[بیان آنچه بر عثمان سدر مسئله «حمی» و حدود ایراد گرفتهاند]
۴- و اما مسئله «حمی» و حدود مسئلهای قدیمی بود، [۵۹]و باید گفت که عثمان هنگامی که دام افزایش یافت، حدود این حمی را افزایش داد. و اگر اصل مسئله داشتن دام برای حاجت جایز باشد، افزایش حدود حمی نیز به علت افزایش اصل مطلب، یعنی دام جایز میباشد.
[۵۹] در زمان جاهلیت، شخص شریف و ثروتمند اگر به زمینی میرسید، سگی را به پارس کردن واداشته و برای اسب و شتر و دام خود به اندازه شنیده شدن صدای آن سگ، حدود و حمی تعیین میکرد. و هنگامی که اسلام بر همه جای سایه افکند، نبی جاز این مسئله نهی نموده و فرمودند: «هیچ حمی و حدودی مگر برای خدا و رسولش وجود ندارد» (بخاری). و امام احمد نیز در مسند خویش از حدیث صعب ابن جثامه همین حدیث را نقل میکند. و نیز بر طبق آنچه در مسند امام احمد از نافع از ابن عمر روایت شده است، رسول خدا جدر مکانی که «نقیع» یا «نقیع الخضمات» نام داشت برای اسبان حمی تعیین نمودند. بر طبق این حدیث، عبدالله ابن عمر العمری از ابن عمر میپرسد که: یا اباعبدالرحمن آیا رسول خدا جبرای اسبان خود حمی تعیین نمود؟ و او در جواب گفت: بلکه برای اسبان مسلمانان (اسبانی که برای جهاد آمده شده یا در زمره بیتالمال بودند). منطقه نقیع در بیست فرسخی مدینه قرار داشته و مساحت آن همانگونه که در موطأ امام مالک آمده است، یک میل در هشت میل بود. و همه میدانیم که در زمان ابوبکر، مسئله به همین منوال ادامه یافت، و تغییری در این حمی وارد نشد. چون ابوبکر با وجود حاجت جهاد به اسب و شترهای زیادتر حالتی از حالتهای موجود در زمان حیات رسول خدا جرا تغییر نداد. و در زمان عمر، حدود این حمی وسعت بیشتری یافت و مناطق «سرف» و «ربذه» را نیز شامل شد. او عاملی بر این حمی گماشت که «هنی» نام داشت. و بر طبق آنچه در صحیح بخاری از نص وصیت امیرالمؤمنین عمر آمده است، او به همین عامل خویش وصیت نموده است که از ورود گلههای ثروتمندان همانند عبدالرحمن ابن عوف و عثمان بن عفان به این حمی جلوگیری نموده، و در عوض به گلههای افراد بیچیز اجازه دهد تا به این حمی داخل گردیده و از علوفه آن بخورند، مبادا که گلههایشان از گرسنگی هلاک گردند. پس همانگونه که عمر بعلت افزایش بیتالمال و ازدیاد اسب و شتر آن بر حدود این حمی افزود، عثمان نیز بعلت وسعت دولت، و افزونی بیشمار فتوحات و در نتیجه افزایش بیتالمال و گلهها، بر این حدود افزود. پس میتوان گفت، هنگامی که نبی جبرای بیتالمال حدودی وضع نموده و اجازه استعمال حمی را صادر نمودهاند، در زمان عثمان نیز برای این بیتالمال حدود و حمائی لازم است که وسعت آن بعلت افزایش بیتالمال، بسیار بیشتر از گذشته است. در نتیجه هرگونه اعتراض به این مسئله، در حقیقت اعتراض به شرع و تشریع اسلام است. و هنگامی که عثمان در حضور گروهی از صحابه از خود دفاع نموده و در مورد حمی پاسخ گفت، اظهار داشت که: کسانی که به پاسداری از حمی مشغولند در حقیقت از صدقات مسلمانان حمایت میکنند تا اختلاطی میان این صدقات و اموال دیگران حاصل نشود، و آنان هرگز کسی را از این صدقات منع ننموده و نیز کسی را از آن نراندهاند. و سپس در مورد خودش گفت: او قبل از خلافت از بزرگترین دارندگان دام و اسب بوده است، اما پس از خلافتش فقط به دو شتر اکتفا کرده است که آنان را هم فقط برای حج خویش در نظر گرفته بود. و سپس بر این مسئله از حاضران اقرار گرفته و میپرسد: «آیا راست میگویم؟» و آنان جواب میدهند: «خداوند گواه است که راست میگویی». (خ)