٢﴾[الشرح: ۲]. میگوید: یعنی، سنگینی جنگ با کفار و اهل تأویل را به وسیلهی علی بن ابی طالب از دوش تو برداشتیم. [۶۸۱]
از برسی نقل شده که پیامبر این آیه را اینگونه خوانده است: «ورفعنا لك ذكرك بعلی صهرك»و ابن مسعود آن را آورده ولی عثمان آن را برداشته است. [۶۸۲]
به همین دلیل پیامبر جبه وسیلهی احترام حضرت علی از خداوند درخواست میکرد و او را به فریاد میطلبید. همچنانکه بحرانی از سید رضی در کتابش «المناقب الفاخرة فی العترة الطاهرة» از ابن مسعود نقل کرده که گفت:
«به طرف رسول الله جبیرون رفتم، دیدم که در حال رکوع و سجود است و میگوید: خداوندا، به خاطر احترام بندهات علی، گناهکاران امتم را ببخشای». به این نیز، اکتفا نکردهاند و بر غلو خود افزوده و گفتهاند: از نور پیامبر جآسمانها و زمین خلق شده و او برتر از آسمانها و زمین است اما عرش و کرسی آن از نور علی خلق شده و علی بسیار بزرگتر از عرش و کرسی است. [۶۸۳]
این پیامبر جاز دیدگاه شیعه است و آن هم علی بود که از پیامبر برتر و والاتر است. برای پایین آوردن درجهی پیامبر، به عمد دربارهی علی مبالغه کرده و از تمامی حدود تجاوز کردهاند تا جایی که گفتهاند: وقتی پیامبر جبه آسمان عروج کرد، علی و فرزندانش را دید که قبل از وی رسیدند پس بر آنها سلام کرد و به سمت زمین از آنها جدا شد. [۶۸۴]
همچنین از صدوق در امالیاش روایت شده که رسول الله فرمود: «به آسمان عروج کردم و به پروردگارم نزدیک شدم، به گونهای که میان من و او به اندازهی دو کمان یا کمتر فاصله بود. فرمود: ای محمد، از میان مخلوقاتم چه کسی را بیشتر دوست داری؟
گفتم: پرودرگارا، علی. گفت: بنگر ای محمد. به طرف چپم نگریستم، دیدم که علی بن ابیطالب است». [۶۸۵]
تنها این نیست بلکه فراتر از این وقتی که از پیامبر جسؤال شد: پروردگارت با چه زبانی در شب معراج با تو صحبت کرد؟ فرمود: با زبان علی بن ابیطالب، تا جایی که گفتم: تو با من صحبت میکنی یا با علی؟ [۶۸۶]
علی در هر جایی، قبل از پیامبر جحضور دارد؛ در آسمان قبل از اوست و نزد پروردگار نیز، قبل از اوست و خداوند با زبان وی پیامبر را مخاطب قرار میدهد و با صدای او سخن میگوید و او از لحاظ خلقت بر پیامبر جافضل است و توسط علی گناهانش زدوده میشود و به احترام وی دعای پیامبر اجابت میشود و به قدرت وی خود و روحش را محافظت میکند و قدرت و دینش را قوی میکند. یک شیعی معاصر همین را اظهار داشته و گفته است:
«دین را بنا نهاد و استوار کرد و اگر ضربهی علی نبود، این بنا استوار نمیشد». [۶۸۷]
دیگری گفته است: توسط شیعه، اسلام برجای ماند و به وسیلهی شمشیر امامشان، اسلام پایهگذاری شد و پایههایش محکم و ثابت شد. [۶۸۸]
قبل از اینها نیز، قمی به رسول الله جاهانت بزرگی کرده و این داستان باطل و جعلی را ساخته و میگوید:
«رسول الله جدر مکه بود و تا زمانی که نزد ابوطالب بود کسی جرأت نداشت به او نزدیک شود و هنگامی که بیرون میرفت، بچهها با سنگ و کلوخ به وی حمله میکردند؛ پس پیامبر شکایت آنها را نزد علی برد - به این تعبیر زشت و اهانت آشکار به پیامبر جتوجه کنید پیامبری که ناحق را باطل کرد و رهبر شجاعان بود – گفت: پدر و مادرم فدایت باد ای رسول خدا، هر وقت بیرون رفتی من نیز، با تو میآیم. پس رسول الله بیرون رفت و علی همراهش بود و بچهها طبق معمول به پیامبر جحمله کردند سپس علی به آنها حمله برد و آنها از ترس، صورت و بینی و گوشهایشان خُرد شد». [۶۸۹]
میگویند: علی بود که از پیامبر جدر غار محافظت کرد. [۶۹۰]
پس علی همه چیز است و پیامبر جتنها برای دعوت مردم به سوی او و دوست داشتن او آمده است و خودش در مقابل علی چیزی نیست. – خدایا، از ذکر این اهانتها و بیهودهگوییها از تو آمرزش میطلبیم – همچنانکه ابن بابویه قمی و دیگران از جعفر روایت کردهاند که گفت: «پیامبر جصد و بیست بار به آسمان بلند کرده شد و در هر بار خداوند دربارهی ولایت علی به پیامبر جوحی میکرد و بیشتر از سایر فرایض به پیامبر جسفارش میکرد». [۶۹۱]
همچنین گفتهاند که جبرئیل نزد پیامبر جآمد و گفت: «ای محمد! پروردگارت به تو سلام میکند و میفرماید: نماز را فرض کردم و آن را از دوش بیمار انداختم، و روزه را فرض کردم و آن را از دوش بیمار و مسافر انداختم، و حج را فرض کردم و آن را از دوش فقیر و ندار انداختم، و زکات را فرض کردم و آن را از دوش کسی که مالش به حد نصاب نرسیده، انداختم، و حب و دوست داشتن علی را فرض کردم و در آن رخصتی برای هیچکس قرار ندادم». [۶۹۲]
بر خداوند متعال دروغ بستهاند که او میفرماید: «علی بن ابیطالب حجت من برای مردم و نور من در سرزمینهایم و امانتدار علم من است. کسی که علی را بشناسد، وارد جهنم نمیشود؛ حتی اگر از امر من سرپیچی کرده باشد و کسی که او را انکار کند، وارد بهشت نمیشود؛ حتی اگر مرا اطاعت کرده باشد». [۶۹۳]
[۶۷۶] الأصول من الکافی (الحجة)، ص۱۹۶ و ۱۹۷. [۶۷۷] رجال الکشی، ص۱۸۴. [۶۷۸] در باب دوم تحت عنوان «چه کسی برتر است؟ علی یا پیامبر؟». [۶۷۹] تفسیر العیاشی، تهران، ج۱، ص۱۲۸. نور الثقلین، قم ،ج۱، ص۲۳۸. [۶۸۰] تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۶۵۴. [۶۸۱] البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۷۵. [۶۸۲] همان. [۶۸۳] همان، ج۴، ص۲۲۶ . [۶۸۴] تفسیر البرهان (به نقل از برسی)، ج۲، ص۴۰۴ . [۶۸۵] تفسیر البرهان، ج۲، ص۴۰۴ . [۶۸۶] کشف الغمة، ج۱، ص۱۰۶ . [۶۸۷] محمد حسین آل کاشف الغطاء، أصل الشیعة وأصولها، چاپ نهم، ص۶۸ . [۶۸۸] محسن امین، أعیان الشیعة، ج۱، ص۱۲۳. [۶۸۹] تفسیر قمی، ج۱، ص۱۱۴. [۶۹۰] نور الثقلین، ج۲، ص۲۱۹. [۶۹۱] مقدمة تفسیر البرهان، ص۲۲. [۶۹۲] همان. [۶۹۳] همان، ص۲۳.