[موضعگیری دلیرانه ابوبکر س، و وداعش با جسد پیامبر جو خطبه وی در مسجد]
پس او به منزل دخترش عایشه ب، که حضرت رسول جدر آنجا وفات یافته بود آمده، و پرده از چهره او برداشت، و بر روی او خم شده و او را بوسید و گفت: «پدر و مادرم فدای تو، ای رسول خدا جدر زندگی و مرگت پاک و خوشبو بودی. بخدا سوگند که او دو مرگ را بر تو جمع نخواهد بست. و مرگی را که خداوند بر تو مقدر کرده بود پذیرفتی». آنگاه بسوی مسجد خارج شد – در حالی که همه مردم در آنجا جمع بودند و عمر نیز بهمان صورت که قبلاً گفتیم در حال سخن راندن بود. – و از منبر بالا رفت و پس از حمد و ثنای خداوند گفت: «اما بعد ..، ای مردم، هر آنکس که محمد جرا میپرستید، پس بداند که محمد جمرده است و هر آنکس که خدا را میپرستید، پس خدا زنده است و هرگز نخواهد مرد». آنگاه این آیه قرآن را قرائت کرد:
﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡۚ وَمَن يَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ فَلَن يَضُرَّ ٱللَّهَ شَيۡٔٗاۗ وَسَيَجۡزِي ٱللَّهُ ٱلشَّٰكِرِينَ ١٤٤﴾[آلعمران: ۱۴۴].
و پس از آن بود که مردم خارج شده و در کوچههای مدینه این آیه را قرائت میکردند، گو اینکه این آیه در همان روز نازل شده است [۱۶].
[۱۶] این حدیث را بخاری در صحیحش در کتاب فضائل الصحابه از حدیث عایشه ذکر کرده است. و نیز حافظ ابن کثیر در کتاب البداية والنهاية از حدیث ابیسلمه بن عبدالرحمن بن عوف الزهری که یکی از علمای مسلمین بود، از پدرش یعنی یکی از ده نفری که به بهشت بشارت داده شدهاند، از ام المؤمنین عایشه نقل کرده است، که همه این حوادث در خانه او و در مسجد نبوی که به خانه او راه داشت اتفاق افتاده است. و نیز همه کتابهای اهل سنت این موضعگیری شایسته و عظیم صدیق اکبر را با صحیحترین اسانید به ثبت رسانیدهاند. که الفاظ آن بسیار به یکدگر شیبه میباشند. (خ)