[سخنان ابن عمر ببه عثمان س]
و ابن عمر بر او وارد شد، و عثمان به او گفت: ببین که اینها چه میگویند. آنان میگویند: یا اینکه از خلافت کنارهگیری کن، و یا اینکه تو را بقتل میرسانم. و ابن عمر به او گفت: آیا تو در این دنیا جاوید خواهی ماند؟ و عثمان جواب داد: نه. ابن عمر باز پرسید: آیا مسئله بالاتر از این است که تو را میکشند؟ و عثمان گفت: نه. ابن عمر پرسید: آیا آنان مالک جهنم و بهشت میباشند؟ و عثمان جواب داد: نه. و ابن عمر گفت: پس هرگز پیراهن خلافتی را که خداوند تو را به آن پوشانیده است، از تن خویش بدر میاور. چون در این صورت مسئله صورت رسم و سنتی در میآید، و مردم همینکه از خلیفه خویش سیر شدند، یا او را خلع کرده، و یا او راخواهند کشت [۱۳۲].
[۱۳۲] بلاذری این خبر را در کتاب أنساب الأشراف (۷۶: ۵) از نافع از ابن عمر وارد ساخته است. و قبل از اینکه ابن عمر خلیفه خویش را به این از خود گذشتگی پند دهد، عثمان خودش نیز به این مسئله راضی بود. چون ابن ماجه در مقدمه سنن خویش (باب ۱۱ ج ۱ ص ۲۸) از حدیث نعمان ابن بشیر از ام المؤمنین عایشه نقل میکند که رسول خدا جبه عثمان گفته بود: «ای عثمان، اگر روزی خداوند تو را بر این امر ولایت داد، و منافقین میخواستند که لباسی را که خداوند به تو پوشانیده است از تنت بدر آوردند، هرگز آن را بدر میاور». و این مسئله را سه بار تکرار میکند. و امام احمد نیز این حدیث را از عایشه به الفاظ مختلفی از عروه بن الزبیر، نعمان ابن بشیر و دیگران روایت میکند.