[عثمان سبا بیان کارهای خود در راه اسلام از خود دفاع میکند]
عثمان با آنان صحبت کرد، و با تمسک به حدیث صحیح برای آنان در مورد بنیان مسجد، حفر بئر (چاه) رومه، و نیز سخن رسول خدا در مورد لرزیدن کوه احد [۱۳۳]حجّت و دلیل آورده که همه آنان به گفتههای او اقرار و اعتراف کردند. و به ثبوت رسیده است که عثمان از بالای خانه آنان را مخاطب قرار داده و گفت: آیا دو پسر محدوج در میان شما هستند؟ شما را بخدا از شما دو نفر میپرسم، آیا میدانید که عمر گفته بود: ربیعه فاجر و یا غادر است، و من حقوق آنان، و حقوق قومی که از فاصله یک ماه آمدهاند را با هم برابر نخواهم کرد؟ و من در یک غزوه به آنان پانصد افزودم، تا اینکه آنها را به پای دیگری رسانیدم. گفتند: آری.
عثمان گفت: شما را بخدا میخواهم بیادتان بیاورم که، آیا شما نبودید که نزد من آمده و گفتید: ... اشعث بن قیس را برکنار کن. و من او را برکنار کرده و شما را بجای او گذاشتم؟ گفتند: آری.
عثمان گفت: خداوندا، اینها نیکیهای مرا کفران کردند، و نعمت من را تبدیل کردند. خداوندا، آنان را هرگز از امامشان راضی مگردان، و نیز هرگز امامی را از آنان راضی مگردان.
[۱۳۳] انس نقل میکند که نبی جاز کوه احد بالا رفت در حالی که ابوبکر و عمر و عثمان همراه او بودند. و کوه احد لرزیدن گرفت. ایشان جبا پای خود به احد ضربهای زد و گفت: «ای احد آرام باش چون بر تو یک نبی، یک صدیق، و دو شهید ایستادهاند». این حدیث را بخاری نقل میکند. (م)