مخالفت شیعه با امامان خودشان:
خواننده در مییابد که چطور این نکات را از زوایای پنهان کتابهایشان بیرون میآوریم؛ همان زوایایی که با غلافهای بسیار آن را پوشاندهاند و از ترس رسوایی، آن را از مردم عوام مخفی کردهاند. خدا را شکر میکنم که ما برای اثبات حقیقت و ابطال امور باطل و برداشتن نقاب از چهرهی حقیقت به یک کتاب و یک روایت تاریخی غیر از روایات و کتابهای خود شیعه استناد نکردهایم تا اینکه حجت، محکمتر باشد و الزامی برای شیعه ایجاد کند و دیگر مجالی برای فرار و تأویل و تزویر نداشته باشند. پس کتابهای خود شیعه علیه آنان گواهی میدهد و روایتهایشان بر ضد آنان سخن میگوید: ﴿يَوۡمَ تَشۡهَدُ عَلَيۡهِمۡ أَلۡسِنَتُهُمۡ وَأَيۡدِيهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٢٤﴾[النور: ۲۴]: «در آن روزی که علیه آنان زبان و دست و پایشان بر کارهایی که کردهاند، گواهی میدهند».
امامان شیعه گواهی میدهند که شیعیان در حیات آنان مخالف ائمه بودهاند و پس از وفاتشان نیز، مخالف آنها بودند، و شیعیان با رفتار و اعمال خود ثابت کردهاند که اکنون نیز مخالف ائمه بوده و پیوسته مخالفشان هستند و خلاف آنچه ائمه امر کردهاند، انجام میدهند و چیزی میگویند که ائمه بدان امر نکردهاند و با کسانی که ائمه دوستشان داشته، دشمنی میورزند و به دامادهای آنان دشنام میدهند و به کسانی که ائمه مشاور و وزیرشان بودند، فحش و ناسزا میگویند. تازه به اینها اکتفا نکردهاند بلکه به اهل بیت خودشان هم، اهانت کرده و آنها را مورد طعن و نقد و جرح قرار داده و تحقیر کردهاند. و در این بیادبی و دشنامگویی به حدی رسیدهاند که به پیامبران و رسولان الهی نیز، گستاخی کرده و به بهترین مخلوق خدا و سرور بشر، حضرت محمد جنیز اهانت کردهاند. به آنها دروغ میبندند و مسائلی را به آنان نسبت میدهند، که عقل آنها را نمیپذیرد و اندیشه آن را رد میکند و فطرت سالم از آن سرباز میزند و ذوق نیز، آن را انکار میکند. تمامی اینها در کتابهای معتبر شیعیان وجود دارد که خودشان چاپ کردهاند و مراجع و منابع آن را با ذکر صفحه و جلد و چاپ و ... آوردهایم.
گمان نمیکنم کسی از شیعیان جرأت داشته باشد، گفتهها و اظهارات ما را تکذیب کند و آنچه که اثبات کردهایم، انکار نماید.
بر این باوریم که خداوند با این کتاب به مردم نفع میرساند و کسانی که هدایت الهی را بطلبند، با آن راه مییابند.