العواصم من القواصم

فهرست کتاب

[جنگ صفین، و خواسته‌های دو گروه]

[جنگ صفین، و خواسته‌های دو گروه]

و میان اهل شام و اهل عراق جنگ در گرفت [۱۹۱]. گروهی به بیعت با علی و تألیف و وحدت کلمه با امام می‌خواندند، و گروهی به استیلا و سرکوبی قاتلان عثمان، و می‌گفتند: با کسی که قاتلان را مأوی داده است بیعت نخواهیم کرد [۱۹۲]. و علی می‌گفت: هیچ طالبی را از مطلوب خویش متمکن نخواهم ساخت تا بدون قضاوت و صدور حکم هر کاری که دلش بخواهد انجام دهد. و معاویه گفت: با کسی که به او اتهام قتل عثمان را زده‌اند، و یا با قاتلان او بیعت نخواهیم کرد. او کسی است که ما خودمان بدنبال او بوده و او را طلب می‌کنیم، پس چگونه او را به حکم رسانیده و یا با او بیعت کنیم، حال آنکه خود او محل اختلاف خصومت می‌باشد.

و در تفصیل این ماجرا سخنانی گفته‌اند که می‌توان آن را استفعال رسائل [۱۹۳]، استخراج اقوال، شعر سرائی، و ضر‌ب‌المثل‌هایی نامید، که از سیرت سَلَف نشانه‌ای با خود نداشته، و آیندگان آن را خوانده، و به ذباله‌دان می‌ریزند.

[۱۹۱] در مکانی بنام صفین که در نزدیکی رقه و بر کناره فرات، در آخر تخوم، و ابتدای سرزمین شام قرار داشت. و علی بهمراه لشکر خویش در اواخر ذی‌القعده سال ۳۶ هجری بسوی آن رفت. [۱۹۲] هنگامی که علی از جنگ جمل فارغ شده و در روز ۱۲ رجب از بصره به کوفه داخل شد، جریر بن عبدالله البجلی را به دمشق و بسوی معاویه فرستاد تا او را به اطاعت از خویش بخواند. معاویه نیز بزرگان صحابه، سر لشکران، و اعیان اهل شام را گرد آورده و از آنان در مورد درخواست علی مشورت خواست. آنان گفتند: با او بیعت نمی‌کنیم مگر اینکه قاتلان عثمان را کشته و یا آنان را به ما تحویل دهد. جریر نیز جواب آنان را برای علی بازگردانید. علی پس از دریافت این خبر، ابامسعود عقبه بن عامر را به جای خود در کوفه نشانده و همراه با لشکر خویش بسوی نخیله در ابتدای طریق عراق به شام رفته و در آنجا پایگاه زد. مردم در مشورت خویش به او می‌گفتند که در کوفه بماند و شخص دیگری را بجای خود به شام بفرستد، اما او سبه این سخن آنان توجهی نکرد. و به معاویه خبر رسید که علی لشکر خویش را تجهیز نموده و خودش به همراه آنان برای قتال با او آمده است. مردان معاویه نیز اینگونه به او مشورت دادند که او نیز به همراه لشکر خارج شود. در نتیجه شامیان نیز از ناحیه‌ای بنام صفین بسوی فرات رفتند و علی نیز با لشکر خود به همان ناحیه پیشروی کرد. لشکریان علی یکصد و بیست هزار و لشکریان معاویه نود هزار نفر بودند. جنگ در ذی‌الحجه سال ۳۶ هجری هجری مبارزاتی آغاز گردید، و در محرم سال ۳۷ هجری آتش‌بس‌ اعلام شد. و پس از آن دوباره جنگ از سر گرفته شد. در این جنگ هفتاد هزار نفر کشته شدند. جمع برخوردها، ۹۰ برخورد در ۱۱۰ روز بود. از امتیازات این جنگ، شجاعت و نبل در مبارزات، و نیز شرافت و نبل در همکاری و اتصال در هنگام آتش‌بس ‌بود. رساله تحکیم در روز ۱۳ از ماه صفر سال ۳۷ هجری نوشته شده، مبنی بر اینکه دو حکم در رمضان در دومه الجندل و در مکانی بنام أذرح حکم خویش را اعلام کنند. (خ) [۱۹۳] به این معنا که این سخنان گفته شده کذب و زور بوده به نمایشنامه‌ای بی‌اساس می‌ماند. و اکثر این اخبار را اخباری خواهیم یافت که اخباریون شیعه، از راویانی مجهول و یا کذاب نقل کرده‌اند. کم خصومت‌ترین آنان شخصی بنام ‌أبو‌مخنف لوط بن یحیی می‌باشد، که حافظ الذهبی در مورد او می‌گوید: «اخباریی‌ است بی‌ارزش که به او اعتماد نمی‌توان کرد، و ابوحاتم و دیگران او را ترک کرده‌اند». و ابن عدی در مورد او می‌گوید: «شیعه‌ای متعصب است که اخبار آنان را نقل می‌کند». و پس از او کسانی آمده‌اند که در تاریخ اسلام شرورتر از این لوط و امثال او بوده و علامات و نشانه‌های معرفت و آشنایی امت به ماضیش را به فساد و لجن کشیده‌اند. (خ)