العواصم من القواصم

فهرست کتاب

[مقاله‌ای مختصر در مورد مقام و منزلت صحابه شنوشته محب‌الدین الخطیب]

[مقاله‌ای مختصر در مورد مقام و منزلت صحابه شنوشته محب‌الدین الخطیب]

چون غرض ما از نشر کتاب «العواصم من القواصم» دفاع از صحابه رضوان‌الله علیهم و تبرئه نمودن ساحت آنان از اموری است که مفسدین و گمراه‌کنندگان به آنان نسبت می‌دهند، ضروری دیدیم که مقاله آتیه را که نوشته استاد محب‌الدین الخطیب می‌باشد نیز بدان اضافه کنیم. عنوان این مقاله: «جنبش رسالت اسلام اولین، و محبت و تعاون آنان بر حق و خیر، و چگونگی مشوه نمودن جمال سیرت آنان توسط مغرضین» می‌باشد.

نبی جفرمودند: «اسلام با غربت آغاز شده و به غربت نیز باز خواهد گشت، پس طوبی (درختی در بهشت است) بر غرباء. (روایت مسلم) و از ایشان جسؤال شد که غرباء چه کسانی هستند؟ و ایشان جواب دادند: «کسانی که آنچه از سنت من را که مردم ترک گفته‌اند احیاء می‌کنند».

آری غربت اسلام پس از سه قرن اولی که رسول خدا جبر آن توسط این حدیث گواهی داده بودند: «بهترین قرون، قرنی است که من در آن مبعوث شده‌ام، و سپس قرن بعد از آن، و سپس قرن بعد از آن». شروع خواهد شد. عمران ابن الحصین می‌گوید: نمی‌دانم که رسول خدا جپس از خویش دو قرن را ذکر کردند، یا سه قرن.

و اگر بخواهیم حدود این قرون را ذکر کنیم، نهایت آن به نهایت دولت امویه خواهد رسید، و شاید خلفای اوائل بنی‌عباس را نیز شامل گردد.

و همچنین از غربت اسلام این بود که مؤلفینی ظهور نمودند که تاریخ را برای تقرب به شیطان و یا حکام مشوه نموده، و زعم داشتند که اصحاب رسول خدا جدر راه خدا برادر یکدیگر نبودند، و در میان آنان رحمت وجود نداشت. بلکه آنان با یکدیگر دشمن بوده و همدیگر را لعن می‌کردند. زعم نمودند که آنان با یکدیگر راه نفاق را پیموده و با ظلم و عدوان برای یکدیگر دسیسه می‌چیدند. آنان دروغ می‌گویند*.

و ابوبکر، عمر، عثمان و علی جلیل‌تر و نبیل‌تر از این سخنانند. و بنی‌هاشم و بنی‌امیه از این افترائات بدور و اسلام، صله‌رحم، و قرابت آنان سنگینتر، و رابطه و تعاون آنان بر حق و خیر بزرگ‌تر از این دروغ‌ها است.

هنگامی که در سال ۱۳۳۲ هجری در بصره در زندان انگلیس بسر می‌بردم، با کسانی ملاقات کردم که می‌گفتند: مردی عرب را می‌شناختند که میان قریه‌های ایران رفت و آمد می‌کرد. و اهالی یکی از قریه‌های آنجا بخاطر اینکه نام او «عمر» بود، او را کشتند. پرسیدم: مگر آنان از نام عمر چه بدیی دیده‌اند؟ گفتند: بخاطر عشقشان به امیرالمؤمنین علی، گفتم: چگونه آنان خود را شیعه علی می‌خوانند، و نمی‌دانند که علی، پس از حسن، و حسین و محمد بن الحنیفه، پسران خویش را بنام یاران خویش یعنی «ابوبکر»، «عمر»، و «عثمان» رضوان‌الله علیهم جمیعا نام‌گذاری کرده است؟ آیا آنان نمی‌دانند که ام‌کلثوم الکبری دختر علی بن ابیطالب همسر عمر بن الخطاب بود، و برای او زید را بدنیا آورد ... آیا نمی‌‌دانند که عبدالله بن جعفر ذی‌الجناحین بن بیطالب یکی از فرزندان خویش را ابی‌بکر، و دیگری را معاویه نام نهاد؟ و این معاویه، یکی از فرزندان خویش را یزید نام گذاشت؟ آیا آنان نمی‌دانند که عیسی بن عبدالله بن محمد بن علی‌بن ابیطالب که از نسل عمر بن علی‌بن ابیطالب بود، یکی از فرزندان خود را ابی‌بکر، دیگری را عمر، و سومی را طلحه نام نهاد؟ آیا آنان نمی‌دانند که زین‌العابدین علی‌بن الحسین، یکی از فرزندان خویش به تبرک و تیمن آن خلیفه بزرگوار، «عمر» نام نهاد؟ ...

پس آیا عاقلانه است که این خویشاوندان نزدیک که اینگونه با یکدیگر پیوند داشتند، و اینگونه مادرانی را برای فرزندان خود انتخاب می‌کرده، و جگر گوشه‌هایشان را اینگونه نام‌گذاری می‌نمودند، بر راه دیگری بجز اخوت اسلام و محبت در راه خدا و همکاری و همیاری بر تقوی باشند؟**

و نیز از امیرالمؤمنین علی سبه تواتر به ثبت رسیده است که بر منبر کوفه اعلام می‌کرد که: «بهترین افراد این امت پس از رسول خدا جابوبکر و پس از او عمر می‌باشند». محدثین و مؤرخین این سخن را از هشتاد طریق از او نقل نموده، و بخاری و مسلم و دیگران آن را روایت کرده‌اند.

و نیز علی سمی‌گفت: «اگر کسی نزد من آمده و مرا بر ابوبکر و عمر افضلیت دهد، او را حد افترا خواهم زد ...» و بهمین خاطر بود که شیعیان قدیم بر افضلیت ابوبکر و عمر متفق‌ بودند. عبدالجبار الهمدانی در کتاب «تثبیت النبوه» نقل می‌کند که: ابالقاسم نصر بن الصباح البلخی در کتاب «النقض علی ابن الراوندی» می‌گوید: از شریک ابن عبدالله سؤال شد که: «کدامیک افضل است، ابوبکر یا علی؟» و او جواب داد: ابوبکر. «شخص دوباره پرسید: با اینکه شیعه هستی این حرف را می‌زنی؟ و او جواب داد: «آری. اگر این را نگویم، شیعه نیستم!! بخدا سوگند که علی از این منبر بالا رفته و گفت: «همانا بهترین افراد این امت پس از رسول خدا جابوبکر و سپس عمر می‌باشند». پس آیا من حرف او را زیر پا گذشته و او را دروغگو بخوانم؟ بخدا که او دروغگو نبود.

و خطبه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب در پس ار مرگ یار و امامش، خلیفه رسول خدا جابوبکر در روز وفات او از بلیغترین خطبه‌هائی است که بر زبان رانده است. و در خلافت عمر نیز علی وارد بیعت او شده و از بزرگ‌ترین یاران او بود. و او را به خیر یاد نموده و همواره در مناسبات زیادی ثنای او را بر زبان داشت. و می‌دانیم که او دو فرزند خود را ابوبکر و عمر نامگذاری نموده، و سومین را نیز به علت مکانت عظیم عثمان نزد او، عثمان نام نهاد.

-۳-