شیعه و اهل بیت

فهرست کتاب

باب سوم: شیعه و دروغ‌هایی كه به اهل بیت نسبت داده‌اند

باب سوم: شیعه و دروغ‌هایی كه به اهل بیت نسبت داده‌اند

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمۡ وَكَانُواْ شِيَعٗا لَّسۡتَ مِنۡهُمۡ فِي شَيۡءٍۚ[الأنعام: ۱۵۹]. «کسانی که دینشان را فرقه فرقه کردند و دسته دسته شدند، در هیچ چیز جزو آنان نیستی».

دسته‌ای شیعه شدند که ادعای دوستی و حبّ اهل بیت و پیروی از آن‌ها را می‌کنند در حالی که از کینه توزان اهل بیت و دشمنان آن‌ها هستند که ‌مخالف اوامر و نواهی آن‌ها عمل می‌کنند و از معروف، نهی و به منکر، امر می‌کنند و به دوستان آن‌ها کینه می‌ورزند و دشمنانشان را دوست می‌دارند. از هوای نفس، پیروی و هیچگاه از آن سرپیچی نمی‌کنند. علاوه بر این، داستان‌ها و اسطوره‌ها و دروغ‌هایی را خلق کرده و به اهل بیت نسبت می‌دهند و در پس این اقدامات، اهداف بزرگی دارند تا مذهبشان را رواج دهند و اراذل و اوباش را به دینی که خود خلق کرده‌اند، جلب کنند.‌پس در دنیا و آخرت ضرر می‌‌کنند که ضرر اخروی واقعی است. چون اهل بیت صالح، سخنی مخالف قرآن و سنت رسول الله جنمی‌گویند و شایسته نیست اموری که مخالف قرآن و سنت است، به آن‌ها نسبت داده شود؛ چون اهل بیت، مانند سایر مسلمانان به هر آنچه در کتاب خدا و سنت پیامبرش آمده است، عمل می‌کنند و به آن تمسّک می‌جویند: ﴿أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ[النساء: ۵۹]. ﴿أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ وَأَنتُمۡ تَسۡمَعُونَ٢٠[الأنفال: ۲۰]. ﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ١٣٢[آل عمران: ۱۳۲].﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلٗا مُّبِينٗا٣٦[الأحزاب: ۳۶]. در سنت ثابت نبوی آمده است: «ترکت فیکم أمرین لن تضلوا ما تمسکتم بهما: کتاب الله وسنتي»: «دو چیز را در میان شما به جای می‌گذارم که با تمسّک به آن، گمراه نمی‌شوید: کتاب خدا و سنت من.»

چیزی که علی و اولادش به آن اعتراف کرده‌اند،‌ همچنان‌که از ثقفی در کتاب «الغارات» روایت شده است: علی نامه‌ای به مسلمانان مصر نوشت که آن را توسط قیس بن سعد بن عباده انصاری ـ او را کارگزار مصر کرده بودـ‌ فرستاد و آن‌ها را اینگونه به بیعت با خود دعوت کرد: «حق شما بر ما این است که ما به کتاب خدا و سنت رسولش عمل کنیم.» [۵۲۳]

سپس می‌گوید: وقتی قیس بن سعد بن عباده انصاری، نامه را خواند، بلند شد و خدای را سپاس گفت و گفت: «برخیزید و بر اساس کتاب خدا و سنت رسولش بیعت کنید. اگر ما به کتاب خدا و سنت رسولش عمل نکردیم، ‌بیعتی میان ما و شما نیست. پس آن‌ها برخاستند و بیعت کردند و مصر استوار شد. [۵۲۴]

همین طور علیس نامه‌ای را با همین عبارت به بصره نوشت: «از بنده‌ی خدا، امیر المؤمنین، به تمام ساکنان مسلمان و مؤمن بصره که این نامه برای آن‌ها خوانده می‌شود. سلام علیکم، اما بعد ... اگر بیعت مرا بپذیرید و نصیحت مرا قبول کنید و بر سر اطاعت من ثابت قدم و پایدار باشید، طبق کتاب خدا و سنت رسولش با شما رفتار می‌کنم.» [۵۲۵]

علیسگفت که رسول الله جفرمود: «هیچ قول و سخنی جز با عمل شناخته نمی‌شود و هیچ قول و عملی جز با نیت درست نمی‌شود و هر قول و عمل و نیتی، در صورت مطابقت با سنت، درست است». [۵۲۶]

یکی از پسران علیس و امامی از امامان شیعه، ‌امام ششم شان، می‌گوید: «هیچ چیزی درست نیست مگر اینکه در آن کتاب یا سنت آمده باشد». [۵۲۷]

همچنین می‌گوید: «هر کس با کتاب خدا و سنت حضرت محمد مخالفت کند،‌ کافر است». [۵۲۸]

از پدرش باقر -امام پنجم شیعیان- نقل کرده که گفت: «هرکس از سنت تجاوز کند، به سنت برگردانده می‌شود». [۵۲۹]

از پدرش علی بن حسین – امام چهارم شیعه – نقل شده که می‌گوید: «بالاترین اعمال نزد خداوند، اعمالی است که طبق سنت انجام شود، هرچند کم باشد». [۵۳۰]

به این امر اکتفا نکردند و بیشتر از این نیز، گفته‌اند؛ چنان‌که کشی از جعفر بن باقر روایت کرده که گوید:

تقوای خداوند داشته باشید و آنچه مخالف قول پروردگار و سنت پیامبر ما، محمدجاست، از ما قبول نکنید؛ چون ما وقتی حدیثی را روایت می‌کنیم، می‌گوییم: خداوندو رسول الله جچنین فرموده‌اند». [۵۳۱]

به همین خاطر پیروان خود را امر می‌کند: «هیچ حدیثی را از ما قبول نکنید مگر اینکه موافق قرآن و سنت باشد». [۵۳۲]

قبل از او نیز، پدرش این گفته را اظهار داشته؛ آنجا که گوید: «به امر ما و آنچه از ما نقل می‌کنند، بنگرید؛ اگر در قرآن چیزی موافق آن یافتید، پس به آن عمل کنید و اگر چیزی موافق آن نیافتید، آن را نپذیرید.» [۵۳۳]

پیش از او علی بن ابی طالب این قاعده‌ی اصولی را بیان کرده که می‌گوید: «آنچه موافق کتاب خدا باشد، بپذیرید و آنچه موافق نبود، ‌رها کنید.» [۵۳۴]

مانند آن را باقر از رسول الله جآورده که فرمود:

«فإذا أتاكم الحديث فاعرضوه على كتاب الله عزّ وجل وسنتي، فما وافق كتاب الله وسنتي فخذوه، وما خالف كتاب الله فلا تأخذوه» [۵۳۵]: «وقتی حدیثی را به شما عرضه می‌کنند آن را با کتاب خدا و سنت من بسنجید‌؛ پس آنچه موافق قرآن و سنت من بود، بپذیرید و آنچه مخالف بود، ‌نپذیرید».

این دستور خدا و رسولش جو تعالیمی بود که از اهل بیت و امامان معصوم شیعه – طبق پندار خودشان – نقل کردیم.

در پرتو این مطالب از شیعه می‌پرسیم: شما چه اعتقادی دارید و چه چیزی را به اهل بیت نسبت می‌دهید؟ آنچه به آن‌ها نسبت داده‌اید، آیا درست است یا نادرست؟ آیا شما راستگویید یا دروغگو؟ آیا آنچه نگفته‌اند به آن‌ها نسبت می‌دهید و آنچه تصورش نکرده‌اند به آن‌ها دروغ می‌بندید؟

پس از سرور دو عالم و رسول ثقلین و صاحب دو حرم شروع می‌کنیم؛ چون دروغ‌ها و سخنان زیادی و زشت‌ترین افتراها را به ایشان نسبت داده‌اند، و با این کار جایگاه خود را از جهنم آماده کرده‌اند.

[۵۲۳] ثقفی، الغارات (تحت عنوان «ولایت قیس بن سعد)، ج۱، ص۲۱۱. [۵۲۴] الغارات، ص۲۱۱ و ۲۱۲. [۵۲۵] - ثقفی، الغارات، ج۲، ص۴۰۳. [۵۲۶] - کلینی، الکافی فی الاصول (کتاب فضل العلم)، ج۱، ص۷۰. [۵۲۷] - الکافی فی الاصول، ج‌۱، ص۵۹،‌ باب رجوع به کتاب و سنت و اینکه هیچ حلال وحرامی بدون رجوع به آن‌ها درست نیست. همچنین مانند آن را از پدرش در کتاب الشیعة فی المیزان، ص۵۶ نقل کرده است. [۵۲۸] - الأصول من الکافی، ج۱، ص۷۰. [۵۲۹] همان، ص۷۱. [۵۳۰] همان، ج۱، ص۷۰. [۵۳۱] رجال کشی (ذیل شرح حال مغیره بن سعید)، کربلاء، ص۱۹۵. [۵۳۲] همان، ص۱۹۵. [۵۳۳] طوسی، الأمالی، نجف، ج۱، ص۲۳۷. [۵۳۴] همان، ص۲۲۱. [۵۳۵] طبرسی، الاحتجاج، ص۲۲۹.